موافقت آل خلیفه با مذاکره با اپوزیسیون
آیا پادشاه صداقت دارد؟
دیپلماسی ایرانی: حمد بن عیسی شاه بحرین روز دوشنبه هفته گذشته 22 ژانویه برای پایان دان به بحران دو ساله این کشور از مخالفان دعوت به مذاکره کرد. این دعوت با استقبال اپوزیسیون وطرف های تاثیر گذار خارجی ازجمله امریکا ، انگلیس، اتحادیه اروپا و دبیر کل سازمان ملل مواجه شد. متعاقبا وزیر دادگستری بحرین از ائتلاف اپوزیسیون این کشور خواست شش نماینده خود را برای این مذاکرات معرفی کند. الوفاق گروه اصلی اپوزیسیون که از حمایت گسترده مردم برخوردار است از اصل برگزاری مذاکرات با امید به جدیت آن استقبال کرد. در ماه دسامبر نیز ولیعهد بحرین در خلال برگزاری اجلاس بین المللی گفتگوهای امنیتی منامه از مخافان دعوت به گفتگو کرد. این در حالیست که دعوت مشابه حکومت در جولای سال 2011 بدلیل عدم جدیت حاکمیت و عقب نشینی اپوزیسیون به شکست انجامیده بود.
چه عواملی باعث شده حاکمیت بحرین مجددا از مخالفان دعوت به گفتگو کند؟ موفقیت گفتگو ها در گرو چه شرایطی است و آیا این گفتگو ها می تواند به بحران دو ساله این کشور میان اکثریت مخالف و اقلیت حاکم پایان دهد؟ در این یادداشت به چشم انداز گفتگوها و پاسخ این سوالات می پردازیم
دو سال از آغاز دور جدید اعتراضات گسترده مردمی در بحرین می گذرد. اقدامات امنیتی حاکمیت و استفاده از همه ابزارهای سرکوب نتوانسته مردم را به خانه های خود باز گرداند. برخی رهبران و فعالان اپوزیسیون بحرین در زندان بسر می برند. دولت بحرین از سوی سازمانها و نهادهای حقوق بشری و حتی متحدان غربی خود با انتقادات شدیدی بخاطر نقض حقوق بشر مواجه است. نیروهای نظامی عربستان و امارات که در مارس 2011 برای کمک به نیروهای امنیتی بحرین وارد خاک این جزیره شدند هنوز در این کشور حضور دارند. شهر ها و روستا های بحرین همچنان صحنه درگیریهای شبانه روزی نیروهای ضد شورش با مردم است. هیچ یک از توصیه های کمیسیون حقیقت یاب موسوم به کمیسیون بسیونی( حقوق دان بین المللی) بطور شفاف و کامل اجرا نشده است. مردم بحرین نشان دادند که بنای دست کشیدن از مطالبات خود را ندارند و روز بروز بر مقاومت آنها افزوده می شود. شکی وجود ندارد مقاومتی که دو سال انواع روشهای سرکوب را تحمل کرده و از نفس نیافتاده است توانایی آن را دارد تا مدتهای طولانی تری در صحنه باشد. بویژه آنکه این مقاومت از پشتوانه مبارزه برای مطالبات چهار دهه ای برخوردار است. پرونده سیاه دولت بحرین با کشتن دهها نفر در دو سال گذشته و زندانی کردن صد ها نفر و اعمال شکنجه های بی رحمانه زندانیان بیش از پیش سیاه شده و شاه بحرین که بعنوان یک اصلاحگر در سال 1999 بعد از پدرش بر تخت نشست دیگر مورد اعتماد قاطبه مردم این کشور نیست و علی رغم خویشتن داری رهبران اپوزیسیون از طرح شعار براندازی، شعار "سرنگون باد ملک حمد" هر روز و شب توسط مردم این کشور سر داده می شود. نخست وزیر مستبد و فاسد بحرین که ریشه بیشتر بی عدالتی های 40 سال گذشته است همچنان در قدرت است و نشانه ای دال بر وجود اراده ای برای تغییر وی دیده نمی شود . از سوی دیگر عربستان سعودی که مانع برزگ حل بحران دو ساله بحرین است کمترین حمایتی از راه حلهای مسالمت جویانه نمی کند. کشورهای غربی نیز که از انجام گفتگو ها استقبال کرده اند بخوبی آگاهند که مذاکرات در بحرین بدون متقاعد ساختن سعودیها به پایان دادن به رویکرد امنیتی شانسی برای موفقیت ندارد، حتی اگر حاکمیت بحرین بخواهد گفتگویی جدی را با مخالفان شروع کند.
شاید کشورهای غربی نخواستند امید به موفقیت این گفتگو ها را زیر سوال ببرند . بطور طبیعی استقبال اپوزیسیون از مذاکرات نیز بدین معناست که آنها مایل نیستند پیشاپیش مسئول شکست مذاکرات معرفی شوند و این موضع آنها کاملا منطقی بنظر می رسد. اما آنچه تعین کننده خواهد بود شکل و محتوای مذاکرت است. در مذاکرات دور گذشته در جولای 2011 دولت در میان سیصد نفری که برای مذاکره دعوت شده بودند تنها تعداد انگشت شماری از مخالفان را دعوت کرده بود بهمین دلیل عقب نشینی اپوزیسیون از گفتگوها موضعی کاملا منطقی و بجا بود و کسی جز دولت بحرین شکست این مذاکرات را به گردن اپوزیسیون نیانداخت. وزیر تبلیغات بحرین در روزهای اخیر اظهاراتی داشته که مجددا صداقت و جدیت حاکمیت را زیر سوال می برد. خانم سمیره رجب که از وزرای مورد حمایت نخست وزیر می باشد اعلام کرده که دولت طرف این گفتگو ها نخواهد بود و فقط در نقش هماهنگ کننده ظاهر خواهد شد!! این بدان معناست که حداقل بخشی از حاکمیت بحرین بنا دارد سناریویی را مشابه سناریوی سال 2011 تکرار کنند و بجای اینکه حاکمیت مستقیما با مخالفان روبرو شود نمایندگان احزاب و گرههای خود ساخته را مقابل اپوزیسیون قرار دهند. اولین شرط موفقیت گفتگوها پذیرش واقعیات مسلم و عدم انکار وجود بحران بین مردم و حاکمیت است. مردم بحرین از حاکمیت این کشور مطالباتی دارند و شرکت نکردن حاکمیت در گفتگو ها بمنزله عدم اعتراف به ریشه های بحران است.البته اوضاع حاکمیت بحرین بقدری آشفته هست که شاید بتوان اندک امیدی داشت که سخنان خانم سمیره رجب موضع منسجم حاکمیت نباشد. یاد اور می شود که در ماه گذشته این آشفتگی در بین آل خلیفه منجر به آن شد که وزارت خارجه بحرین بیانیه ای را که علیه یکی از افراد خاندان حاکمه که مسلحانه وارد ساختمان وزارتخانه شده بود، پس از انتشار در روزنامه ها، پس بگیرد. هفته گذشته نیزیک روزنامه نزدیک به نخست وزیر از توقیف یک قایق ایرانی حامل اسلحه به مقصد بحرین خبر دادند اما وزارت کشور بحرین این خبر را تکذیب کرد.
جدای از صداقت و جدیت شاه بحرین در انجام گفتگو با مخالفان تردیدی نیست که جناحهای با نفوذی در بحرین و کشورهای همسایه تلاش خواهند کرد هر گونه گفتگویی با مخالفان را به شکست بکشانند. ائتلاف مخالفان با پذیرش گفتگو نشان داد که آماده است از هر روزنه امیدی برای طرح مطالبات مردم استفاده کند اما سخن نهایی را مردم بحرین خواهند زد. اگر مقاومت دو ساله آنها نبود نه شاه بحرین دعوت به گفتگو می کرد و نه احزاب مخالف به این گفتگو ها دعوت می شدند. ائتلاف اپوزیسیون قدرت و مشروعیت خود را از مردم می گیرد و قادر نخواهد بود توافق و سازشی که در بر دارنده مطالبات مردم نباشد صورت دهد. تردیدی نیست که هدف دولت اگر حل بحران است نباید به تخریب محبوبیت اپوزیسیون قانونی اقدام کند. تخریب احزاب قانونی باعث افزایش محبوبیت و بلتند تر شدن صدای کسانی خواهد شد که از ابتدا هیچ شانسی برای مصالحه با آل خلیفه قائل نبودند.
کف مطالبات مردم مشخص و روشن است ،" انتخابات آزاد، دولت منتخب ، و تشکیل نظام مشروطه "– بحران بحرین در صورت عدم تحقق کامل این مطالبات تا دهها سال دیگر ادامه خواهد یافت . شاه بحرین برای حسن نیت و امید وار کردن مخالفان و مردم می تواند در کنار دعوت به مذاکره شرایط حقوق بشر در این کشور را نیز بهبود بخشد و برخی وعده ها و تعهدات گذشته خود را اجرا کند. آزادی زندانیان سیاسی ،بازگرداندن کسانی که از کار اخراج شده اند و لغو احکام ضد انسانی در باره فعالان سیاسی از جمله بازگرداندن تابعیت دهها فعال سیاسی می تواند فضا را برای انجام گفتگو ها تلطیف کند.
منبع: بحرین ابزرور
نظر شما :