کانون فکر جهان عرب به کدام سو می رود؟
مرسی؛ نماد اعتدال گرایی در مصر
دیپلماسی ایرانی: آقای دکتر! در روزهای گذشته شاهد بودیم که محمد مرسی، رئیس جمهور مصر با انجام تغییراتی در سطوح بالای ارتش مصر گام هایی برای کاهش قدرت نظامیان برداشت و از سوی دیگر با عوامل ناامنی در صحرای سینا با قاطعیت برخورد کرده است. در تفسیر این نوع برخورد گفته می شود اسلامگرایانی که در مصر قدرت را در دست گرفته اند ، الگوی خود را اسلامگرایی در ترکیه قرار داده اند و اخوان المسلمین مصر می خواهد با این شیوه به یک همگرایی در سطح ملی برسد. آیا این می تواند یک برداشت درست از وقایع مصر باشد ؟
از بدو تاسیس جماعت اخوان المسلمین 1928 به ویژه پس از مرگ موسس آن حسن البنا دیدگاه های سیاسی و اجتماعی و در برخی از موارد اعتقادات مذهبی جماعت دچار تحول و تطور شده است. البته نگاه به نوع و جنس حکومت مطلوب در نظر قاطبه جماعت های اسلامگرا چیزی جز حکومت اسلامی نیست. اخوان با توجه به تحولات عظیمی که در راهبردهایش به منظور نیل به حکومت اسلامی رخ داده است، با گزینش روش و منش عملگرایانه تلاش کرده که مطلوبیت های مدنظر خود را برای نیل به نظامی مطابق با اهداف اسلامی به شیوه مسالمت آمیز کسب نماید؛ به همین علت هم، کاربرد روش خصمانه در رویکرد سیاسی اش را نفی کرده است. علاوه بر این، نسل جدید اخوان المسلمین با کنار نهادن عقاید سنتی مبنی بر خلیفه گری اسلامی، به نوعی به رویکرد اعتدالی و ارشادی در اسلام روی آورده است. اخوان المسلمین پس از سرنگونی رژیم مبارک نیز با شعار اساسی خود یعنی اسلام تنها راه حل است، وارد رقابت سیاسی شده است و توانست با گسترش چتر حمایتی خود از جماعت های مختلف اسلامی شرایط را برای پیروزی رقیب خود یعنی نهاد نظامی و جریان های ملی و سکولار فراهم سازد. در مورد این سوال که آیا الگوی اخوان المسلمین مطابق با الگوی حزب عدالت و توسعه ترکیه است یا خیر باید گفت که به نظر می رسد به رغم شباهات و گرایش جریانات اسلام گرای مصر به این شیوه حکومت داری در این ارتباط به طور دقیق نمی توان اظهار نظر نمود. چرا که اخوانی ها به رغم سابقه 80 ساله در حوزه سیاسی فاقد تجربه حکومت داری در مصر هستند. لذا قضاوت در این مورد هنوز زود است. از سوی دیگر رای شکننده محمد مرسی که با فاصله کم توانست بر احمد شفیق نامزد نهاد نظامی پیروز گردید، امکان مانور بیشتر در اجرای قوانین شریعت را از وی سلب نموده و نیز حضور اقلیت منتقد قبطی – مسیحی مانع بزرگ دیگری در مسیر آرمانهای اخوان المسلمین در رسیدن به حکومت مطلوب است. بنابراین محمد مرسی نامزد پیروز اخوانی ها مجبور به همکاری با گروه های مختلف سیاسی و لحاظ منافع کلان مصری هاست.
یکی از درآمدهای مصر ، گردشگری است و این موضوع نیز همواره با مخالفتها و موافقتهایی درباره آزادی های گردشگران از سویی و رعایت شئون اسلامی از سوی دیگر، همراه بوده است. مدیریت جدید مصر چطورمی تواند در مقوله گردشگری یک توازن ایجاد کند ؟
جامعه مصر با فقر گسترده و شکاف عظیم طبقاتی روبروست و یکی از مطالبات اصلی مردم در انقلاب ژانویه 2011 علاوه بر پایان دادن به رژیم اقتدارگرا و برقراری حکومت مدنی و نیز از بین بردن فساد دولتی و برقراری عدالت اجتماعی، توزیع عادلانه ثروت میان اقشار محروم مردم سرزمین نیل بوده است. شعارهای اصلی نامزدهای مختلف در دوره انتخابات اعم از اسلام گرا و سکولارها و ملی گرا نیز بهبود معیشت مردم و رونق کسب و کار بوده است. اخوانی ها نیز از این شعار در طول انتخابات در تبلیغات مختلف خود بهره جسته اند. البته تداوم تنش های سیاسی بر شدت بحران افزوده است و عدم ورود جهانگردان خارجی به دلیل شرایط موجود، مصر جدید را نیز از منبع در آمدی پر سود محروم ساخته است. البته در این عرصه نیز دیدگاه های مختلفی وجود دارد؛ طیف سلفی، ورود جهانگردان خارجی به ویژه غربی را نافی احکام اسلامی دانسته و همانطوری که قبلاً در عمل نشان دادند حتی با استفاده از خشونت به دنبال ایجاد مانع بر سر گسترش صنعت توریسم در مصر می باشند. ولی جریانهای اعتدال گرا به ویژه شاخه سیاسی اخوان المسلمین (حزب عدالت – آزادی) بر تعامل و اتخاذ رویکرد واقع بینانه به دلیل مشکلات اقتصادی تاکید داشته و تلاش خود را نیز معطوف به احیای صنعت توریسم و گسترش در در این حوزه خواهند کرد. اما باید دید آیا مرسی می تواند با مهار لایه های خشونت گرای سلفی در جامعه زمینه را برای همکاری با کشورهای دیگر فراهم سازد؟
باوجود گذشت چند ماه از به قدرت رسیدن محمد مرسی، رابطه حکومت جدید مصر با رژیم صهیونیستی هنوز به خوبی روشن نشده است. از سویی برخی از تحلیلگران ایرانی اخوان مصر را دشمن رژیم صهیونیستی می دانند و می گویند که این حکومت با اسراییل هیچ همکاری نخواهد داشت. از سوی دیگر، مرسی در برخی از مصاحبه های خود گفته است که مصر به معاهده کمپ دیوید پایبنی خواهد داشت. مناسبات حکومت جدید مصر با رژیم صهیونیستی را چطور ارزیابی می کنید ؟
بی تردید یکی از بازندگان اصلی تحولات منطقه، پس از بیداری اسلامی رژیم صهیونیستی است؛ چرا که این تحولات به ویژه سرنگونی رژیم مبارک بیشتر به شکل تهدید امنیتی برای این رژیم نمایان شده است. رژیم مبارک نه تنها نقش اصلی را در تثبیت برتری نظامی رژیم صهیونیستی داشت، بلکه به عنوان کشور میانجی، تلاش های خود را برای به سازش کشاندن اعراب و تضعیف جریان مقاومت به کار بست. بطوری که مصر دوره مبارک با حمایت از تل آویو در جنگ 33 روزه 2006 و نیز حمله به نوار غزه در مدار منافع غرب حرکت نمود. بنابراین رژیم صهیونیستی با سرنگونی رژیم مبارک در منطقه دچار خلاء قدرت شده است. در تحولات داخلی مصر نیز این رژیم تلاش کرد که با حفظ ارتباط با مهره های کلیدی دوره مبارک چون عمر سلیمان و احمد شفیق نسبت به حفظ حداقل ها بسنده نماید؛ ولی پیروزی محمد مرسی خواب سران تل آویو را آشفته تر ساخت. حمله به سفارت این رژیم در قاهره در اوج انقلاب و نیز انفجار خط لوله گاز انتقالی مصر به سرزمین های اشغالی نشان داد که مصر پس از مبارک دیگر ذخیره استراتژیک غرب و رژیم صهیونیستی در منطقه نخواهد بود. از سوی دیگر، مصاحبه های اخیر محمد مرسی یا رسانه های مختلف مبنی بر پایبندی به تعهدات و قوانین بین المللی از سوی عده ای به مفهوم حفظ روابط گذشته مصر با رژیم صهیونیستی تعبیر شده است. در صورتی که اخوان المسلمین به رغم دشواری های موجود در عرصه های داخلی – خارجی ، گامهایی هر چند کوتاه به نفع جریان مقاومت در منطقه برداشته است و باز کردن گذرگاه رفح و میزبانی از گروه های مختلف فلسطینی برای ایجاد آشتی ملی و تشکیل دولت مستقل در سرزمین 1967 نشان می دهد که با خروج مصر از جبهه کشورهای محافظه کار عرب و ورود به جبهه کشورهای اعتدالی شرایط را به نفع جهان اسلام و به ضرر اسراییل تغییر داده است.
در ماه های پس از انقلاب مصر دیدیم که ارتش مصر هنوز با مواضع انقلاب مشکل دارد و به طور کامل در جهت انقلاب عمل نمی کند. با توجه به اقداماتی که مرسی در مقابله با نظامیان انجام داده است، آیا حکومت جدید مصر، موفق خواهد شد که نظامیان مصر را در خدمت انقلاب به کار بگیرد و بر آنها مسلط شود ؟
ارتش در ساختار قدرت سیاسی مصر همواره نقش اول را داشته است؛ بطوری که مصر پس از کودتای افسران آزاد در سال 1954 همواره از سوی نظامیان اداره می شده است. همچنین نهاد نظامی همپای نفوذ سیاسی توانسته است که عرصه اقتصادی و فرهنگی کشور را در پیشبرد اهداف خویش به کار گیرد و حتی به رغم انتقادهایی که از سوی مردم بر نظامیان وارد است، ارتش به دلیل خدمات قبلی از جمله چندین جنگ طولانی با اسراییل از منزلت و جایگاه اجتماعی برخوردار است. از سوی دیگر از آنجا که ارتش در اعتراضات مردمی نیز با مطالبات رژیم مبارک برای سرکوب شدید انقلابیون همراهی نکرد و به نوعی مسیر سقوط دیکتاتور سابق را هموارتر نمود، لذا حذف نهاد نظامی کاری سهل نیست. با این وجود ، طیف گسترده ای از نظامیان به ویژه فرماندهان ارتش به جریان سکولار و ملی گراها وابسته اند و لذا با اخوان المسلمین علاوه بر تضاد سیاسی ، تضاد عقیدتی هم دارند. ارتش تلاش می کند همچنان به عنوان یک بازیگر تاثیرگذار در تحولات مصر نقش آفرین باشد، بنابراین تجربه حکومت داری و نیز برخی امتیازات فراقانونی این امکان را به شورای عالی نظامی حاکم بر مصر داده که هنوز هم یگانه عنصری در مصر باشند که می تواند برای اخوان المسلمین و شخص محمد مرسی خطرساز ظاهر شود. البته در شرایط موجود نهاد نظامی و اخوان المسلمین به توازن نسبی قوا در شرایط موجود رسیده اند و در کوتاه مدت هم قادر به حذف کامل همدیگر از صحنه سیاسی مصر نخواهند بود.
از وقتی که اخوان المسلمین وارد مجلس مصر شده اند و اینک که دولت را نیز در دست دارند ، همه رسانه های غربی اعلام نگرانی می کنند که آزادی های اجتماعی برای مصریان محدود خواهد شد و مخصوصا زنان برای حضور در عرصه اجتماعی مشکل خواهند داشت. آیا شواهدی از این مسئله در مصر مشاهده می شود ؟ پیش بینی شما در این باره چیست ؟
طیف میانه رو اخوان المسلمین که الان قدرت را در اختیار دارند بر عکس تبلیغات رسانه های غرب و رژیم صهیونیستی بر لزوم گسترش آزادی های مدنی و حضور زنان در عرصه های اجتماعی و سیاسی مصر تاکید دارند. خود مرسی به عنوان شخصیت تکنوکرات با رویکرد اعتدالی، به دنبال استفاده از ظرفیت های نهفته جامعه و ایجاد شرایط بهتر برای تولید و کار است. اصولاً مرجعیت دینی اخوانی ها هم به عنوان اسلام میانه رو سنخیتی با تندروی و رادیکالیزم ندارد، گر چه سلفی ها به عنوان طیف اندک در لایه های میانه ای جریان اسلام گرای مصر حضور دارند و از لزوم گسترش خشونت و برخورد با زنان صحبت می کنند. حتی برخی از رهبران سلفی اعتقاد دارند که باید قوانین شریعت اسلامی را در تمام مسایل جامعه با زور جاری ساخت. البته این اقدامات اعتراض بسیاری از لیبرال های مصری و نیز اقلیت قبطی منتفذ مسیحی را فراهم نموده و برخی از رسانه های غرب و صهیونیستی به دنبال ماهیگیری از این آب گل آلود هستند ولی بی شک فضای مصر آینده، فضای اعتدال خواهد بود. مصر به عنوان کانون فکر جهان عرب و با تاریخچه تمدنی درخشان مجبور است که برای اثرگذاری بر تحولات کشورهای دیگر چهره ای میانه رو از خود نشان دهد و به نظر می رسد که مرسی نیز در همین مسیر گام بر می دارد.
تهیه کننده: دیپلماسی ایرانی/ 16
نظر شما :