مسئله امروز اقتصاد ایران تورم است یا نرخ ارز
اقتصاد ایرانی: برابری نرخ ارز با نرخ های دیگر مربوط به اختلاف نرخ تورم است حدود 6 سال پیش توانستند نرخ ارز ریال به دلار را تنظیم نگه دارند. در حال حاضر اختلاف تورم بین ایران و خارج طبق آمار بانک مرکزی حدود 12 الی 15 درصد درسال در نوسان است این در حالیست که تورم در کشورهایی که مقابل تجارت ایران هستند حدود 2 الی 3 درصد بیشتر نبوده است. این اختلاف تورم خود به خود از طریق تعادل قیمت های کالا در داخل و خارج موجب می شود در داخل فشار بر نرخ ارز وارد شود بنابراین نرخ ارز اگر هم تحریم نمی بود متزلزل می شد. نوسانات ارز با روند فرق می کند ممکن است نرخ ارز نوسان داشته باشد و بالا و پایین برود ولی حدودا در جای خودش بایستد در حالیکه نرخ ارز نه تنها تلاطم بیش از حد معمول داشته در عرض 1 سال گذشته بلکه میزان قدرت خرید به ریال نسبت به دلار هم کاهش پیدا کرده بنابراین روند هم به طرف پایین است.
به نظر من مسئله عمده در ایران مسئله تورم است چنانچه اگه نرخ ارز نبود تورم به شکل دیگری نمایان می شد در نهایت نرخ ارز نمی تواند تعادل خودش را حفظ کند مگر اینکه تورم داخل با تورم خارج تطبیق داشته باشد. این مسئله در اروپا هم وجود دارد اگر مسئله یونان را نگاه کنید به همین شکل است در 12 سال گذشته تورم در یونان 20 درصد بیشتر از کشورهای دیگر بوده در اروپا نرخ ارز نمی تواند تغییر کند چرا که نرخ ها یکسان می باشد که از طریق اختلاف بین بهره نمایان شده است و مجبور به بالا بردن نرخ بهره شدند. مهمترین مسئله در ایران نه تنها در مقابل نرخ ارز بلکه مسائل دیگر اقتصادی مربوط به تورم شدیدی است که در ایران نسبت به کشورهای دیگر وجود دارد. اگر تورم در ایران حل نشود تمام سیاست های سرمایه گذاری، سیاست های مربوط به بازنشستگی افراد و اینکه به چه طریق برنامه اقتصادی خودشان را تنظیم بکنند بامشکل مواجه خواهد شد. اثرتورم نه تنها منفی خواهد بود بلکه عواقب دیگری هم بدنبال دارد که کارایی اقتصاد را پایین می برد عدم اطمینان را در زمینه های سرمایه گذاری کاهش می دهد سرمایه گذاران به جای کارهای تولیدی به دنبال کارهای سفته بازی می روند که از افزایش تورم بهره مند شوند.
مسئله تورم فقط مسئله اقتصادی در یک کشور نیست بلکه جنبه های سیاسی نیز قابل توجه است دولت نقش عمده ای در این زمینه دارد از طریق بانک مرکزی کنترل و تنظیم حجم پول و تسهیلات و وام هایی که برای تولید، مصرف و مسکن داده می شود بر اقتصاد تأثیر مستقیم خواهد گذاشت.
در رابطه با مسئله تورم و اهمیت آن تصمیم گیری در داخل دولت و مجلس باید منسجم باشد در کوتاه مدت باید حجم پول را کاهش و این سیاست را ادامه بدهند تا اعتماد سرمایه گذاران به سیستم پولی و مالی کشور کاهش پیدا نکند اگر چنین اتفاقی بیفتد حل مشکلات پولی و مالی به مراتب بیشتر می شود هر کسی که می خواهد این سیاست ها را اجرا کند باید انسجامی از لحاظ اقتصادی و سیاسی برقرار کند تا حجم پول کنترل شود اینکه دولت بخواهد این کار را بکند و چطور این مهمترین مسئله می باشد. باید درآمدهای نفت را برای سرمایه گذاری و کارهای بنیادی به کار برد و سعی کرد تورم را از طریق سیاست پولی و اعتباری کنترل کرد که مسئله ارز خود بخود حل شود در اقتصاد تعادل مهم است. بعضی از کشورها ممکن است تورم داخلی شان زاییده ی کمبود ارزی باشد و دولت می خواهد کنترل کند اما نمی تواند. اما زمانی هم هست که کمبود ارزی نداریم اما خود دولت اعتبار و حجم پول را از طریق سیاست های اقتصادی افزایش می دهد. چنانچه کارایی تولید در بخشی پایین باشد و حمایت از آن واحد تولید از طریق شعار باشد واقعا حل نخواهد شد ولی حمایت از صنعتی که کارا است مهم است ونباید از صنعتی حمایت کنیم که در آن زمان کارایی را برای تولید و رقابت با صنعت داخلی و خارجی نداشته باشد این از نظر کل اقتصاد درست نیست ممکن است برای آن صنعت به طور مستقیم و غیر مستقیم این نوع سیاست های شعاری کمک کند ولی آیا برای کل مملکت کمک خواهد بود؟! برای عملی کردن این شعار باید از واردات جلوگیری کنیم حمایت در تولید داخلی باید حمایت سنجیده باشد نه مانند یارانه ها که در ابتدا گفتند درست است اما حالا به این نتیجه رسیدند که این کار نادرست است. حمایت از تولیدات داخلی باید فکر شده و سنجیده باشد و برای مدتی از حمایت برخوردار شوند شفافیت سیاست های اقتصادی به کسانی که تولید می کنند اجازه می دهد تا برنامه ریزی اقتصادی داشته باشند. شفافیت و ثبات اقتصادی برای ایجاد کار و سرمایه گذاری خیلی خوب است حمایت از تولید باید طبق یک فیلترینگ و بر اساس یک برنامه ریزی روشن و موقت انجام شود.
نظر شما :