مواظب باشید از کره شمالی عقب نیفتیم!
تابناک نوشت:
چند سال است که رسانه ها و مقامات جهان و منطقه در مورد بلندپروازی های ایران در منطقه صحبت می کنند و نگرانی ها و دشمنی های خود در مقابل ایران را تحت عنوان نگرانی از «تلاش ایران برای تسلط بر منطقه» ابراز می کنند.
این که سقف بلندپروازی های ایران کجاست و این که این بلندپروازی تا چه میزان مشروعیت دارد و حق ملت ایران است، سؤالی دیگر است اما حتی دشمنان ایران نیز اذعان دارند در سایه واقعیت های ایران و منطقه، زحماتی که برای کشور کشیده شده است و البته بعضی اشتباهات طرف های مقابل، ایران به مرور جایگاهی قدرتمندتر در منطقه کسب کرده است.
با وجود همه مخالفت ها و کارشکنی هایی که در مقابل ملت ایران صورت گرفته است، برای مثال در مقایسه با پانزده یا بیست سال پیش، نفوذ ایران در کشورهای منطقه دامنه بیشتری یافته است، بعضی از دشمنان ایران و از جمله طالبان و صدام از چهره منطقه پاک شده اند و روابط ایران با کشورهای منطقه فارغ از فراز و نشیب های آن، گسترده تر شده است.
در سایه همین افزایش توانایی ها، امروز ایران به بازیگری موثر در مسائل منطقه تبدیل شده است و برای مثال می تواند از دوست خود یعنی سوریه در مقابل فشارهای شدید خارجی تا حد زیادی دفاع کند، دشمن اصلی خود اسرائیل را روز به روز محدودتر سازد و بیش از هر زمان دیگری قادر به دفاع موثر از خود باشد.
افزایش قدرت دفاعی، سیاسی و ایدئولوژیک ایران در منطقه البته با افزایش قدرت اقتصادی آن هماهنگی لازم را نداشته است. شاید یکی از دلایل ادامه فشارها به ایران در قالب فشارهای اقتصادی و تحریم ها نیز، امید رقبا و دشمنان ایران به ضعف احتمالی ایران در این حوزه است. به همین سبب است که غرب وارد چالش اقتصادی تمام عیاری با ایران شده است و در سوی مقابل، عالی ترین مقامات ایرانی تاکید دارند که برای موفقیت نهایی، لازم است به غرب اثبات شود که از فشار اقتصادی به ایران به جایی نخواهد رسید.
عقب افتادگی اقتصاد نسبت به سیاست، نه تنها مشکل ایران است، بلکه مشکلی معمول برای بسیاری از کشورهای دیگر است.
جالب این است که هشت سال پیش و در چنین روزی، پوتین رئیس جمهور وقت روسیه نیز با درک همین عقب ماندگی تلاش کرد شعار «نخست اقتصاد بعد سیاست» را نزد روس ها جا بیندازد. وی سپس وارد بحث های مفصلی در مورد تشریح مشکلات روسیه در این زمینه شده و مواردی را توضیح داد که بسیار شبیه به مشکلات ایران در این زمینه هستند، یعنی اقتصاد مبتنی بر فروش نفت و منابع طبیعی، مشکلات مدیریت اقتصادی و ابتکار و البته عدم استفاده مناسب از فناوری و نیروی متخصص دانشگاهی.
مورد قابل ذکر دیگر کره شمالی است که در هفته های اخیر اعلام شده است که رهبر جوان این کشور دست به استخدام مشاورینی آلمانی زده است تا به اقتصاد این کشور سر و سامان بدهند. به گفته مشاوران آلمانی کیم جونگ اون، مرحله تنظیم «برنامه اصلی اصلاحات» در این کشور به پایان رسیده است و «اقدامات عملی» به زودی در سال ۲۰۱۳ به مرحله اجرا در خواهد آمد. یکی از این مشاوران آلمانی در رابطه با شکل اجرایی طرح های اصلاحی دولت گفته است که این برنامه ها بر اساس مدل چینی سرمایه گذاری نیست که برای سرمایه گذاران خارجی «محدوده های ویژه» تعیین کرده است. به قول این مشاور که در یکی از دانشگاه های معتبر آلمان تدریس می کند، «شیوه عمل کره شمالی بیشتر به مرحله آبی اصلاحات ویتنامی شبیه است». بر اساس این مدل، سرمایه گذاران مورد نیاز کشور به طور هدفمند از میان داوطلبان سرمایه گذاری در کره شمالی برگزیده می شوند. سرمایه گذاران چینی ای که تا کنون اجازه فعالیت در این کشور را یافته اند، در زمینه استخراج مواد خام این کشور سرمایه گذاری کرده اند.
ایران و روسیه و کره شمالی، سه کشور کاملاً متفاوت هستند. روسیه پس از فروپاشی شوروی سابق از زیر یوغ کمونیسم در آمده است و دارای منابع طبیعی فراوان است. کره شمالی هنوز بر پایه روش های استالینی اداره می شود ولی منابع طبیعی آن چندان مورد توجه نیست و ایران کشوری با منابع طبیعی فراوان، نسل جوان و البته دارای فرهنگ و ایدئولوژی خاص خود است. جدای از همه تفاوت ها، این سه کشور در داشتن توان دفاعی که بتواند به خوبی از کشور دفاع کند مشترک هستند اما توان اقتصادی آن ها به میزان توان دفاعی و سیاسی آن ها پیشرفت نکرده است.
در دنیای متلاطم امروزی که کشورها تلاش همه جانبه ای را برای افزایش قدرت اقتصادی خود انجام می دهند و در بسیاری از کشورها، همه دعواهای سیاسی بر سر شیوه اداره اقتصاد کشور است، سیاست در ایران، ارتباط چندانی با اقتصاد ندارد. شاید به همین خاطر باشد که گروه های سیاسی مطرح ایران، عقاید اقتصادی روشنی ندارند و در رقابت بر سر شیوه اداره کشور، بحث و بررسی چندانی بر سر برنامه های اقتصادی گروه ها در نمی گیرد تا روشن شود برنامه اقتصادی هر گروهی چیست، اجرای آن چه عواقبی در پی دارد و چه گروه هایی از اجرای آن بیشتر سود می برند.
در نتیجه همین رقابت های صرفاً سیاسی که البته انگیزه های پنهان اقتصادی نیز در آن وجود دارد ولی برنامه اقتصادی روشنی در ان مطرح نمی شود، کشور تاکنون فرصت های زیادی را از دست داده است و شاید چندان مناسب نباشد که کره شمالی نیز قبل از بعضی سیاسیون ایرانی، به طور جدی به دنبال اجرای مدل توسعه چینی یا ویتنامی برود.
البته برای ایران قریب ده سال است که سند چشم انداز وجود دارد و یا این که برنامه های توسعه هر پنج سال یک بار نوشته می شوند، ولی هماهنگی برنامه های اجرایی گروه های سیاسی، بودجه های سالانه و ایده ها و برنامه های انتخاباتی لیست ها و نامزدها با اهداف کلی تر اقتصاد کشور، کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
نظر شما :