گردش به چپ‌

۰۷ آذر ۱۳۹۰ | ۲۰:۳۹ کد : ۱۸۲۸۴ اخبار اصلی
فشارها و دشمنی های غرب علیه تهران، تقابل برخی سیاست های جهانی امریکا و اروپا با روسیه و چین و تغییراتی که در خاورمیانه رخ داده و به زودی در نقشه ژئوپلتیکی آن تاثیر خواهد گذاشت، احتمال تشکیل مجدد قطب بندی های چپ و راست را به لحاظ روشی بیشتر کرده است.
گردش به چپ‌
دیپلماسی ایرانی: آنچه در اینجا از مفهوم چپ مراد می شود، لزوما با سویه های عقیدتی کمونیستی و مارکسیستی هم ردیف نیست و چه بسا اطلاق چپ گرایی در اینجا بیش از جنبه های ایدئولوژیکی بر روش ها و متدها دلالت داشته باشد؛ یعنی چپ بازی و چپ روی به جای چپ باوری و چپ گرایی. اگرچه دو قدرت بزرگ چین و روسیه که یکی از حیث قدرت اقتصادی، رقیب و تقریبا همتراز با امریکاست و دیگری به عنوان یکی از قدرت های اقتصادی و سیاسی نوظهور دنیا یاد می شود، به تنهایی قادرند قطب بندی ایدئولوژیکی خفیفی را در برابر نظام سرمایه داری لیبرال علم کنند، ولی تغییرات و حرکت جهان از زمان فروپاشی بلوک شرق و غالب شدن نظام سرمایه داری – حتی با رسوخ در نظام اقتصادی چین – زمینه های تشکیل قطب بندی چپ و راست ایدئولوژیکی را در جهان به شدت تضعیف کرده است.

با این وجود آنچه این روزها از سوی برخی تحلیل گران سیاسی دنبال می شود، شکل گیری مقاومت های تازه سربرآورده ای در خاورمیانه و آسیاست که تحت عنوان جنبش های مردمی، اسلامی و حتی دموکراتیک، ماهیتی ضد غربی دارند و می خواهند با بومی سازی آموزه های اقتصادی و سیاسی غرب اعم از اقتصاد آزاد و دموکراسی، نظام هایی نوین بسازند و هر یک به قدرتی نوظهور تبدیل شوند.

کارشناسان معتقدند شاید روسیه و چین را بتوان الگوی مناسب کشورهای خاورمیانه ای دستخوش تغییر برای پیشرفت و توسعه دانست. روسیه خیزش اقتصادی مجددی را از زمان روی کار آمدن ولادیمیر پوتین تجربه کرد و با بهسازی سیاست خارجی و روند توسعه خود، رشدی جالب توجه را پشت سر گذاشت. این کشور با وجود کاستی های مشهودی که در زمینه های دموکراتیک و توسعه سیاسی دارد، همچنان از هژمونی و کاریزمایی نسبی در خارج اطرافش برخوردار است و چه به لحاظ ایدئولوژی ضد غربی و ضد امپریالیستی و چه از جهت منافع ملی و منطقه ای، با تعدادی از دولت های مهم اطرافش رابطه ای دوسویه دارد و بر آنها تاثیر مستقیم می گذارد.

نوع مخالفت روسیه با غرب در نحوه نفوذ در رخدادهای خاورمیانه و شمال افریقا نظیر لیبی و سوریه و نیز عدم همراهی این کشور و چین با امریکا و اروپا در مسئله هسته ای ایران، از جمله مصادیقی بوده که توانسته به نزدیکی های نگرشی و روشی میان این دولت ها جنبه عینی تری ببخشد. روند تحولات اخیر منطقه به گونه ای است که خواه ناخواه کشورهای درحال توسعه و در عین حال عقب نگه داشته شده ای چون ایران و سوریه را به قدرت های چین و روسیه وابسته کرده و از آن سو این دو قدرت شرقی نیز ترجیح می دهند با محافظت و حمایت از محدوده اطراف خود، مانع بسط قدرت و نفوذ غرب در منطقه شوند.

رابطه جمهوری اسلامی ایران با دولت های غربی که از سه سال پیش به حداقل رسیده، اکنون از حد حداقل نیز فروتر رفته و قرار است طرحی نمادین و تبلیغاتی به نام کاهش رابطه با انگلیس در مجلس ایران به تصویب برسد تا پاسخی باشد به تبلیغات و تحدیدهای ضد تهران. همانطور که سخنگوی وزارت خارجه کشورمان گفته بود، روابط تهران با پاریس و لندن، به قدری محدود بوده و هست، که تحریم های تازه اعمال شده آنها تاثیر تازه ای بر روند اقتصادی ایران نخواهد داشت و طبیعتا اقدام مجلس ایران نیز صرفا نوعی مقابله به مثل و پاسخ به توهین ها و جنجال های آنها به شمار می رود.

خیلی ها شرایط فعلی ایران و تقابل و مقاومت آن را در برابر امریکا با مقاومت طولانی مدت کوبا و ونزوئلا و حتی کره شمالی علیه این ابرقدرت مقایسه می کنند و معتقدند ایران نیز از این پس در همان مسیری قرار خواهد گرفت که چپ های مقاوم و ضد امریکایی قرار گرفته بودند.

کاهش یا قطع رابطه ایران با بریتانیا را می توان نمادی از رویارویی و جبهه گیری گسترده ایران و غرب علیه یکدیگر دانست. بیراه نیست اگر گفته شود که این قطع رابطه، نمادی از تقویت جبهه شرق یا چپ ها نیز خواهد بود و حالا امریکا و اروپای درگیر در مشکلات عمیق اقتصادی باید فکری هم برای جلوگیری از تشکیل ائتلافی تازه از چپ ها در برابر خودشان بکند.

به نظر می رسد انجام گفتگویی منطقی میان تهران و گروه 1+5 نیز فعلا منتفی باشد. نه غرب تعریف ایران را از گفتگو می پسندند و باور دارد و نه ایران گفتگوی مورد نظر آنها را قبول دارد. نتیجه می شود اینکه تحریم ها علیه تهران گسترش می یابد و تهران بیش از پیش به دنبال دور زدن تحریم ها و محکم کردن پیمان های شراکتی خود با با چین و روسیه خواهد رفت. محمود احمدی نژاد در تازه ترین نطق تلویزیونی خود در شبکه جام جم درباره رابطه ایران با چین و روسیه گفت: "جمهوری اسلامی ایران در موضوعات گوناگون در حال همکاری با چین و روسیه است و ممکن است در جریان این همکاری‌ها اتفاق نظر و یا اختلاف‌ نظر نیز میان کشورها وجود داشته باشد ولی در یک نگاه کلی، سه کشور ایران، روسیه و چین در یک بلوک قرار دارند و این به معنای آن است که ما به لحاظ همسایگی و مبانی نگاه به صحنه بین‌الملل باید همکاری بیشتری با یکدیگر داشته باشیم. البته همکاری ما با کشورهای چین و روسیه همکاری صد در صد نیست اما منطق ما در خصوص این همکاری هم منطق صفر و صد نیست و با هم در حال همکاری هستیم."

استفاده احمدی نژاد از واژه "بلوک" برای نشان دادن عمق همکاری ایران با چین و روسیه، یادآور و احیاگر صف بندی های سیاسی دنیا در دهه های 70 و 80 میلادی است. به گفته احمدی نژاد، درحال حاضر کل مبادلات ایران با انگلیس 500 میلیون دلار و با کل اروپا 24 میلیون میلیارد دلار است، در حالی که کل مبادلات ایران بیش از 190 میلیارد دلار است. او گفته "اگر عده‌ای بر قطع مبادلات خود با ایران اصرار داشته باشند ما هم اصراری بر حفظ آن نخواهیم داشت چرا که به قدری متقاضی برای معامله با ایران وجود دارد که نیازی به آنها نیست."

بطور حتم غرب پیش بینی این گردش به چپ کامل را از جانب ایران داشته و این احتمال را هم درنظر گرفته است که وقوع اتفاقات خاورمیانه، منجر به خیزش اسلام گراها و ضدغرب های نوینی خواهد شد که اگرچه به لحاظ ایدئولویژیکی ماهیت مارکسیستی ندارند اما از روش ها و نگرش هایی بهره می برند که اشتراک فراوانی با باورهای حاکم بر چین و روسیه فعلی دارد. باید دید صف آرایی های جدید در این منطقه تا چه اندازه ماهیت اقتصادی و مبتنی بر بازار خواهد داشت و تا چه اندازه با ائتلاف های سیاسی توام خواهد بود.

 

نظر شما :