اسرائیل از تهدید ایران چه هدفی دارد؟
در فضای پیش آمده و تهدیدات روزافزون مقامات اسرائیلی علیه ایران، این سوال شاید بیش از پیش مطرح باشد که آیا اسرائیل واقعا توان نظامی حمله به ایران را دارد؟ پاسخ به این سوال روشن است. بله؛ اسرائیل امکانات کامل نظامی برای حمله به تاسیسات هسته ای و غیر هسته ای ایران را در سراسر ایران اختیار دارد. چه این حمله از طریق سلاحهای متعارف یعنی بمبهایی که توسط هواپیما حمل میشود، باشد و چه از طریق سلاحهای هسته ای که با موشک یا هواپیما حمل میشود. اسرائیل از نظر تکنولوژی موشکی در حد پیشرفته ای است و بنابراین میتواند مناطق مختلف را از خاک خود با استفاده از موشکهای میان برد خود هدف قرار دهد. لذا بحث امکان فنی این حمله کاملا وجود دارد.
اما مسئله اصلی این جاست که اساسا هر گونه استفاده از نیروی نظامی معمولا یک وسیله برای رسیدن به یک هدف است و حمله نظامی به خودی خود هیچ گاه هدف نیست. بنابراین باید به جای این که از روشها و تاکتیکهای مختلف غرب صحبت کنیم، از اهداف آنها صحبت کنیم. فرض بر این است که غربیها و اسرائیلیها در اقدامات خود کاملا منطقی و عقلانی عمل میکنند. اگر رفتار منطقی را برای آنها در نظر بگیریم باید به این نکته توجه کنیم که آنها پیش از هرگونه اقدامینوعی محاسبه سود و زیان برای خود انجام میدهند. در محاسبه سود و زیان، نباید رسیدن به هدف نباید هزینه ای بیشتر از سود داشته باشد. مگر این که در یک محاسبه درازمدت استراتژیک توجیه پذیر باشد. باید دید هدف در این مقطع چیست؟ آن چه غربیها برای توجیه تهدیدات خود میگویند این است که هدف فلج کردن برنامه هسته ای ایران و جلوگیری از رسیدن ایران به چیزی است که آنها تلاش مخفیانه ایران برای رسیدن به سلاح هسته ای نام مینهند.
این که آنها تا چه حد ادعای خود را باور دارند یا صرفا برای عملیات روانی انجام میدهند، هنوز جای بحث دارد. اما آن چه مسلم است این است که آنها هیچ گاه به ایران حمله ای نمیکنند که عواقب مضری برای آنها داشته باشد. یک حمله نظامی به ایران به هر حال ضربه محکمیبه کشور است و پیام واضحی را به دولت ایران میرساند مبنی بر این که دشمنی غرب و اسرائیل با ایران جدی و ریشه دار است. به تبع این پیام ایران قطعا در یک گارد دفاعی فرو میرود که در آن توجه بیشتری به مسائل نظامی خود خواهد کرد و روی امکانات دفاعی خود سرمایه گذاری بیشتری خواهد کرد. این موضوع، یعنی واکنش ایران (نه واکنش نظامی ایران، بلکه واکنش ایران در تاکید بیشتر بر قدرت نظامی و دفاعی) در آینده برای غرب و اسرائیل مسئله ساز خواهد شد.
بر خلاف سناریوهایی که این روزها مطرح میشود، به نظر نمیرسد اگر آنها حمله ای انجام دهند، ایران هم پاسخ خواهد داد و درگیری ادامه پیدا خواهد کرد؛ به این معنی که یک ضربه آنها بزنند و یک ضربه ما. چرا که این خلاف منطق نظامی است. در منطق علوم و فنون نظامی ، درگیری یک کشور هسته ای مانند اسرائیل یا امریکا با یک کشور غیر هسته ای مانند ایران نی تواند از یک درگیری کوتاه مدت و مقطعی فراتر رود. به این دلیل که کشور دفاع کننده که در این جا ایران است و غیر هسته ای هم هست، هیچ گاه نخواهد توانست وارد یک درگیری تمام عیار با یک کشور هسته ای شود. چرا که کشور هسته ای همواره امکان و گزینه استفاده از سلاح هسته ای خود را دارد که در مقابل آن کشور غیرهسته ای پاسخی نخواهد داشت. بنابراین واکنشهای ایران صرفا میتواند دفاعی باشد. یعنی ما به هیچ وجه نمیتوانیم در مقابل حمله اسرائیل به تاسیسات هسته ای مان، به تاسیسات هسته ای آنها حمله کنیم؛ ولو این که امکانات چنین اقدامیرا در اختیار داشته باشیم.
برخی بر این اعتقادند که منظور اسرائیلیها از حمله به ایران، حملاتی مانند آن چه در سوریه و یا عراق طی سالهای گذشته انجام شده است؛ در این مورد باید توجه داشت که تاسیسات هسته ای ایران متمرکز نیست و این مشکل بزرگی برای آنها است. غربیها حداقل بیست منطقه را که در آنها فعالیتهای هسته ای انجام میشود شناسایی کرده اند. چندین موقعیت مختلف در ایران وجود دارد که غربیها آنها را به عنوان موقعیت هسته ای برای خود تعریف میکنند و زدن همه این مکانها اولا در یک حمله سریع و قاطعانه غیر ممکن است؛ و ثانیا اگر بخواهند همه این اهداف را مورد اصابت قرار دهند، با یک درگیری گسترده تفاوتی خواهد داشت که این کار نیاز به بمباران حداقل چندماهه نیاز دارد تا این تاسیسات کاملا نابود شوند. این مسئله حالت خاصی را در منطقه ایجاد میکند. ضمن این که به لحاظ فنی، غربیها بدون استفاده از بمب اتم، قادر نخواهند بود تاسیسات هسته ای زیرزمینی را نابود کنند. بنابراین حتی بمباران هم مشکل آنها را حل نمیکند و آنها هم این مسئله را به خوبی میدانند.
بنابراین یک گزینه بیشتر برای آنها باقی نمیماند و آن هم استفاده از بمب هسته ای است. البته امریکا دارای بمبهایی است که آنها را به تعداد محدودی در اختیار اسرائیل قرار داده است. اینها بمبهایی است که ضد تاسیسات زیرزمینی است و تقریبا بمبهای اتم کوچک و کنترل شده ای هستند که متاسفانه همان تشعشعات و قدرت تخریب را دارند. این تنها گزینه ای است که یاقی میماند. سناریویی که الان در حال سخن گفتن از آن هستیم بیش از هشت سال است که در غرب و مخصوصا توسط مقامات نظامی اسرائیل بررسی و تحلیل میشود و نقاط ضعف و قوت آن را میسنجند. این سناریو هیچ گاه از نظر منطقی یک سناریوی توجیه پذیر نبوده است. به این دلیل که هیچ گاه هدف اصلی ای که آنها برای خود متصور هستند و آن هم نابودی برنامه هسته ای ایران است، با هیچ حمله ای تامین نمیشود.
البته سناریوی تخیلی و توهم آمیز دیگری مبنی بر اشغال نظامی کامل کشور پهناوری چون ایران نیز وجود دارد تا از طریق زمینی به همه تاسیسات دسترسی پیدا شود و به وسیله نیروهای مخصوص زمینی نابود شوند. یعنی از راه هوا امکان تخریب کامل تاسیسات زیرزمینی وجود ندارد. پس غربیها هیچ گاه تصمیم نخواهند گرفت که ایران را که بارها بر ماهیت صلح آمیز برنامه هسته ای خود تاکید کرده است، در موقعیتی قرار دهند که ایرانیها چاره دیگری به جز دفاع از خود نداشته باشند.
از سوی دیگر این هم درست نیست که این سخنان را صرفا جنگ روانی بدانیم. به نظر میرسد احتمال دارد غربیها در این بازی سه سناریو را دنبال میکنند: اول این که قصد دارند با جدی تر نشان دادن تهدیدها، ایران را وادار به واکنش کنند. به این معنی که مقامات ایران ناگزیر شوند موضع گیری داشته باشند و بعد از نوع واکنش مقامات ایرانی، تخمین بزنند و تحلیل کنند که ایران از نظر هسته ای در چه موقعیتی قرار دارد؟ این یکی از کارکردهایی است که این گونه تهدیدها دارد. کارکرد دوم همان سیاست چماق و هویج است که در آن تهدید را جدی نشان میدهند اما در عین حال در مذاکره را باز میگذارند و به اصطلاح به مرگ میگیرند تا به تب راضی شوی. کارکرد سوم که از همه ناراحت کننده تر و وحشتناک تر است این است که ممکن است در محاسبات آنها چنین حمله ای به دلیل نوع تفکر آنها به مسائل داخلی ایران، آن چنان اقتصاد کشور را فلج کند که ایران را دچار یک بحران اجتماعی و نهایتا سیاسی کند تا بتواند به ساختار نظام ضربه بزند.
هر سه این گزینهها تقریبا در رفتار اسرائیل و در رفتار نظامی امریکا در دهههای گذشته مشاهده شده است. اما به نظر میرسد که این مورد آخر در این قصه اخیر رنگ بیشتری دارد و غربیها روی این کارکرد سوم تاکید بیشتری دارند.
نظر شما :