دگردیسی در سوریه
دیپلماسی ایرانی: برای بررسی دقیق وضعیت سوریه و درک صحیح آنچه در این کشور میگذرد، باید نکات زیر را در نظر گرفت:
دولت سوریه برگرفته از حزب بعث سوریه است که با کودتای حافظ اسد قدرت را در اختیار گرفت. با مرگ حافظ اسد، حکومت جمهوری موروثی به پسرش بشار اسد رسید. در این کشور پارلمان وجود دارد، اما نظام کاملا تمرکز گراست. نظام بعثی سوریه اگر چه وارد رویاروئی مستقیم با اسرائیل نشده، اما همواره از مخالفان اسرائیل – اعم از فلسطینیها و مقاومت در لبنان – حمایت کرده، اگر چه بر ایده حمایت سوریه از مقاومت، نقدهای جدی وارد است.
اخوان المسلمین سوریه یکی از ارکان مبارزه با حافظ و بشار اسد بوده و تا کنون هزینه زیادی بابت این مبارزه پرداخته است. اخوان سوریه به شدت سلفی هستند و مورد حمایت عربستان، قطر، امارات و .. میباشند.
اهل تسنن سوریه مواضع معتدلی دارند. شاخص این مجموعه دکتر رمضان البوطی است که در درگیری اخیر شرکت نکرده، اگر چه منتقد نظام سوریه است.
کردهای سوریه حدود سه میلیون نفر هستند که اکثرا محروم ماندهاند و دولت سوریه گاهی برای ایشان هم شناسنامه صادر نکرده است. این کردها روابط نزدیکی با پ.ک.ک دارند که در حال جنگ با ترکیه است.
علویان اقلیتی سوری هستند، علی رغم اینکه بشار و خانواده او علوی هستند و برخی از علویان هم پستهای مهمی دارند، اما آنها جزء اقشار ضعیف سوریه به حساب میآیند.
مخالفان خارج نشین سوریه، عمدتا روشنفکرانی هستند که به دموکراسی و مبارزه با نظام حاکم بر سوریه اعتقاد دارند، آنان با تشکیل مجلس در خارج از کشور – ترکیه – تلاش کردند تا تحولات سوریه را مدیریت کنند. نخستین رهبر این مجلس برهان غلیون از اندیشمندان سوری مقیم پاریس بود که مدتی قبل استعفا داد و آقای سیدا جانشین او گردید. این مجلس در پی دگر دیسی در شیوه مبارزه در سوریه جایگاه خود را از دست داده است.
سوریها تا قبل از ترور اخیر رهبران سوریه به صورت تظاهرات و درگیری با نیروهای سوریه به مبارزه ادامه میدادند. بعد از ترور اخیر این شیوه متروک شد و جنگ مسلحانه جایگزین آن گردید. در ابتدا تصور میشد که سوریه درگیر جنگ داخلی شده است. اما با سرازیر شدن نیروهای تندرو سلفی و احتمالا القاعده به سوریه از کشورهای لیبی، ترکیه، اردن، سعودی و.. و پشتوانه مالی عربستان و حمایت قطر و امارات و تسلیح آنها از سوی ترکیه، ارتش سوریه وارد جنگ با این مجموعه گردید. گرچه تلفات این درگیری بیشتر است، اما انگیزه ارتش سوریه در مقابله با این مجموعه نسبتا تقویت شده است.
ایران از دیر باز متحد سوریه بوده است. به ویژه که سوریه در جنگ تحمیلی بیشترین کمک را به ایران نمود. همچنین این کشور پل استراتژیک همکاری ایران و حزب الله لبنان به حساب میآید. به این دلایل ایران به شدت از سوریه حمایت میکند. این حمایت گاهی جنبه افراطی به خود میگیرد. مثلا در حالی که تلویزیون سوریه خبر رسانی نسبتا دقیقی از اوضاع داخلی این کشور میکند و درگیری در اقصی نقاط سوریه را پوشش میدهد، تلویزیون ایران آن کشور را آرام جلوه داده و حتی وزیر امور خارجه ایران میگوید که اوضاع در سوریه آرام است!
با حرکت اخیر سوریه و دادن آزادی نسبی به کردهای این کشور، آنان عملا از صف مبارزه با بشار اسد کنار رفته و به عنوان متحد استراتژیک پ.ک.ک فعال شده و لذا ترکیه با واقعیت جدیدی روبرو گردیده است. ترکیه قبلا از تظاهرات مردم سوریه حمایت میکرد، اما با نظامی شدن اوضاع سوریه، آنان هم فرصت را غنیمت شمردند و به نحوی وارد این درگیری گردیدند.
غربیها در کشورهای عربی اسلامی دوست و دشمن دائمی ندارند، آنان همواره بر داشتن منافع دائمی در این منطقه تاکید کردهاند. از این رو حمایت ایشان از حکومتها، گروهها، احزاب و .. در کشورهای عربی و اسلامی همواره تاکتیکی و وابسته به تامین منافع ایشان بوده است. لذا آنان میتوانند در عرض چند ساعت تغییر موضع بدهند و کسی هم ایشان را سرزنش نخواهد کرد. غرب فعلا از اینکه در کشورهای عربی اسلامی جنگ و درگیری ادامه دارد، مسرور است. زیرا هر که کشته شود، هر چیزی که تخریب شود، متعلق به این کشورهاست و غرب از آن بابت زیانی نمیبیند. غربیها بعد از حادثه یازدهم سپتامبر، بلافاصله تلاش کردند تا جغرافیای جنگ را عوض کنند و موفق شدند جنگ را از نیویورک و.. به افغانستان و عراق و .. ببرند. لذا فعلا غرب آسیبی نخواهد دید و این کشورهای عربی اسلامی هستند که حتی اگر در این درگیریها پیروز شوند، باید خرابهها را آباد نمایند و تاوان جنگ را بپردازند. طرح کلان غرب برای خاور میانه واقعا قابل مطالعه است!
القاعده اگر چه توسط غرب علیه شوری بوجود آمد، ولی دچار دگر دیسی گردید و با غرب به مقابله برخاست. اکنون بار دیگر غرب موفق شده هدایت این سازمان را به دست بگیرد. غرب عناصر تندرو و جهادی را از کشورهای لیبی، اردن، سوریه، ترکیه، یمن، عربستان و.. به سمت سوریه هدایت کرده و آنان هم با انگیزه جهاد و شهادت به مبارزه با نظام حاکم بر سوریه پرداختهاند. قطعا اگر همه آنها در این مسیر کشته شوند، غرب خوشحال خواهد شد. زیرا دشمنهای بالقوه خود را نابود کرده است. اگر هم در سوریه پیروز شوند که نظام اسد را نابود کردهاند. در هر دو گزینه غرب سود خواهد برد. غرب بسیار مشتاق است تا در در کشورهای عربی اسلامی اندیشمندان در انزوا قرار گرفته و کار به دست نیروهای نظامی و جهادی باشد، نیروهای اندیشمند شرقی به غرب بروند و در آنجا به بار بنشینند. غرب از حقوق بشر و دموکراسی حمایت میکند، اما این را هم میداند در کشورهائی که سطح سواد بالا نیست و افراد به واسطه تخصص خود جایگاهی را اشغال نکردهاند و منافع فردی، گروهی، طایفهای همچنان حرف اول را میزنند، حقوق بشر و دموکراسی شعار و دستآویز خوبی به حساب میآیند.
کشورهای عربستان، قطر، اردن و امارات که با نظام غیر دموکراتیک اداره میشوند، برای جلوگیری از خیزش در کشورهای خود فعلا به این راهکار رسیدهاند که با نظام سوریه مخالفت کنند، اگر چه بعید است این کار برای آنها سودی داشته باشد و جلوی اعتراضهای مردمی در این کشورها را بگیرد!
در سوریه فعلا چند گزینه مطرح است: پیروزی بشار اسد، که در این صورت تازه اول ماجراست و وی باید علاوه بر باز سازی سوریه، آغوش خود را به روی دموکراسی بگشاید. پیروزی مخالفان، که با توجه به حضور نیروهای خارجی در جنگ فعلی آینده ناهمواری را در پیش خواهند داشت. تقسیم سوریه به سه منطقه کرد نشین، منطقه طرفداران بشار با محوریت لاذقیه و منطقه مخالفان. غرب از این گزینه استقبال میکند، اما رنج مردم به پایان نمیرسد و ماجرا با طرح و شکل جدیدی ادامه مییابد. سلاحهای طرفین جنگ پایان یافته و آنان برای حفظ خود ناچار هستند تا به بازارهای خرید اسلحه روی آورند!
اسرائیل در مسئله سوریه تا اینجا برنده بوده، اما معلوم نیست در آینده اوضاع بر همین منوال باشد.
در شرایط فعلی مبارزات مردم سوریه که در قالب تظاهرات و اصرار بر سرنگونی نظام ادامه داشت به جنگ تبدیل شده و نقش مردم در مبارزه به شدت کاهش یافته، در عوض پول کشورهای سهگانه عربستان، قطر و امارات، سلاح ترکیه، پوشش رسانهای غرب و فشار از طریق سازمان ملل پر رنگ گردیده و سوریه صحنه تسویه حساب قدرتهای بین المللی و منطقهای شده است. این جنگ در صورت گسترش – که دور از انتظار نیست – میتواند ابعاد فاجعه باری در منطقه پیدا کند که جغرافیای جنگ و پایان آن در اختیار طرفین نمیباشد و ابعاد آن از جنگهای طایفهای شیعه و سنی و قومیتها فراتر رفته و تا ناکارآمد شدن اسلامگرائی و ایجاد دولتهای کوچک نیازمند به غرب ادامه خواهد یافت./
نظر شما :