چرا قطر نمیتواند با پول برای خود متحد بخرد؟
همزمان با آغاز موج انقلاب ها در منطقه خاورمیانه در سال ۲۰۱۱، قطر، یکی از کوچک ترین کشورهای منطقه، تلاش کرد خود را به یکی از بزرگ ترین بازیگران این تحولات بدل کند و در این راه، از ثروت نفتی خود برای حمایت از مخالفین حکومت ها بهره برد. با این حال، تحولات دو ساله اخیر به خوبی نشان داد که با پول نمی توان متحد خرید.
به گزارش «تابناک»، نشریه «کریستین ساینس مانیتور» در مطلبی به بررسی سیاست خارجی دو سال اخیر قطر پرداخته و استدلال می کند که میلیاردها دلار کمک مالی این کشور به مخالفان در لیبی، سوریه و مصر، نتوانست اسباب شکل گیری یک سیاست خارجی منسجم را برای قطری ها فراهم کند.
در این مطلب آمده است، با آغاز اعتراضات در خاورمیانه، برداشت قطری ها این بود که آینده منطقه به دست گروه های اسلام گرای محافظه کار رقم خواهد خورد. انتخاب محمد مرسی به عنوان رئیس جمهور مصر در نخستین انتخابات آزاد این کشور، نشانه ای برای مصمم شدن قطری ها در این دیدگاه خود بود و بنا بر این، کمکی هشت میلیارد دلاری از سوی قطر روانه مصر شد.
بنا بر این گزارش، اما سقوط محمد مرسی و قلع و قمع اخوان المسلمین در پی آن، قطری ها را وادار کرد تا در سرمایه گذاری های انقلابی خود تجدیدنظر کنند. احتمال این که قطر از تعهدات خارجی خود عقب نشینی کند، وجود ندارد، ولی در میانه میدان همیشه متغیر جهان عرب، این حقیقت آشکار شده که اگر این کشور می خواهد اعتبار خود را نگه دارد، باید در راهبرد خود بازنگری کند.
این گزارش ادامه می دهد، راهبرد قطر مبنی بر حمایت از گروه های محافظه کار، این کشور را به طور روزافزون در تقابل با شمار بسیاری از بازیگران منطقه ای و غربی قرار داده است. در مصر، ثابت شد که مرسی و اخوان المسلمین قادر به مدیریت مؤثر دولت و برطرف کردن مسائل اقتصادی کشور نیستند و در سوریه، تنوع گروه های محافظه کار، جرقه شکل گیری هسته های مبارزاتی وابسته به القاعده را زد.
البته تصمیم حمایت از این فرقه ها، بیشتر عملگرایانه بود تا ایدئولوژیک. در آن زمان، به نظر می رسید که گروه هایی همچون اخوان المسلمین دست بالا را داشته و آینده سیاسی مصر و سوریه را رقم خواهند زد؛ اما بعد تر، مسیر امواج علیه مرسی و اخوان تغییر جهت داد و دست قطری ها و بسیاری دیگر را در پوست گردو گذاشت.
به هر حال، مجموعه این تحولات، قطری ها را وادار کرد تا در راهبرد سیاست خارجی خود بازنگری کنند؛ بنابراین، با وجود پشتیبانی شدید این کشور از دولت مرسی، مقامات قطری به سرعت حمایت خود را از دولت جدید اعلام داشتند.
البته توانایی قطر در تغییر سریع سیاست های پیشین را می توان تا اندازه بسیاری مدیون تغییر در رهبری این کشور دانست. تنها چند روز پیش از وقوع تحولات اخیر در مصر، شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی، در روندی مسالمت آمیز، قدرت را به فرزند خود، شیخ تمیم واگذار کرد.
پیش از انتقال قدرت، قطر به واسطه حمایت خود از گروه های افراطی در سوریه، در معرض انتقادات شدیدی بود و همچون هر کشور دیگر، تغییر در رهبری برای قطر فرصتی را فراهم کرد تا بدون القای این ذهنیت که از تعهدات خود سرپیچی کرده، روابط و نیز راهبردهای سیاسی خود را بازنگری کند.
گفتنی است، شیخ تمیم تاکنون تغییراتی را در کابینه انجام داده و شماری از چهره های کلیدی که سیاست تهاجمی قطر را تدوین کرده بودند، از کار برکنار کرده است. هرچند غیرمحتمل است که دولت جدید، منافع خارجی خود را رها کند، شماری از تحلیلگران بر این باورند که این کشور در آستانه ورود به مرحله ای جدید است که طی آن، عمدتاً بر عرصه داخلی متمرکز خواهد بود.
ضرورت این تمرکز بر عرصه داخل، به ویژه در پی نارضایتی هایی است که در این کشور نسبت به سیاست تهاجمی دولت شکل گرفته است. بسیاری از قطری ها می گویند، هرچند حامی سیاست های دولت خود هستند، ترجیح می دهند ثروت های کلان این کشور، در زیرساخت های داخلی سرمایه گذاری شود.
افزون بر این، در سال ۲۰۲۲ قطر میزبان جام جهانی فوتبال خواهد بود که به نوبه خود، نیازمند آماده سازی های کامل است و توجه دولت این کشور را بیش از پیش به عرصه داخل خواهد کشاند.
در مجموع، کریستین ساینس مانیتور چنین نتیجه می گیرد که سرمایه گذاری های کلان قطر در عرصه خارجی و در راستای کسب نفوذ و اعتبار منطقه ای، برای این کشور دستاورد مشخصی نداشته و قطر دریافته که با پول، نمی تواند برای خود متحد خریده و وجهه خود را ارتقا بخشد.
نظر شما :