دلیل اتهام به ایران بر سر 11 سپتامبر
پرس تی وی خبر داد:
یک کارشناس امریکایی گفت: گزارش غرب درباره دخالت ایران در 11 سپتامبر صرفا "یک پرده پرنقش ساختگی تکراری و تحریف حقایق توسط اشخاص جنجالبرانگیز" است.
گرث پورتر در مقالهای در "تروث اوت" نوشت: داستان کمک ایران به القاعده در طراحی حملات 11 سپتامبر که فاقد مدرک و شاهد است، ابتدا در 22 دسامبر (23 آذر) در آسوشیتدپرس منتشر شد.
وی افزود که وکلا و شاهدان کارشناس که پشت اتهامات علیه ایران در زمینه 11 سپتامبر هستند، امیدوارند ادعاهای تکراری چند سال پیش عناصری را که ادعا میکنند از وزارت اطلاعات ایران منفک شدهاند و شخصا از مشارکت ایران در توطئه 11 سپتامبر خبر داشتهاند، تحویل رسانهها و مردم دهند.
پورتر خاطر نشان کرد که بدنه اصلی این پرونده توسط دو عنصر ایرانی که ادعا میکنند از وزارت اطلاعات ایران منفک شده، تهیه شده است که بعدها به نامهای ابوالقاسم مصباحی و حمیدرضا ذاکری معرفی شدند.
وی افزود، هر دو این افراد سعی کردهاند از طریق کنت آر. تیمرمن روزنامهنگار راستگرا که حامی گستاخ سیاستهای نئومحافظهکارانه کاخ سفید است، با مقامات اطلاعاتی امریکا ارتباط برقرار کنند.
مصباحی ادعا کرد که اطلاعاتی داخلی درباره دخالت ایرانیان در حملات تروریستی داشته و سعی کرده است به سفارت امریکا در برلین هشدار دهد، اما هر بار "ناموفق" بوده است.
با این وجود، تحقیقات بیشتر آشکار کرد که مصباحی هیچگونه تماسی با مقامات سطوح ارشد اطلاعاتی ایران در دهه 1990 و بعد از آن نداشته است.
جیمز برنازانی از دفتر افبیآی در جنوب لبنان، بعدها اشاره کرد که این اداره، مصباحی را به عنوان "فردی درمانده، نیازمند پول و آماده برای ادای شهادت در هر کشوری درباره هر پروندهای مربوط به ایران" در نظر گرفته است.
حمیدرضا ذاکری دومین عنصری که مدعی است از وزارت اطلاعات ایران منفک شده، ادعا کرد که وی مامور وزارت اطلاعات ایران بوده و 4 مه 2001 مسوول تامین امنیت ملاقاتی در یک پایگاه هوایی نزدیک تهران بوده است که در آن مقامات ارشد ایران و القاعده از جمله سعد بن لادن، پسر اسامه بن لادن حضور داشتهاند.
وی ادعا کرد که 26 جولای 2001 به سفارت امریکا در باکو، پایتخت جمهوری آذربایجان، مراجعت و آنها را از این دیدار باخبر کرده و به آنها درباره طرح احتمالی ایرانیان و القاعده با هدف حمله به برخی اهداف امریکایی در 11 سپتامبر 2001 اطلاع داده است.
با این وجود مقامات سیا قاطعانه این را که ذاکری چنین هشداری را به سفارت داده رد کردند و ذاکری را "یک جاعل مقاطع تاریخی" خواندند. وی همچنین در سال 2003 در آزمایش دروغسنجی ناکام ماند.
به گفته پورتر، دومین بخش ضعیف که بیشتر داستان دخالت داشتن ایران در حملات 11 سپتامبر را بیاعتبار میکند مجموعهای از "شاهدان کارشناس" است که مسوولیت قضاوت درباره شهادت این عناصر ایرانی را بر عهده دارند.
این افراد عبارت هستند از "کلر ام. لوپز" و "بروس تفت"، ماموران پیشین عملیات مخفی سیا هستند.
به گفته پورتر، هر دو این افراد همچنین وکلای وفادار عقاید نئومحافظاکارانهای هستند که آشکارا بیان میکنند که یک جنگ جهانی علیه اسلام در جریان است.
وی افزود: "فاحشترین اتهامات مربوط به دخالت داشتن ایران در 11 سپتامبر از سوی سه عضو پیشین کمیسیون 11 سپتامبر مطرح میشود که عبارتند از دانیل بیمن، دیتریش اسنل و جانیس کپهارت.
آنها ادعا کردند که ایران از عاملان القاعده به وسیله تسهیل عبورشان از این کشور و خودداری از مهر کردن ویزای آنها "حمایت مادی" کرده است.
پورتر میگوید: در تناقض با ادعای آنها، گزارش کمیسیون 11 سپتامبر در صفحه 169 اشاره کرده است که اقدام ایران در مهر نکردن مستقیم ویزای پاسپورت، شامل همه میشود؛ نه صرفا عاملان القاعده.
گزارش این کمیسیون همچنین اذعان داشت که هیچ مدرکی دال بر اطلاع قبلی ایران از حملات 11 سپتامبر وجود ندارد. بنابراین سیاست ویزا، فرضیه "حمایت مادی" ایران از توطئه القاعده را تایید نمیکند.
پورتر با رد این ادعا که تهران برای عاملان القاعده "حریم امن" تهیه کرده است، گفت: "ایران در واقع 300 عامل القاعده را دستگیر و پروندهای از اسامی، تصاویر پاسپورت و اثر انگشت این افراد را تحویل سازمان ملل و 200 تن از آنها را تحویل دولت جدید افغانستان داده است.
پورتر ادامه داد: "سیف العدل، یک زندانی ارشد القاعده که ظاهرا طی 2002 تا 2003 در زندانهای ایران بازداشت بوده است، بعدها به یک خبرنگار اردنی گفت که عملیات ایران علیه القاعده "ما را سردرگم و 75 درصد طرحهای ما را خنثی کرد."
پورتر در خاتمه نتیجه گرفت که تنها تاثیر واقعی این پرونده علیه ایران پیشبرد افسانههای سیاسی راستگرایانه درباره این کشور است؛ چرا که در چنین مواردی، شاهدان در دادگاه مورد آزمایش دروغسنجی قرار نمیگیرند؛ بنابراین با علم به این که کسی آنها را به چالش نمیکشد، شهادت دروغ میدهند.
وی خاطر نشان کرد که "هدف نمایشی" این پرونده که از سوی خانوادههای قربانیان حمله تروریستی 11 سپتامبر علیه ایران تشکیل شده، دریافت غرامت برای خساراتی است که در بسیاری از موارد دیگر جایی که "احکام غیابی" علیه ایران توسط دادگاههای امریکایی صادر میشود، مطرح شده است.
یک کارشناس امریکایی گفت: گزارش غرب درباره دخالت ایران در 11 سپتامبر صرفا "یک پرده پرنقش ساختگی تکراری و تحریف حقایق توسط اشخاص جنجالبرانگیز" است.
گرث پورتر در مقالهای در "تروث اوت" نوشت: داستان کمک ایران به القاعده در طراحی حملات 11 سپتامبر که فاقد مدرک و شاهد است، ابتدا در 22 دسامبر (23 آذر) در آسوشیتدپرس منتشر شد.
وی افزود که وکلا و شاهدان کارشناس که پشت اتهامات علیه ایران در زمینه 11 سپتامبر هستند، امیدوارند ادعاهای تکراری چند سال پیش عناصری را که ادعا میکنند از وزارت اطلاعات ایران منفک شدهاند و شخصا از مشارکت ایران در توطئه 11 سپتامبر خبر داشتهاند، تحویل رسانهها و مردم دهند.
پورتر خاطر نشان کرد که بدنه اصلی این پرونده توسط دو عنصر ایرانی که ادعا میکنند از وزارت اطلاعات ایران منفک شده، تهیه شده است که بعدها به نامهای ابوالقاسم مصباحی و حمیدرضا ذاکری معرفی شدند.
وی افزود، هر دو این افراد سعی کردهاند از طریق کنت آر. تیمرمن روزنامهنگار راستگرا که حامی گستاخ سیاستهای نئومحافظهکارانه کاخ سفید است، با مقامات اطلاعاتی امریکا ارتباط برقرار کنند.
مصباحی ادعا کرد که اطلاعاتی داخلی درباره دخالت ایرانیان در حملات تروریستی داشته و سعی کرده است به سفارت امریکا در برلین هشدار دهد، اما هر بار "ناموفق" بوده است.
با این وجود، تحقیقات بیشتر آشکار کرد که مصباحی هیچگونه تماسی با مقامات سطوح ارشد اطلاعاتی ایران در دهه 1990 و بعد از آن نداشته است.
جیمز برنازانی از دفتر افبیآی در جنوب لبنان، بعدها اشاره کرد که این اداره، مصباحی را به عنوان "فردی درمانده، نیازمند پول و آماده برای ادای شهادت در هر کشوری درباره هر پروندهای مربوط به ایران" در نظر گرفته است.
حمیدرضا ذاکری دومین عنصری که مدعی است از وزارت اطلاعات ایران منفک شده، ادعا کرد که وی مامور وزارت اطلاعات ایران بوده و 4 مه 2001 مسوول تامین امنیت ملاقاتی در یک پایگاه هوایی نزدیک تهران بوده است که در آن مقامات ارشد ایران و القاعده از جمله سعد بن لادن، پسر اسامه بن لادن حضور داشتهاند.
وی ادعا کرد که 26 جولای 2001 به سفارت امریکا در باکو، پایتخت جمهوری آذربایجان، مراجعت و آنها را از این دیدار باخبر کرده و به آنها درباره طرح احتمالی ایرانیان و القاعده با هدف حمله به برخی اهداف امریکایی در 11 سپتامبر 2001 اطلاع داده است.
با این وجود مقامات سیا قاطعانه این را که ذاکری چنین هشداری را به سفارت داده رد کردند و ذاکری را "یک جاعل مقاطع تاریخی" خواندند. وی همچنین در سال 2003 در آزمایش دروغسنجی ناکام ماند.
به گفته پورتر، دومین بخش ضعیف که بیشتر داستان دخالت داشتن ایران در حملات 11 سپتامبر را بیاعتبار میکند مجموعهای از "شاهدان کارشناس" است که مسوولیت قضاوت درباره شهادت این عناصر ایرانی را بر عهده دارند.
این افراد عبارت هستند از "کلر ام. لوپز" و "بروس تفت"، ماموران پیشین عملیات مخفی سیا هستند.
به گفته پورتر، هر دو این افراد همچنین وکلای وفادار عقاید نئومحافظاکارانهای هستند که آشکارا بیان میکنند که یک جنگ جهانی علیه اسلام در جریان است.
وی افزود: "فاحشترین اتهامات مربوط به دخالت داشتن ایران در 11 سپتامبر از سوی سه عضو پیشین کمیسیون 11 سپتامبر مطرح میشود که عبارتند از دانیل بیمن، دیتریش اسنل و جانیس کپهارت.
آنها ادعا کردند که ایران از عاملان القاعده به وسیله تسهیل عبورشان از این کشور و خودداری از مهر کردن ویزای آنها "حمایت مادی" کرده است.
پورتر میگوید: در تناقض با ادعای آنها، گزارش کمیسیون 11 سپتامبر در صفحه 169 اشاره کرده است که اقدام ایران در مهر نکردن مستقیم ویزای پاسپورت، شامل همه میشود؛ نه صرفا عاملان القاعده.
گزارش این کمیسیون همچنین اذعان داشت که هیچ مدرکی دال بر اطلاع قبلی ایران از حملات 11 سپتامبر وجود ندارد. بنابراین سیاست ویزا، فرضیه "حمایت مادی" ایران از توطئه القاعده را تایید نمیکند.
پورتر با رد این ادعا که تهران برای عاملان القاعده "حریم امن" تهیه کرده است، گفت: "ایران در واقع 300 عامل القاعده را دستگیر و پروندهای از اسامی، تصاویر پاسپورت و اثر انگشت این افراد را تحویل سازمان ملل و 200 تن از آنها را تحویل دولت جدید افغانستان داده است.
پورتر ادامه داد: "سیف العدل، یک زندانی ارشد القاعده که ظاهرا طی 2002 تا 2003 در زندانهای ایران بازداشت بوده است، بعدها به یک خبرنگار اردنی گفت که عملیات ایران علیه القاعده "ما را سردرگم و 75 درصد طرحهای ما را خنثی کرد."
پورتر در خاتمه نتیجه گرفت که تنها تاثیر واقعی این پرونده علیه ایران پیشبرد افسانههای سیاسی راستگرایانه درباره این کشور است؛ چرا که در چنین مواردی، شاهدان در دادگاه مورد آزمایش دروغسنجی قرار نمیگیرند؛ بنابراین با علم به این که کسی آنها را به چالش نمیکشد، شهادت دروغ میدهند.
وی خاطر نشان کرد که "هدف نمایشی" این پرونده که از سوی خانوادههای قربانیان حمله تروریستی 11 سپتامبر علیه ایران تشکیل شده، دریافت غرامت برای خساراتی است که در بسیاری از موارد دیگر جایی که "احکام غیابی" علیه ایران توسط دادگاههای امریکایی صادر میشود، مطرح شده است.
نظر شما :