دستاوردهای اکو برای ایران

احمدی نژاد به دنبال چیست؟

۳۰ مهر ۱۳۹۱ | ۱۳:۵۹ کد : ۱۹۰۸۱۰۰ آسیا و آفریقا گفتگو
حسن بهشتی پور، تحلیل گر مسائل قفقاز و آسیای مرکزی در گفت و گو با دیپلماسی ایرانی معتقد است اگر چه ظاهرا آقای احمدی نژاد برای شرکت در اجلاس سران اکو به باکو رفته اما به نظر می رسد هدف اصلی این سفر بهبود مناسبات و رفع مشکلات در روابط ایران و جمهوری آذربایجان بوده است.
احمدی نژاد به دنبال چیست؟

دیپلماسی ایرانی: عمر نهاد منطقه ای اکو اکنون به نزدیک سی سال رسیده است. البته این عمر بدون احتساب سال هایی است که این نهاد در قالب آر سی دی مشغول به فعالیت بود. اگر چه انتظار می رود یک سازمان سی ساله به حداقلی از بلوغ رسیده باشد، اما اکو طی این سال ها نتوانسته است به ابتدایی ترین اهداف خود جامعه عمل بپوشاند. دیپلماسی ایرانی این مسئله را در گفت و گو با دکتر حسن بهشتی پور، تحلیل گر مسائل قفقاز و آسیای مرکزی بررسی کرده است:

آقای احمدی نژاد برای شرکت در اجلاس سران اکو به جمهوری آذربایجان سفر کرد. با توجه به تنش های موجود میان ایران و جمهوری آذربایجان اهمیت این سفر چیست و هدف چه بوده است؟

من فکر می کنم هدف اصلی آقای احمدی نژاد از این سفر، آب ریختن روی آتشی است که رژیم صهیونیستی و امریکا در مناسبات ایران و جمهوری آذربایجان برافروخته اند. در یک سال اخیر غرب بسیار تلاش کرده است که روابط ایران را با همسایگانش به ویژه جمهوری آذربایجان به بهانه های مختلف تخریب کند. البته بخشی از این تخریب ها به مخالفان داخلی آذربایجان مربوط می شود. گرچه ظاهرا هدف این سفر آقای احمدی نژاد این بود که ایشان برای شرکت در اجلاس سران اکو به باکو رفته اما به نظر می رسد هدف اصلی این سفر بهبود مناسبات و رفع مشکلات در روابط ایران و جمهوری آذربایجان بوده است. به نفع ما نیست که با کشورهای همسایه تنش داشته باشیم. لذا از این جهت اقدام خوبی بود. البته باید منتظر بود تا دید که در عمل طرف جمهوری آذربایجان واکنش مثبت نشان خواهد داد یا سیاست های گذشته را دنبال خواهد کرد؟

همان طور که اشاره کردید این سفر رئیس جمهور به بهانه شرکت در اجلاس اکو صورت گرفته است. بیش از بیست سال از تاسیس اکو با ساختار جدید می گذرد. به نظر شما در این سال ها اکو تا چه اندازه به اهداف خود نزدیک شده است؟

عملا اکو در سال 1984 در شکل جدید به وجود آمد. قبل از انقلاب پیمان آر سی دی بود که مکمل پیمان سنتو بود و تنها ایران و ترکیه و پاکستان عضو این پیمان بودند. بعد از انقلاب این پیمان احیا شد و به اکو تغییر اسم داد. در واقع بیست و هشت سال است که این سازمان با شکل و ساختار جدید به وجود آمده است. بعد از فروپاشی شوروی و پیوستن کشورهای تازه استقلال یافته و افغانستان و جمهوری آذربایجان به این نهاد تعداد اعضای اکو اضافه شد و به ده کشور رسید.

عملکرد این سازمان آن طور که باید و شاید و نسبت به ظرفیت هایی که وجود داشته، مطلوب نبوده است. دلیل آن هم روشن است؛ بعضی از اعضای اکو خود دچار مشکلات متعدد داخلی بوده اند. از طرفی اعضای دیگر به خصوص کشورهای آسیای مرکزی ثبات لازم را پیدا نکرده بودند. کشورهایی که موتور محرک اکو هستند یعنی ایران، ترکیه و پاکستان، خودشان در زمینه های مختلف با یکدیگر اختلافاتی داشته اند که این هم در عملکرد این سازمان تاثیر داشت.

اما به هر حال به نظر می رسید پیشرفت هایی هم داشته اند. مثلا در زمینه حمل و نقل کشورهای عضو توانسته اند قراردادهایی منعقد کنند که در نهایت منجر به توسعه حمل و نقل و تسهیل مبادلات شده است. از این جمله می توان به احداث راه آهن سرخس ـ تجن و بافق ـ بندرعباس یا خواف ـ هرات و یا گرگان ـ اینچه برون و نیز میرجاوه ـ زاهدان ـ کرمان اشاره کرد. از نظر کشتیرانی و خطوط حمل و نقل جاده ای هم پیشرفت هایی صورت گرفته اما هنوز هویت یکپارچه در داخل اکو ایجاد نشده است. برخی مایلند که اکو هم سیاسی و هم اقتصادی و هم فرهنگی باشد. در حالی که برخی کشورهای دیگر مانند ازبکستان اصرار دارند که اکو تنها ماهیت اقتصادی داشته باشد. اکو در این سال ها متناسب با جمعیت و وسعتی که در خود دارد، رشد نکرده است. الان روابط بین کشورهای عضو به طور دو جانبه و سه جانبه پیگیری می شود و به صورت جمعی در پروژه های بزرگ فعالیت نمی کنند.

آقای احمدی نژاد در این نشست هفت پیشنهاد را برای همکاری بیشتر کشورهای عضو مطرح کرده اند که یکی از آن ها بحث همکاری اقتصادی و یکسان کردن گمرکات بوده است. به نظر شما اساسا چقدر همکاری های اقتصادی بین این کشور ها می تواند شکوفا شود؟ بسیاری معتقدند که با توجه به این که کشورهای عضو اقتصادهای مشابه دارند، نمی توانند کمکی به یکدیگر بکنند.

این حرفی است که سالیان سال زده می شود و بیشتر جنبه توجیهی برای کم کاری های عده ای را دارد. آن ها می گویند اقتصاد کشورهای عضو اکو مکمل هم نیست و بنابراین کشورهای عضو باید همکاری های اقتصادی خود را با کشورهای توسعه یافته افزایش دهند تا بتوانند پیشرفت کنند. در حالی که در دنیای امروز کشورها در مناسبات خود به دنبال منافع هستند. اگر منافع کشورها ایجاب کند با یکدیگر همکاری می کنند و در غیر این صورت همکاری نمی کنند. مثلا محور اقتصاد ایران و قزاقستان تولید انرژی است، در حالی که ترکیه و پاکستان مصرف کننده انرژی هستند. علاوه بر این ایران می تواند مسیر خوبی برای ترانزیت و تجارت این کشورها باشد.

پس چرا اکو در رسیدن به اهدافش موفق نبوده است؟

به نظر می رسد مشکل عمده اکو در حال حاضر رهبری است. هر سازمانی باید تکلیف رهبری خود را مشخص کند. در اکو، این رهبری می تواند به صورت سه جانبه ایران ـ پاکستان ـ ترکیه انجام گیرد. یا این که رهبری جمعی تعریف شود. منظور این است که همسانی و مشابهت اقتصاد کشورهای عضو نمی تواند توجیه گر عدم فعالیت دولت ها در این حوزه شود. البته باید توجه داشت که این مسئله موقوف به اراده همه کشورهای عضو است. اما به نظر می رسد اگر زمینه های خوبی برای همکاری تعریف شود، آن ها هم وارد می شوند. مثلا این پیشنهادی که آقای احمدی نژاد داده است یک پیشنهاد کلی است. عملیاتی شدن این پیشنهاد مهم است. برداشتن گمرکات از اول تشکیل آر سی دی و بعد هم اکو در دستور کار سازمان بوده است. اما عملیاتی نشده است. ما باید به سمت پیشنهاداتی حرکت کنیم که این آرمان را عملیاتی کند.

در مرحله دوم این مسئله مطرح است که آیا برای مثال برداشتن گمرکات به نفع منافع ملی ایران هست یا نه؟ نمی شود کشوری فکر کند باید همه چیز به نفع خودش باشد. باید منافع جمعی را تامین کرد. برای تامین منافع جمعی می توان از بخشی از منافع ملی صرف نظر کرد. اما به شرطی که این صرف نظر کردن ها متقابل باشد. یک اقدام جمعی، نیازمند تصمیم جمعی است. خوشبختانه کشورهای عضو اکو با یکدیگر تخاصم ندارند.

بعد از سفری که آقای احمدی نژاد به باکو داشتند به کویت رفته اند و در آن جا در نشست سران گفت و گوی همکاری آسیایی شرکت کرده اند. به نظر شما تعدد نهادهای منطقه ای در  ناتوانی و عقیم ماندن آن ها چقدر موثر است؟

دنیا بعد از فروپاشی شوروی به سمت تشکیل نهادهای منطقه ای پیش رفت. چون تخاصمات جنگ سرد تمام شده بود، دنیا برای کارآمدی بیشتر به سمت تشکیل اتحادیه های منطقه ای حرکت کرد. نفس این که کشورهای به سمت همکاری های منطقه ای حرکت کردند، کار شایسته ای است. اما این که ما حتما اصرار داشته باشیم که در سطح سران شرکت کنیم، عجیب است. عجیب است که آقای احمدی نژاد این قدر علاقمند است که در عالی ترین سطح در این گونه اجلاس ها شرکت کند. باید دید این گونه اجلاس ها تا چه اندازه به نفع ماست. وقتی امیر کویت در نشست سران جنبش عدم تعهد در تهران شرکت نکرد، چرا رئیس جمهور به کویت می رود و در چنین اجلاسی شرکت می کند؟ چه منفعتی در جنب این اجلاس برای ایران متصور است؟ البته شاید آقای احمدی نژاد مذاکراتی با مقامات کویتی انجام دهد که روابط ایران با کشورهای عربی بهبود یابد. اما به نظر می رسد شرایط طرف مقابل برای چنین مذاکراتی نیز آماده نیست. آیا همین کار نمی تواند توسط معاون اول رئیس جمهور یا وزیر امور خارجه انجام شود؟

این مکتب آقای احمدی نژاد است که می خواهد در این گونه اجلاس ها که منفعت خاصی از آن عاید حال کشور نمی شود حاضر شود. البته شاید منفعتی عاید می شود اما گزارش داده نمی شود. در این صورت باید در این زمینه اطلاع رسانی صورت گیرد. بنابراین با پیشنهاد دادن یا حضور پیدا کردن نمی توان منفعت ملی را تامین کرد. این ها شرط لازم هست اما کافی نیست.

منبع: تحریریه دیپلماسی ایرانی/12

چهارشنبه 26 مهر 1391 / بازانتشار : یکشنبه 30 مهر 1391

کلید واژه ها: اکو حسن بهشتی پور


نظر شما :