۱۲ کابوس رئیس جمهور چهل و پنجم

۱۷ آبان ۱۳۹۱ | ۲۱:۱۵ کد : ۱۹۰۸۸۷۱ سرخط اخبار

خبرانلاين- رئیس جمهور جدید آمریکا باید خود را برای چالش های جدید از بحران اقتصادی تا گرداب های سیاسی مهیا کند.

شمارش معکوس آغاز شده است. رای گیری در برخی ایالت های ایالات متحده برای تعیین ساکن بعدی کاخ سفید آغاز شده است. باراک اوباما از حزب دموکرات و میت رامنی از جمع جمهوری خواهان آمریکایی نفس ها را در سینه حبس کرده اند. یکی برای ماندن در کاخ سفید دعا می کند و دیگری چشم امید به دست رای دهندگانی دوخته که می توانند او را چهل و پنجمین رئیس جمهوری آمریکا کنند. از هم اکنون تحلیل ها اندک اندک از پیش بینی نتیجه انتخابات فاصله گرفته و به مشکلات و چالش های پیش روی رئیس جمهور آتی معطوف می شود. فارین پالیسی در نوشتاری 12 کابوسی را تشریح می کند که آقای شماره 45 باید از افتادن در دام آنها حذر کند:

موارد توضیح
جنگ با ایران و رقابت های تسلیحات هسته ای در خاورمیانه
آسان ترین جنگی که می توان از آن اجتناب کرد در حقیقت همانی است که همگان انتظار آن را می کشند. اما این اصل در خصوص پرونده ایران چندان مصداق ندارد. شاید در نخستین گام برای ممانعت از این نبرد باید قدرت های حاضر در شطرنج برنامه هسته ای ایران، بیش از گذشته احتمال توسل به گزینه نظامی را تقویت کنند. با وجود گزارش هایی که بر تلاش ایران برای دستیابی به تسلیحات هسته ای تاکید دارد اما این مساله در قیاس با قدرت بازدارندگی غرب چندان تهدید جدی به حساب نمی آید. تهدید اصلی کشورهایی چون عربستان سعودی هستند یا قدرت های در حال ظهوری هستند که به دنبال دست یافتن به تسلیحات هسته ای هستند.رئیس جمهور آتی باید بر ایران سخت بگیرد اما همزمان باید مراقب رقابت در دستیابی به تسلیحات هسته ای سایرین هم باشد.
حریق منطقه ای در خاورمیانه
امروز بی ثباتی سیاسی و امنیتی از تونس تا پاکستان نشان دهنده سرایت سریع بحران است. سوریه نیز تبدیل به محل رقابت ایران و دیگر کشورهای عربی مخالف تهران شده است. اما تبعات سقوط دولت در اردن یا آینده وضعیت سیاسی متزلزل در عراق را لحظه ای متصور شوید. رئیس جمهور آتی باید راهکارهای ارائه شده توسط دیگر بازیگران منطقه ای را بیش از گذشته جدی بگیرد.
سقوط آمریکا در گرداب آفریقا
افریقا خاورمیانه ای جدید است. منابعی غنی، وضعیت سیاسی بی ثبات، میزبان جریان های افراطی. جنگ های داخلی، فساد، بی ثباتی تاریخی، اسلام گرایان افراطی ، بحران انسانی و حضور نظامی امریکا و اروپا و البته افزایش ریسک برای چینی هایی که بر روی این منطقه سرمایه گذاری کرده اند. آنچه در این منطقه می گذرد می تواند به راحتی جرقه جنگی تمام عیار را بزند. آیا رئیس جمهور آتی در دام افزایش بی ثباتی های امنیتی در آفریقا افتاده و جنگ ویتنام دیگری این بار در قاره سیاه به راه می اندازد؟
تکرار حادثه 11 سپتامبر از 11 سپتامبر 2001 تاکنون، میزان حمایت امریکا از شهروندانش در داخل و خارج از مرزهای این کشور قابل تحسین بوده است. دولت بعدی باید مانع از تحقق 11 سپتامبر دیگری شود. منظور از این ممانعت، خودداری از اتفاقاتی است که برای دولت هزینه ساز باشد و اصول امریکا در قالب شعار مبارزه با ترور را زیر سوال ببرد. در این مسیر خنثی کردن فعالیت های تروریستی به تنهایی کافی نیست. امریکا باید بیاموزد چگونه با تهدیدهای تروریستی با حداقل ترین هزینه مالی و معنوی برای خودش مقابله کند.
معامله با چین با کسادی اوضاع اقتصادی در امریکا و چین و گرفتاری هر و کشور در بحث کاهش مصنوعی پول رایج، تصور سناریوهایی که منجر به تقسیم تقصیر میان طرفین شده و به تنش بینجامد، آسان نیست. اختلاف هایی از این حد به آسانی قابلیت از کنترل خارج شدن را دارند. جنگی تجاری که نه تنها می تواند به ضرر دو اقتصاد برتر جهان تمام شود بلکه بر کشورهای در حاشیه که به همکاری نزدیک این دو ابرقدرت اقتصادی نیاز دارند هم خسارت هایی وارد می کند.
بحران مالی امریکا صخره مالی پیش روی دولت امریکا تنها یکی از چالش هایی است که برای مرتب شدن اوضاع مالی امریکا باید به آن رسیدگی کرد. بی توجهی به این مساله می تواند میزان اعتبار بین المللی امریکا را کاهش داده و قدرت سرمایه گذاری بر روی آینده را از دولت بگیرد. نه اقتصاد جهانی و نه اقتصاد امریکا بیش از این تحمل این میزان ورشکستگی و بی توجهی واشنگتن نشین ها را ندارد. افزایش مالیات و کاهش هزینه ها تنها راه پیش روی هر دو حزب برای برون رفت از این بحران است.
رکود امریکایی از جنس ژاپنی ریاضت نباید تنها راه برای پایان دادن به بحران باشد. امریکا در حال حاضر فرصت طلایی در اختیار دارد. امریکا کشوری است که منابع انرژی جدیدی در اختیار دارد. می تواند با تغییر در سیستم آموزشی خود نیروی کار کارآمد برای فردای این کشور تربیت کند. اما این مسائل به چیزی بیش از سخنرانی و ژست های سیاسی نیاز دارد. باید رشد اقتصادی را در اولویت قرار دهیم و موانع عادی موجود را از سر راه برداریم. از هزینه های نظامی کاسته به سرمایه گذاری ها بیفزاییم. همان رویه ای که ژاپن در دهه 90 داشت.
شوک اقتصادی از جانب اروپایی ها با وجود آنکه اروپایی ها در چندماه گذشته تاحدودی موفق به مهار ناآرامی های بازار شده اند، اما پیش بینی می شود که راهکارهای ریاضتی تا چند سال آتی مشکلات سیاسی را برای آنها رقم بزند. علاوه بر این باید جایی هم برای شوک های جهانی ناشی از سایر بحران های بین المللی گذاشت. مسائلی مانند جنگ با ایران و افزایش تنش در خاورمیانه که این پتانسیل را دارند تا شرایط بد اقتصادی در اروپا را بدتر کنند. این معکوس بازی های سیاسی نیز می تواند بحث در خصوص انحلال اتحادیه اروپا را قوت بخشد. امریکا باید راهی برای فعال باقی ماندن در اروپا پیدا کند اما این مساله می تواند با ورود به چالش های جدید در سال 2013 و پس از آن سخت تر از پیش شود.
تغییرات جوی شاید برای عکس العمل نشان دادن به این معضل بسیار دیر شده باشد اما ما می توانیم دیوارهای دریایی خود را تقویت کرده، شبکه های انتقال جریان برق را بهبود بخشیده ، بنادر، پل ها و جاده ها را بازسازی کنیم. البته این مسائل نباید مانع از تلاش برای مهار انتشار گازهای کربنی شود. باید این حقیقت را بپذیریم که تغییر روش دادن از سوخت های فسیلی به گاز می تواند انقلابی در مبحث انرژِی داخلی در امریکا محسوب شود. مساله ای که می تواند به ایجاد فرصت های شغلی و رشد اقتصادی داخلی کمک فاحشی کند.
بحران بازار مالی آتی خبر بد این است که بازارهای جهانی امروز با ریسک بیشتری نسبت به سال 2008 مواجه هستند. بانک های بزرگ بیشتری در حال ورشکستگی هستند. هنوز هیچ قاعده و الگوی جهانی وجود ندارد. حباب های ناشی از سرمایه گذاری های چینی و نوسان در قیمت طلا بازار را تحت الشعاع خود قرار داده است. وقت آن فرا رسیده است که دولت با جدیت بیشتری نسبت به آینده اقتصادی امریکا بیندیشد. سرمایه گذاری دولت باید متمرکز بر کشف راهکارهایی در راستای ممانعت از نابسامانی های بیشتر باشد.
ناآرامی های اجتماعی به سبک و سیاق دهه 1960 بحران های اجتماعی از خاورمیانه تا چین ، تا تشدید حس های ناسیونالیستی اروپایی ها همه در دورنمایی نه چندان غیرممکن ، محتمل است. اما دولت امریکا باید بر آنچه که توان کنترل آن را دارد ، متمرکز شود. اگر نابرابری همچنان در امریکا سیر صعودی را طی کند، امریکا با خیزش هایی نظیر دهه 1960 یا حتی بدتر روبه رو خواهد شد. جامعه ای که فاصله فقیر و غنی را هر روز بیشتر از دیروز می کند قطعا محکوم به شکست است.
دوره جنگ های پایدار جنگ های سایبری را همواره تقابل شیک خوانده اند.این جنگ می تواند بسیار بیشتر از جنگ های تن به تن و سنتی، تلفات به جا بگذارد. همین مساله هم دست های دخیل در آن را هر روز بیش از دیروز می کند. جنگ های سایبری صدماتی را وارد می کند که نیازمند به مجازات عاملین آن است. اعتماد به طرف مقابل و ثبات رفتار سیاسی از میان خواهد رفت. جوامع نه تنها حملاتی علیه شالوده اقتصادی یک کشور ترتیب می دهند بلکه می توانند با هدف قرار دادن آزادی های اجتماعی به دنبال کاهش احتمال خیزش های آتی باشند. دولت بعدی امریکا باید مراقب باشد که اهمیت این جنگ ها را نادیده نگیرد.

 


نظر شما :