مسکو تحولات خاورمیانه را فرصت می‌بیند

برژنف الگوی ولادیمیر پوتین در سیاست خارجی

۲۴ بهمن ۱۳۹۰ | ۱۲:۴۸ کد : ۱۸۹۷۸۸۳ اروپا
در حقیقت همه چیز از زمانی شروع شد که پس از انتخابات مجلس روسیه و شائبه تقلب در انتخابات اعتراض‌های مردمی از جهان عرب به روسیه رسید.
برژنف الگوی ولادیمیر پوتین در سیاست خارجی

دیپلماسی ایرانی: دلایل بسیاری درباره چرایی وتوی چین و روسیه بر سر قطعنامه شورای امنیت علیه بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه زده شده است.

به گزارش شبکه خبری الجزیره به نقل از روزنامه فایننشال تایمز،  فیلیپ استیونز، ستنون نویس این روزنامه می‌نویسد که رابطه خانواده اسد با روسیه یک رابطه تاریخی است. آنها از زمان اتحاد جماهیر شوروی هم‌پیمان روسیه بوده‌اند. از این رو طبیعی است که حمایت روسیه از دمشق و خانواده اسد تا اندازه‌ای رنگ و بوی احساسی داشته باشد.

دلیل دیگر حمایت روسیه و چین از بشار اسد، احساس فریب خوردنی است که این دو کشور از غرب بر سر سرنگونی معمر قذافی احساس می‌کنند. مسکو و پکن بر این باورند که غرب در حادثه لیبی آنها را فریب داد و به وعده‌ای که برای سرنگونی قذافی به آنها داد عمل نکرد.

دلیل سوم به بندر طرطوس در سوریه باز می‌گردد، بندری که برای روسیه به مثابه بندری حیاتی محسوب می‌شود. روسیه گمان می‌کند این بندر نقطه نفوذ نظامی‌اش در سوریه و کل منطق عربی محسوب می‌شود. علاوه بر آن قراردادهای تسلیحاتی کلانی که روسیه با سوریه منعقد کرده است به گونه‌ای که سوریه بزرگترین مشتری سلاح روسی در خاورمیانه و منطقه عربی محسوب می‌شود، باعث شده تا روسیه به همین راحتی‌ها دست از حمایت از اسد بر ندارد. وانگهی روسیه در وضعیت فعلی از سرانجام این قراردادها احساس خطر می‌کند.

همه اینها به کنار سیاست روسیه بر این اصل استوار است که نباید برای حل بحران سوریه دخالت کرد چرا که این یک موضوع داخلی مرتبط با مردم سوریه است و غرب حق ندارد در آن دخالت کند. هنگامی که سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه در نشست اخیر مونیخ تاکید کرد، مسکو در کنار نظام اسد ایستاده است و به هیچ وجه حاضر نیست اسد را رها کند، در حقیقت از موضع دفاعی مواضع مسکو را بیان می‌کرد.

از سوی دیگر روسیه خود را برای انتخابات سراسری ریاست جمهوری در ماه آینده میلادی آماده می‌کند. پیش‌بینی می‌شود ولادیمیر پوتین مجددا رئیس جمهوری روسیه شود تا نخستین رئیس جمهور دوران جدید روسیه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی باشد که 12 سال بر روسیه حکم‌رانی کرده است.

پوتین بر این باور است که برای به دست آوردن رای رای‌دهندگان روسی و پایان بخشیدن به تظاهرات خیابانی در خیابان‌های مسکو باید صحبت از دشمن خارجی بزند. در حقیقت همه چیز از زمانی شروع شد که پس از انتخابات مجلس روسیه و شائبه تقلب در انتخابات اعتراض‌های مردمی از جهان عرب به روسیه رسید. تقریبا اکثرا تحلیلگران روسی به ویژه پوتین و طرفدارانش تاکید کردند که این تظاهرات ماحصل یک توطئه خارجی است.  

در حال حاضر کرملین‌نشینان بر این باورند که یک جنگ سرد تازه‌ای میان مسکو با غرب آغاز شده که البته چندان هم بدشان نمی‌آید که این جنگ سرد ادامه یابد و آن را خودشان به سخره بگیرند. در حقیقت پوتین در حال حاضر بسیار شبیه لیونید برژنف، رئیس جمهوری اسبق اتحاد جماهیر شوروی است و تلاش دارد در بعد سیاست خارجی همان سیاست‌های او را الگو قرار داده و پیاده کند.

می‌توان این گونه تحلیل کرد که بیداری سیاسی‌ای که در جهان عرب رخ داده و حتی به روسیه هم رسیده، در چشم روس‌ها یک فرصت است که نباید به سادگی از کنار آن گذشت. به ویژه که به اعتقاد آنها غرب همچنان با شوک تحولات جهان عرب درگیر خواهد بود.

اگر نگاهی به تحولات جامعه عربی بیندازیم به روشنی می‌بینیم که با سقوط زین العابدین بن علی در تونس، فرانسه یکی از مهم‌ترین کشورهای غربی، نخستین کشوری بود که از سقوط بن علی زیان دید. در مصر نیز سقوط حسنی مبارک، رئیس جمهوری مصر به معنای سقوط هم‌پیمان اصلی امریکا در منطقه بود. تا کنون کاخ سفید تحت کنترل اوباما متحیر مانده است که آیا با اسلام‌گرایان منتخب همکاری کند یا خیر. آیا آنها را دشمن بداند یا دوست. در چنین وضعیتی روسیه گمان می‌کند می‌تواند نقشی دو گانه ایفا کرده و بیشترین سود را از زیان‌های امریکا و متحدان غربی‌اش ببرد. به ویژه که غرب به شدت نگران است که موج دموکراسی‌خواهی و بهار عربی به کشورهای مستبد نفت‌خیز خلیج فارس نیز برسد و دایره مشکلات غرب در منطقه تکمیل شود.

آن‌چه به وضوح دیده می‌شود این است که افق ژئوسیاسی منطقه در حال تغییر است و در این میان این امریکا و روسیه هستند که باید تعریفی برای نفوذ خود در منطقه بیابند. به ویژه این که اعراب و مردم منطقه می‌گویند که خاورمیانه منطقه آنها است و هیچ عامل خارجی نباید در سرنوشت آن دخالت کند.

برای همین است که روسیه به رغم وجود تحولات خونین سوریه در کنار اسد ایستاده است چرا که نمی‌خواهد از معادلات جاری در منطقه عقب بماند و مصالح حیاتی خود را از دست دهد.

منبع: تحریریه دیپلماسی ایرانی

  

( ۱ )

نظر شما :