پیش بینی سیاست خارجی جدید اوباما در قبال سوریه
استمرار امدادهای پنهانی یا استمداد از اسلحه؟
ديپلماسي ايراني: به رغم اين كه انتخاب باراك اوباما به رياست جمهوري امريكا صرفا دلايل محلي داشت اما بسياري از مردم در خارج از ايالات متحده نيز درباره سياست خارجي امريكا با يكديگر به بحث و تبادل نظر نشستهاند و ميپرسند: آيا رئيس جمهوري امريكا سياستهايي را كه در دور اول رياست جمهورياش دنبال ميكرد را همچنان ادامه خواهد داد؟
براي پاسخ به اين سوال لازم است كه مروري به سياستهاي كاخ سفيد اوباما در دور اول رياست جمهورياش داشته باشيم، بهويژه كه چند ماه ديگر هيلاري كلينتون، وزير امور خارجهاش نيز از اين سمت كنار خواهد رفت.
در طول اين مدت باراك اوباما دو هدف را براي سياست خارجي امريكا در خاورميانه تعريف كرد، يكي حفظ امنيت اسرائيل و ديگري نگه داشتن قيمت نفت در حد يك نرخ معقول. درباره اسرائيل، به رغم اختلافهاي شخصياي كه بين بي بي نتانياهو با باراك اوباما وجود دارد اما با اين حال حمايتهاي نامحدودي از رژيم صهيونيستي در تمامي ابعاد سياسي، مالي و نظامي وجود دارد. به رغم اين كه اوباما نپذيرفت كه براي برنامه هستهاي ايران محدوديتي بگذارد اما به طور گستردهاي به اعمال تحريمهاي سنگين بينالمللي و آزاردهنده عليه آن مبادرت ورزيد و انتظار ميرود كه در دور دوم دوران رياست جمهورياش نيز تحريمهاي شديد مالي، اقتصادي و زيربنايي متحمل ايران كند اما در عين حال به هيچ به فكر استفاده از گزينه نظامي بر نخواهد آمد مگر اين كه ايران تصميم بگيرد كه بمب هستهاي بسازد.
درباره خليج فارس، اوباما فقط به دادن توصيههاي غير الزامآور درباره بهار بحرين بسنده كرد، دقيقا عكس رفتاري كه در تونس و مصر و سوريه و يمن پيش گرفت. و انتظار ميرود با اغماض نسبت به اختلافهايي كه با كشورهاي عرب خيلج فارس به خصوص در زمينه مسائل اساسي مثل حقوق بشر دارد، به سياستهاي فعلي خود در قبال آنها ادامه دهد. براي همين اوباما به حمايت از اين كشورها به دليل وجود پايگاههاي نظامي امريكا در آنها و خريدهاي تسليحاتي سرسامآورشان از امريكا ادامه خواهد داد.
اما درباره ديگر قضاياي منطقه كه البته چندان هم قضاياي اساسي كاخ سفيد محسوب نميشوند و هزينههاي نظامي و مالي چنداني نيز نياز ندارند. مثلا درباره قضيه فلسطيني، همانند دور اول رياست جمهورياش پيشبيني نميشود اتفاق خاصي بيفتد و تحركات تازهاي به وجود بيايد، مگر اين كه حزب حاكم در اسرائيل از طريق انتخاباتي كه قرار است سال آينده ميلادي برگزار شود تغيير كند و اتحادي در صفوف فلسطينيها نيز به وجود بيايد و كشورهاي عربي نيز به فلسطينيها اهميت دهند. در غير اين صورت واشنگتن تحرك خاصي از خود نشان نخواهد داد.
(((براي همين سياست كاخ سفيد اوباما در دور دوم رياست جمهورياش در قبال سوريه با سختيهاي بسياري مواجه خواهد بود. ضروري است كه در اين جا به اين نكته اشاره شود كه امريكاييها اعم از مردم، نظاميان و سياستمداران همگي ورود كشورشان به يك جنگ جديد را رد ميكنند.)))
ولي بحران سوريه هر روز در برابر صفحه تلويزيون هميشه روشن اوباما قرار خواهد داشت. استمرار كشتار و ويرانيها كه سراسر سوريه را فرا گرفته باعث خواهد شد تا رئيس جمهوري امريكا براي حل بحران خونين و ويرانگر اين كشور دست به كار شود. اما مسائل بسياري وجود دارد كه باعث ميشود اوباما براي حل بحران سوريه سر در گم بماند به ويژه كه به تدريج مشخص خواهد شد كه پيچيدگيهاي بسياري وجود دارد كه يافتن راه حل براي بحران اين كشور را بسيار مشكل خواهد كرد. اولا، واشنگتن مصالح اقتصادي يا فرهنگي در سوريه ندارد. از سال 1956 سوريه متوجه جبهه شرق شد و راه ممانعت و رد بيشتر تلاشهاي امريكا براي رسيدن به «صلح دائم» در منطقه را پيش گرفت، براي همين هيچ زمينهاي براي اين كه دو كشور بخواهند به سمت عادي سازي روابط پيش روند، وجود نداشت. به استثناي دهه نود قرن گذشته ميلادي كه سوريه مذاكراتي را با واشنگتن و تلاويو براي بازپسگيري جولان آغاز كرد، و الا سوريه حتي يك روز هم مورد قبول واشنگتن نبوده است، براي همين در پايتخت امريكا آن شور و جديت لازم براي توقف جنگ در سوريه وجود ندارد. تلاشهاي عربي كشورهاي خليج فارس و به همراه آنها مخالفان سوريه خارج نشين، كاخ سفيد و اوباما را قانع كرده بود كه اكنون زمان مناسب براي پيوستن سوريه به جبهه غربي است اما با ورود روسيه و چين كه در كنار نظام حاكم بر سوريه ايستادند و مانع اتخاذ هر گونه تصميمي در شوراي امنيت براي خلاص شدن از دست نظام سوريه شدند، همه آنها را شوكه كرد. براي همين بر خلاف دوران جنگ سرد، واشنگتن نميخواهد با هيچ كدام از اين دو كشور درگير شود. علاوه بر آن خشونتها و ساختار شكنيهايي كه اپوزسيون مرتكب شد، واشنگتن را در تنگنا قرار داده است، اكنون واشنگتن پذيرفته كه نظام سوريه توانسته است كه عناصر افراطي را به داخل خاك خود بكشاند و مقاومت داخلي را از بين ببرد و ثابت كند كه نظام بديل آن بسيار بدتر خواهد بود. وانگهي اتفاقاتي كه در كشورهاي عربياي كه دست خوش بهار عربي شدند، اوباما را ترغيب نميكند كه به دخالت نظامي در سوريه روي آورد. همچنين كمكهاي مالي و تسليحاتي كشورهاي عرب حاشيه خليج فارس كه استثنائي قائل نيستند و به تندروها، سلفيها، دموكراتها و معتدلين بدون هر گونه تميزي همه گونه كمكي ميكنند، ايالات متحده را آسوده نگذاشته است.
كشته شدن ديپلماتهاي امريكايي در بنغازي مانع دخالت واشنگتن در حوادث تاسفبار سوريه ميشود. علاوه بر آن استقامت و مقاومت نظام با ارتش، حكومت و ساختار مدنياش بسياري را در غرب بر آن داشته كه نسبت به آن چه در سوريه ميگذرد، تجديد نظر كنند، اكنون در محافل مختلف اين بحث آغاز شده است كه مذاكراتي به مديريت واشنگتن و مسكو و با همكاري كشورهاي درگير با بحران سوريه آغاز شود تا بحران جاري در اين كشور به گونهاي پايان يابد كه نظام دموكراتيكي بر سر كار آيد كه مورد رضايت همگان باشد.
براي همين سياست كاخ سفيد اوباما در دور دوم رياست جمهورياش در قبال سوريه با سختيهاي بسياري مواجه خواهد بود. ضروري است كه در اين جا به اين نكته اشاره شود كه امريكاييها اعم از مردم، نظاميان و سياستمداران همگي ورود كشورشان به يك جنگ جديد را رد ميكنند. علاوه بر آن امريكا از اين كه در كشورهاي دور دست اقدام نظامي انجام دهد، خسته شده و آن چيزي كه پرزيدنت اوباما را از سلفش متفاوت ميكند نيز دقيقا اين نكته است كه وي جنگ و كشتار را دوست ندارد و گفتوگو و چارچوبهاي مسالمتآميز را براي حل مشكلات ترجيح ميدهد.
درباره لبنان نيز بايد بگوييم كه از اولويتهاي امريكا نيست و مسئولان آن تلاش ميكنند كه خود را خارج از درگيريهاي سياسي داخلي در آن نگه دارند. ديدارها و تحركاتي كه كشورهاي عضو دائم شوراي امنيت انجام دادند نشان ميدهد كه ترور ژنرال وسام حسن، اين پيام را به همپيمانان و دشمنان لبنانيها رسانده است كه باراك اوباما ترجيح ميدهد خود را خارج از بحرانهاي داخلي لبنان نگه دارد.
نويسنده: عبدالله بو حبيب/ منبع: السفير
نظر شما :