چالش چاشنی همیشگی روابط ایران-افغانستان

۰۵ دی ۱۳۹۰ | ۱۲:۳۳ کد : ۱۸۹۶۴۷۳ آسیا و آفریقا
دیپلماسی ایرانی تاثیر مسائل منطقه ای و فرامنطقه ای بر روابط دو جانبه ایران و افغانستان را در گفت و گو با ابراهیم طاهریان، سفیر پیشین ایران در افغانستان و پاکستان بررسی کرده است.
چالش چاشنی همیشگی روابط ایران-افغانستان
دیپلماسی ایرانی: طی هفته‌های گذشته چند مسئله در روابط ایران و افغانستان مطرح شده است که همه آن‌ها در اصل مسائلی در رابطه با امریکا هستند. ورود هواپیمای جاسوسی بدون سرنشین امریکایی از خاک افغانستان به خاک ایران؛ دستگیری یک جاسوس امریکایی در ایران؛ ادعای امریکا مبنی بر حضور یکی از عناصر القاعده در ایران و بحث انعقاد پیمان استراتژیک نظامی ‌میان افغانستان و امریکا همه از جمله این موضوعات اند. دیپلماسی ایرانی تاثیر این مسائل را در روابط دو جانبه ایران و افغانستان در گفت و گو با ابراهیم طاهریان، سفیر پیشین ایران در افغانستان و پاکستان بررسی کرده است:

 

طی هفته‌های گذشته چند مسئله در روابط ایران و افغانستان مطرح شده است که همه آن‌ها در اصل مسائلی در رابطه با امریکا هستند. ورود هواپیمای جاسوسی بدون سرنشین امریکایی از خاک افغانستان به خاک ایران؛ دستگیری یک جاسوس امریکایی در ایران؛ ادعای امریکا مبنی بر حضور یکی از عناصر القاعده در ایران و بحث انعقاد پیمان استراتژیک نظامی ‌میان افغانستان و امریکا همه از جمله این موضوعات اند. این مسائل تا چه حد در روابط دو جانبه ایران و افغانستان تاثیر گذاشته است؟

 

این گونه نیست که روابط تهران ـ کابل در یک فضای شیشه ای یا یک جزیره ثبات شکل گرفته باشد. در طول همه سال‌های گذشته، در سه دهه گذشته یا در زمان اشغال افغانستان توسط شوروی سابق روابط فراز و نشیب فراوانی به خود دیده است. در زمان حاکمیت مجاهدین مسائل خاص خود را داشت؛ در زمان حضور جریان افراط در بخشی از جغرافیای افغانستان تنش‌های فراوانی در روابط دیده می‌شد؛ بعد هم همسایگی با حدود چهل کشور از طریق مرز افغانستان مسائل خاص خود را در روابط ایران و افغانستان به وجود آورده بود. بنابراین هیچ گاه روابط ایران و افغانستان فرصتی نداشته اند که روابط خود را بر اساس عرف بین الملل سامان بخشند که حالا با این وقایع این روابط دچار چالش شده باشد.

اصولا به دلیل ضعف و ناکارآمدی حاکمیت در کابل، خصوصا در سال‌های اخیر به نظر می‌رسد که دور از انتظار نبود که همسایگی با 37 تا 44 کشور از طریق مرز افغانستان، عواقب و عوارضی داشته باشد. آن چه که همسایگان افغانستان خصوصا ایران از این همسایگی به دست آمده چیزی جز ناهنجاری‌های تحمیلی حضور این کشورها نیست. ایران سال‌ها این فشار و رنج را خصوصا در حوزه مواد مخدر تحمل می‌کند. بنابراین دور از انتظار نبود که زمانی که این تعداد کشور با این تعداد نیروی خارجی نظامی‌و اطلاعاتی و امنیتی در افغانستان حضور داشته باشند، با توجه به عدم توانایی دولت در حفظ امنیت سران سیاسی در بالاترین سطوح مثل شهید ربانی یا عدم توانایی در برقراری امنیت در نقاطی از پایتخت که اصطلاحا به عنوان نقاط سبز یا با امنیت بالا مطرح می‌شوند، طبیعتا نمی‌تواند حاکمیت را در باقی نقاط اعمال کند.

مواردی که شما به آن اشاره کردید هزینه‌هایی است که بر جمهوری اسلامی‌ایران تحمیل شده و علاوه بر آن‌ها بحث مواد مخدر نیز در این زمینه مطرح است.

 

با توجه به شناختی که شما از دولت کنونی افغانستان دارید تا چه حد فکر می‌کنید که دولت در حال امتیاز دادن به امریکا است و اگر این گونه است، دلیل را چه می‌دانید؟

 

به نظر نمی‌رسد حاکمیت در کابل چه به لحاظ سیاسی و چه به لحاظ امنیتی و نظامی‌در وضعیتی باشد که بتواند در نوع روابطش با کشورهایی که در افغانستان حضور دارند ضوابطی را تعیین کند. در حقیقت این روابط بیشتر یک سویه است و مطالبات کشورهای حاضر در افغانستان به حاکمیت این کشور تحمیل می‌شود. اگر این مسئله را بپذیریم به معنی آن است که تعیین کننده قانون بازی طرف قدرتمندتر است و آن‌ها طبیعتا بر اساس مصالح و منافع خود عمل می‌کنند. این اتفاق در رابطه با ایران و دیگر همسایگان افغانستان در حال وقوع است.

 

اخیرا جبهه ای تحت عنوان ائتلاف ملی در افغانستان اعلام موجودیت کرده است که در آن مخالفین آقای کرزی حضور دارند. مسائل داخلی افغانستان را در ارتباط دولت با امریکا چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا این فشار داخلی نیست که کرزی را به سمت امریکا می‌غلتاند؟

 

موضوع اعلام تشکل ائتلاف ملی شاید یکی از مهم ترین وقایع روزهای اخیر در صحنه سیاسی افغانستان باشد. در این ائتلاف چهره‌های سرشناس و شناخته شده جهادی و اصولگرایی حضور دارند که قبلا در تشکل‌های استخوان دار و پرسابقه ای مانند جبهه متحد، جبهه ملی، یا تغییر امید حضور داشتند. این عناصر تحت عنوان ائتلاف ملی گرد هم آمده اند و تشکل ائتلاف ملی را به وجود آوردند. به نظر برخی از ناظران ممکن است این ائتلاف نقطه امیدی برای حرکت به طرف بهبود اوضاع باشد. به این دلیل که خصوصا بعد از برگزاری انتخابات که قوه مجریه و ریاست قوه مجریه از مشروعیت کاملی به دلیل این که پروسه انتخابات به صورت کامل برگزار نشد، برخوردار نبود، این تشکل که اکثر چهره‌های سرشناس و شناخته شده و پرسابقه و موثر در آن حضور دارند، ممکن است بتواند در آینده سیاسی افغانستان تاثیرگذار باشند. برخی از اعضای این ائتلاف مانند دکتر عبدالله که رقیب رئیس دولت فعلی در مرحله دوم انتخابات بود از طرفداران خود خواسته اند که از حالا برای انتخابات بعدی آماده شوند.

بنابراین ائتلاف ملی می‌تواند نقطه امیدی باشد که یک تشکل موجه که پایه‌های وسیعی در میان اقوام و مذاهب مختلف دارد، برای اثرگذاری در تحولات افغانستان شانس بیشتری داشته باشد. مشخصه این ائتلاف این است که مبتنی بر قانون اساسی و بر اساس راهکارهای سیاسی در قالب اپوزیسیون فعال است. در واقع اپوزیسیون افغانستان دو نوع است. یکی اپوزیسیونی که معتقد به یک پارچگی افغانستان است و به قانون اساسی معتقد است که ائتلاف ملی از این جنس است و دیگری گروه‌های مسلح است و اقدامات ضد امنیتی در جهت براندازی انجام می‌دهد. به نظر می‌رسد این گروه دوم نمی‌توانند از حمایت مردمی‌برخوردار باشند.

از این جهت ائتلاف ملی در جهت کسب مناصبی که بتواند از منافع مردم افغانستان در تحولات سیاسی حمایت کند، شانس زیادی دارد. در چنین وضعیتی اگر حاکمیتی با مشروعیت وسیع در بین آحاد جامعه از لحاظ مذهبی و قومی‌سرکار بیاید، ممکن است بتوانند رابطه مطلوب تری را با کشورهای خارجی و در حوزه سیاست خارجی تعریف کنند که امریکا هم جدا از این نیست. به هر جهت یک حاکمیت یا باید به داخل تکیه کند و مورد حمایت مردم باشد یا مورد حمایت خارجی. آن چه به نظر می‌رسد در افغانستان در حال وقوع است از جنس دوم است و دولت بیشتر روی حاکمیت از بیرون حساب می‌کند. اما اگر ائتلافی با حمایت مردمی‌روی کار آید روابط معقول تر و کم تشنج تری را با کشورهای خارجی و همسایگان خواهد داشت.

 

نظر شما :