تداوم مذاکرات تا انتخابات برای اوباما مثبت است

۱۴ تیر ۱۳۹۱ | ۱۵:۳۶ کد : ۱۹۰۳۶۲۹ سرخط اخبار

شرق/ مجتبی فتحی: «فرید مرجایی» ساکن آمریکاست و منتقد آمریکا؛ یک منتقد جدی و سرسخت. آنقدر که در هنگام بیان انتقاداتش لحنش تغییر می‌کند و چهره‌اش برافروخته می‌شود. انتقادش هم نسبت به نگاه و رویکرد تبعیض‌آمیز ایالات متحده آمریکا در عرصه بین‌المللی است؛ نگاهی که معتقد است، بخشی از آن در پرونده هسته‌ای ایران متبلور شده است. او فرسنگ‌ها از ایران دور افتاده اما هنوز ریشه در این آب و خاک دارد؛ محکم و ناگسستنی. مگر می‌شود فردی از خانواده «محمد نخشب»، از پایه‌گذاران «نهضت خداپرستان سوسیالیست» و جزو هسته اولیه تشکیل‌دهنده نهضت مقاومت ملی پس از کودتای 28 مرداد، از ایران دور شود و ایران را فراموش کند. فردی که هویت و چارچوب فکری‌اش در میراث نهضت ملی دکتر محمد مصدق شکل گرفته است. با این حال تعصبش سدی در برابر انتقاداتش به برخی کاستی‌ها نشده است. عضو پیشین حزب سوسیال دموکرات کانادا، چند سالی است که به طور ویژه پرونده هسته‌ای ایران را رصد می‌کند. روزانه ساعاتی را صرف مطالعه مقالات و گزارشات رسانه‌های آمریکایی پیرامون پرونده هسته‌ای ایران می‌کند. هر چه بیشتر هم در این زمینه غور کرده، بیشتر به این نتیجه رسیده که برخورد با پرونده هسته‌ای ایران تبعیض‌آمیز است، برخوردی که حق داشتن برنامه هسته‌ای را برای برخی کشورها مجاز و برای برخی دیگر غیرمجاز می‌داند. به گفته «مرجایی» رویکرد غرب و در راس آن ایالات متحده آمریکا نسبت به برنامه هسته‌ای نه فنی و حقوقی بلکه سیاسی است؛ رویکردی برای ایجاد محدودیت علیه ایران به منظور بسط هژمونی آمریکا در خاورمیانه. «فرید مرجایی»، عضو گروه «کسمی» در آمریکا (کمپین ضد تحریم و اقدام نظامی علیه ایران) سومین میهمان «دست‌انداز» بود. با او پس از مذاکرات هسته‌ای ایران و گروه 1+5 در «مسکو»، به گفت‌وگو نشستیم تا روند شکل‌گیری مذاکرات جدید میان دو طرف را بررسی کنیم.

 

‌پس از حدود 15ماه وقفه در مذاکرات هسته‌ای ایران و 1+5 دو طرف رضایت دادند تا در استانبول بار دیگر پشت میز مذاکرات بنشینند. این رضایت به چه دلیل ایجاد شد.

ایران و گروه 1+5 در حالی بار دیگر بر انجام مذاکرات رضایت دادند که پیش از آن فضای خصومت شدیدی علیه ایران به راه افتاده بود؛ فضای تهاجمی و خصومت‌آمیزی که احتمال حمله نظامی آمریکا/اسراییل علیه ایران افزایش یافته بود. رصد رسانه‌های آمریکایی چون سی‌ان‌ان، و به‌خصوص نیویورک‌تایمز و واشنگتن‌پست (دوید ایگناتس) - دو روزنامه‌ای که رایزنی‌هایی را با کاخ سفید و دستگاه قدرت دارند - نیز از این احتمال خبر می‌دادند. مثلا در نیویورک‌تایمز، دیوید سنگر که دارای نفوذ ارتباطی با کاخ سفید و دولت است در گزارش‌ها و تحلیل‌های سیاسی خود این ‌طور جلوه می‌داد که حمله به ایران عملی خواهد بود. یعنی به نوعی او به دنبال آن بود تا این پیام معنوی را بدهد که ایالات متحده آمریکا آماده حمله به ایران است. رسانه‌های اصلی آمریکا و غرب (همچون امپراتوری رسانه‌ای روپرت مرداک) که به «سیستم قدرت» گره خورده‌اند، روایت مناقشه را واژگون جلوه داده و ایران را متهاجم و جنگ‌طلب معرفی می‌کنند. همچنین در آن زمان فصلنامه «فارن افرز» تریبون رسمی شورای روابط خارجی، شخصی که در زمان جورج بوش نیز در پنتاگون دارای سمت بود (ماثیو کرویینگ) مقاله‌ای نوشت و گفت ما می‌توانیم به ایران حمله کنیم و اساسا حمله به ایران امکان‌پذیر است. در حال حاضر پنجره‌ای باز شده که قرار هم نیست برای همیشه باز بماند. در مورد این مساله، سپس مناظره‌ای هم در خود دفتر نیویورک شورای روابط خارجی صورت گرفت. پس از این سخنان و شدت گرفتن آن، این بحث را در جامعه آمریکا و بین سیاستمداران واقع‌بین به وجود آورد که آیا واقعا به صلاح است که تئوری جنگ را دنبال کنیم.

‌سرانجام ایجاد این علامت سوال چه بود؟

سرانجام نئوکان‌ها (نومحافظه‌کاران جنگ‌طلب) در حوزه عمومی مجبور به عقب‌نشینی از موضع حمله به ایران شدند. چراکه اساسا در آن زمان جامعه اروپا و آمریکا عدم آمادگی خود را برای ورود به هر نوع حمله نظامی یا مشارکت با آن القا می‌کردند. موضع جدی اکثر سیاستمداران، نظامیان و رسانه‌ها منجر به چربش نظرات‌شان و تحمیل این دیدگاه شد که واقعا نه مردم و نه بخش چشم‌گیر حکومت سیاسی آمریکا به دنبال جنگ نیست.

‌پس به عقیده شما عملا اهرم جدی برای اینکه ایران و گروه 1+5 را پای میز مذاکرات کشاند جلوگیری از بروز یک جنگ احتمالی بود.

یک دلیلش این بود.

‌دلیل دیگر چه بود؟

انرژی و قیمت متعادل نفت نقش حساس و مستقیمی در بهبودی وضع اقتصادی دنیا دارد- به عبارت ساده، خرید و خرج کردن یکی، درآمد دیگری است. دیالکتیک تهدید، بحران و هراس از خطر جنگ، تاثیر منفی بر بازار نفت و در نتیجه بر اقتصاد دارد. مضاف بر اینکه اکنون، بیش از گذشته، بازار نفت با سرمایه‌گذاری مالی گره خورده است. دلیل دیگری که منجر به باز شدن باب مذاکرات هسته‌ای با ایران شد همان موضوعی است که به طور مفصل در رسانه‌های ایرانی و آمریکایی به آن پرداخته شده است و آن برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا در ماه نوامبر سال 2012 است. وضع اقتصادی مهم‌ترین موضوع برای مردم آمریکا در انتخابات است. طبیعتا، دولت اوباما سعی بر آن دارد که وضع اقتصادی را بهبود بخشد. تعدادی از تحلیلگران متذکر شده‌اند، که این سری مذاکرات با ایران، قیمت نفت را قبل از انتخابات آمریکا نزول داده است. در ضمن دولت اوباما با تبلیغات کاذب خودش در دنیا، این ادعای مضحک را مطرح کرد که با این مذاکرات (همراه با تشدید تحریم‌ها)، «حمله اسراییل به ایران را به تاخیر انداخت.» گویی آمریکا از اسراییل هراس دارد.

‌عملا دو عامل مورد اشاره تنها برای گروه 1+5 انگیزه‌ای جهت ازسرگیری مذاکرات هسته‌ای بود.

دقیقا. دولت اوباما و اساسا دموکرات‌ها در ایالات متحده آمریکا، به منظور پیروزی در انتخابات، به دلیل رکود اقتصادی، با یک معضل جدی روبه‌رو هستند؛ مخمصه‌ای که به سلامت خارج شدن از آن منوط به مقابله با هر نوع بحران است که یکی از جدی‌ترین و محتمل‌ترین آن با ایران بود. از نظر آنها در این شرایط حداقل پیامد این بحران، افزایش قیمت نفت در دنیا و آمریکا و در پی آن افزایش قیمت بنزین و ایجاد فشار به رای‌دهندگان آمریکایی خواهد بود. چندی پیش اوباما در سخنرانی‌اش در اجلاس قوی‌ترین لابی اسراییل، آیپک، تاکید کرده بود آنقدر صحبت جنگ با ایران نکنید تا قیمت نفت افزایش پیدا نکند که این به نفع ایران و به ضرر ماست.

‌با این تفاسیر آیا همین شرایط یعنی تاکید بر مذاکره با ایران به جای کوبیدن بر طبل جنگ نمی‌توانست به پاشنه آشیل اوباما در انتخابات تبدیل شود چراکه میت رامنی رقیب او در حزب جمهوری‌خواه جدی‌ترین انتقادی که نسبت به سیاست خارجی دولت اوباما مطرح می‌کند مصالحه با جمهوری اسلامی ایران است.

بگذارید قضیه را یک مقدار بشکافیم. «رامنی» خودش شخصا آشنایی چندانی با سیاست خارجی ندارد. او سرمایه‌دار بزرگ با سرمایه‌ای حدود 250‌میلیون دلاری است و پیش از آنکه فرماندار ایالت لیبرال ماساچوست شود، مدیریت یک شرکت خصوصی را برعهده داشت و قبلا به عنوان یک جمهوری‌خواه لیبرال معرفی شده بود، که این خود با خاستگاه راست (و عقاب) که اکنون خود را متعلق به آن معرفی می‌کند، هم‌خوانی نداشت. انتخاب رامنی به عنوان نامزد حزب جمهوری‌خواه با فراز و نشیب‌هایی همراه بود. اعضای محافظه‌کار حزب جمهوری‌خواهان ابتدا چندان با او همراهی نداشتند و رامنی سرمایه‌دار را از جریان دست راستی نمی‌دانستند. حزب جمهوری‌خواه از زمان ریچارد نیکسون با عمده کردن مناقشات فرهنگی در جامع


نظر شما :