امریکا در برابر سوریه؛ دیپلماسی اجبار و تغییر رژیم

۱۹ تیر ۱۳۹۱ | ۲۰:۳۳ کد : ۱۹۰۳۸۸۵ سرخط اخبار
یادداشتی از ابراهیم متقی، استاد دانشگاه تهران
کنفرانس دوستان سوریه در 6 جولای 2012 برگزار شد. ایالات متحده محور اصلی برگزاری کنفرانس پاریس محسوب می‌شود. کنفرانسی که با عنوان دوستان سوریه نامگذاری شده است. در این کنفرانس، هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه امریکا از ادبیات تند و افراطی در ارتباط با روسیه و چین استفاده کرد. کلینتون تلاش داشت تا افکار عمومی بین المللی را علیه دو بازیگر عضو شورای امنیت سازمان ملل بسیج نماید. لازم به توضیح است که روسیه و چین با هرگونه اقدام نظامی علیه دولت بشار اسد مخالفت نمودند. آنان بر این اعتقادند که هرگونه جابجایی در قدرت می‌بایست بر اساس فرایندهای مسالمت جویانه بین المللی پیگیری شود. به همین دلیل است که جلوه‌هایی از همکاری با گروه ناظر بر آتش بس در سوریه مورد تاکید روسیه و چین قرار گرفته است.

به موازات رویکرد ارایه شده از سوی هیلاری کلینتون، نشانه‌هایی از فشار سیاسی و سازمانی علیه بان کی مون دبیر کل سازمان ملل نیز اعمال شده است. امریکا از طریق سوزان رایس تلاش دارد تا فضای عمومی سازمان ملل علیه دولت بشار اسد را سازماندهی نماید. محور اصلی دیپلماسی امریکا را می‌توان براندازی دولت سوریه دانست. چنین اقدامی از طریق دیپلماسی اجبار در سطح بین المللی، حمایت از مخالفین مسلح دولت بشار اسد در داخل کشور، تامین هزینه مخالفین توسط عربستان و تصویب قطعنامه شورای امنیت برای کاربرد نیروی نظامی دانست. دولت روسیه و چین بر این اعتقادند که هرگونه کاربرد نیروی نظامی پرشدت مخاطرات سیاسی و امنیتی قابل توجهی را برای منطقه ایجاد می‌کند.

جمهوری اسلامی نیز از طرح دبیرکل سازمان ملل حمایت به عمل آورده است. محور اصلی دیپلماسی سازمان ملل را می‌توان آتش بس، نظارت بر آتش بس و گفتگو بین طرفین درگیر دانست. در چنین شرایطی، امریکا تلاش دارد تا کارآمدی نیروهای ناظر بر آتش بس در سوریه را کاهش دهد. به همین دلیل است که سوزان رایس از بان کی مون درخواست نموده تا نیروهای سازمان ملل در سوریه کاهش پیدا کند. کاهش نیروهای ناظر بر آتش بس، مخاطرات بیشتری را برای دولت سوریه ایجاد می‌کند. در شرایطی که چنین نیروهایی کاهش پیدا کنند، گروه‌های تروریستی که شامل مجموعه‌های وابسته به القاعده می‌باشد از ابتکار عمل بیشتری برای ترور، انفجار و ایجاد وحشت در سوریه برخوردار می‌شود. لازم به توضیح است که نیروهای القاعده فعال در سوریه، توسط عربستان سعودی سازماندهی می‌شود.

علت اصلی مخالفت ترکیه و عربستان سعودی با دولت بشار اسد را می‌توان نقش منطقه‌ای سوریه به عنوان بخشی از جبهه مقاومت دانست. به عبارت دیگر، ایالات متحده تلاش دارد تا جبهه مقاومت در منطقه را با فشارهای سیاسی و امنیتی روبرو سازد. سوریه حلقه اتصال ارتباط ژئوپلیتیکی ایران از عراق تا مدیترانه شرقی محسوب می‌شود. سوریه از قابلیت لازم برای حراست از نیروهای جبهه مقاومت در برابر اسرائیل و نظام سلطه جهانی برخوردار است. به همین دلیل است که مقابله با سوریه به عنوان بخشی از استراتژی نظامی امریکا، عربستان و ترکیه علیه ایران محسوب می‌شود. هریک از کشورهای یاد شده بر اساس رویکردهای کاملا متفاوتی مخالف نقش یابی و جایگاه یابی ایران در منطقه هستند.

رویکرد فرانسه دارای تفاوت‌های مشهودی با ایالات متحده می‌باشد. امریکا تلاش دارد تا از طریق حمله نظامی زمینه براندازی دولت سوریه را فراهم آورد. به همین دلیل است که تلاش دارد تا قطعنامه‌ای را براساس ماده 42 منشور ملل متحد تنظیم نماید. در حالیکه فرانسوا اولاند رئیس جمهور فرانسه تلاش دارد تا رویکرد میانی را در ارتباط با تحولات سوریه مورد پیگیری قرار دهد. چنین رویکردی به منزله آن است که می‌توان زمینه‌های لازم برای ایجاد شرایط تعدیل شده در رابطه با آینده سیاسی سوریه را فراهم آورد. اولاند بر ضرورت کاربرد ماده 41 منشور ملل متحد تاکید دارد. ماده‌ای که هر گونه اقدام بین المللی در بحران‌های منطقه‌ای را براساس فرایندی پیش بینی می‌کند که مبتنی بر اقدامات کم شدت بوده و به گونه‌ای تدریجی سازوکارهای اعمال محدودیت‌های بین المللی را افزایش می‌دهد.

محور اصلی مقابله با دولت سوریه را باید در سیاست امنیتی امریکا ـ عربستان مورد توجه قرار داد. دو کشور یاد شده در فضای موازنه تهدید قرار دارند. موازنه تهدید توسط استفان والت ارایه شد. نامبرده بر این اعتقاد است که موازنه تهدید به معنای همکاری بین بازیگرانی است که دارای دشمن مشترک می‌باشند. در اندیشه ژئوپلیتیکی امریکا و در رویکرد ایدئولوژیک عربستان، ایران به عنوان تهدید امنیتی محسوب می‌شود. به همین دلیل است که امریکا و عربستان از الگوی مقابله با دولت بشار اسد برای کاهش قدرت منطقه‌ای ایران بهره گیری می‌کنند.

اگر قابلیت مبتنی بر بازدارندگی ایران در سیاست منطقه‌ای کاهش یابد، در آن شرایط زمینه برای انجام اقدامات تهاجمی علیه تاسیسات اجتناب ناپذیر خواهد بود. قابلیت‌های راهبردی ایران در لبنان و سوریه را می‌توان محور اصلی قدرت بازدارنده ایران در مدیترانه شرقی دانست. منازعه در سوریه، دارای آثار و پیامدهای منطقه‌ای گسترده‌ای خواهد بود. به همین دلیل است که کشورهایی همانند روسیه و چین تلاش دارند تا جلوه‌ای دیگر از موازنه تهدید را سازماندهی نمایند. ضرورت‌های موازنه تهدید دو قدرت بزرگ جهانی در شورای امنیت ایجاب می‌کند که امریکا نتواند نقش هژمونیک خود را در سیاست بین الملل و امنیت منطقه‌ای خاورمیانه تثبیت نماید.

کنفرانس دوستان سوریه نتوانست مطلوبیت‌های راهبردی را برای امریکا ایجاد کند. علت آن را باید در رویکرد مبتنی بر سیاست هژمونیک امریکا در خاورمیانه دانست. خاورمیانه در زمره مناطقی محسوب می‌شود که هرگونه برنامه ریزی راهبردی در آن می‌بایست براساس رویکرد موازنه منطقه‌ای انجام گیرد. موازنه‌گرایی هنوز به عنوان رهیافت مسلط سیاست بین الملل محسوب می‌شود. کشوری که در صدد است تا اهداف راهبردی خود را از طریق اعمال قدرت پیگیری نماید، عموما زمینه‌های مربوط به گسترش تهدید را به وجود می‌آورد.

گسترش تهدید را باید اصلی‌ترین پیامد شرایط مبتنی بر اقدامات ماجراجویانه در تحولات سوریه دانست. روسیه، چین و فرانسه به این دلیل با کاربرد ماده 42 منشور ملل متحد در ارتباط با سوریه مخالف هستند که هرگونه اقدام نظامی زودهنگام، منجر به گسترش بحران در منطقه می‌شود. براندازی سیاسی حکومت بشار اسد از طریق دیپلماسی اجبار که مبتنی بر کاربرد نیروی نظامی می‌باشد، امکان پذیر نخواهد بود. هرگونه تحول سیاسی در سوریه در شرایطی امکان پذیر است که فرایندهای مبتنی بر موازنه منطقه‌ای مورد پیگیری قرار گیرد. طرح صلح بان کی مون را می‌توان اقدامی سازمان یافته برای مدیریت بحران در سوریه دانست.


 

نظر شما :