اروپا نیازمند طرح مارشال جدید

۱۷ آبان ۱۳۹۰ | ۱۲:۵۸ کد : ۱۷۶۶۴ اروپا
گفتاری از دکتر مرتضی ابوطالبی، کارشناس مسائل اقتصادی برای دیپلماسی ایرانی.
اروپا نیازمند طرح مارشال جدید
دیپلماسی ایرانی: بحران اقتصادی 2008 و راهکارهایی که کشورهای توسعه یافته در اروپا و امریکا برای غلبه بر آن در نظر گرفتند، نهایتا به طراحی و اجرای طرح‌های نجات در این کشورها منجر شد. اجرای این طرح‌ها همان طور که پیش بینی می‌شد اولا باعث کسری بودجه در کشورهای به کار برنده می‌شد و ثانیا افزایش بدهی‌های دولتی در این کشورها در آینده حتما اتفاق می‌افتاد. این کسری بودجه و افزایش بدهی‌ها دولتی دو نتیجه در صحنه سیاسی و اجتماعی اروپا داشت: اول بحث اعتراضات مردمی‌و دوم بحث دو دستگی در اروپا درباره تصمیم گیری راجع به راهکارهای غلبه بر وضعیت پیش آمده.

به این ترتیب اروپا شرایط جدیدی را تجربه می‌کرد و باید گفت که به کارگیری طرح‌های نجات خصوصا با هدف نجات بانک‌ها و موسسات مالی باعث می‌شد که فشار بر اقشار مختلف اجتماعی، خصوصا طبقات متوسط به پایین تا آن حد افزایش یابد که مردم به خیابان‌ها آمده و اعتراض خود را به دولت‌ها اعلام کنند. از این مسئله می‌توان نتیجه ای کلان تر گرفت. به نظر می‌رسد که اروپا به دنبال آن است که از چالش و تهدید ایجاد شده فرصتی بسازد. یعنی اروپا در صدد است از اعتراضات مردمی‌و دو دستگی به وجود آمده در میان دولت‌های اروپایی که می‌توان آن را یک چالش و تهدید برای شرایط اروپا دانست، استفاده کرده و این تهدید را به فرصت تبدیل کنند.

اما برنامه اروپا برای این مسئله چیست؟ اولا اروپایی‌ها درصدد هستند که بدهی‌های خود را به خارج از اروپا منتقل کنند. دوم این که می‌خواهند دیسیپلین و نظام مالی ای که از گذشته قرار بود در چارچوب وحدت اقتصادی در اروپا در کشورهای عضو اتحادیه رعایت شود، با ایجاد فرصت جدید به کشورهایی که آن اصول را رعایت نکرده اند مجددا تحمیل کنند. سوم این که اروپایی‌ها می‌خواهند نسبت به یورو در داخل و خارج اروپا مجددا اعتماد سازی کنند و با تاکید بر تقویت یورو، دیدگاه داخلی و خارجی اروپا را نسبت به یورو اصلاح کنند.

حال اگر هدف پنهان اروپایی‌ها را ایجاد فرصت از تهدید و چالش موجود بدانیم، باید ببینیم چه راهکارهایی را برای این هدف پیش بینی کرده اند؟ اروپایی‌ها تلاش کرده اند تا از طریق راهکارهای زیر، تهدید و چالش به وجود آمده را به فرصت تبدیل کنند:

1.              انتشار اوراق قرضه اروپایی یورویی؛ و ارائه این اوراق به کسانی که آمادگی سرمایه گذاری در اروپا را دارند تا از این طریق بتوانند جذب سرمایه و پول داشته باشند و مشکلات را حل کند. اروپایی که امروز بدهکار است اگر بتواند با انتشار اوراق قرضه از خارج پول تامین کند، به معنای دیگر بدهی خود را به خارج منتقل کرده است. البته این اوراق به دو شکل چاپ می‌شود: اوراق قرضه آبی یورویی و اوراق قرضه قرمز یورویی. اوراق قرضه آبی یورویی، اوراقی است که بانک مرکزی اروپا منتشر می‌کند و همه کشورهای اروپایی از آن حمایت می‌کنند. البته آن دسته از اعضای اتحادیه اروپا مجاز به استفاده از این اوراق خواهند بود که اصل بدهی‌های دولتی در حال حاضر آن‌ها کمتر از شصت درصد تولید ناخالص داخلی(GDP)  آن‌ها باشد. کشورهایی که اصل بدهی‌های آن‌ها بیش از شصت درصد تولید ناخالص داخلی است، مجاز به استفاده از اوراق قرضه آبی نیستند و به این ترتیب اروپا از آن‌ها حمایت نم یکند تا بتوانند از این اوراق قرضه استفاده کنند. این کشورها مجبور هستند اوراق قرضه قرمز منتشر کنند. منظور از اوراق قرضه قرمز این است که کشور خاص، مثلا یونان یا اسپانیا باید خود، پشتوانه اوراق قرار بگیرد و خود به بازپرداخت آن اوراق متعهد شود. اما اوراق قرضه آبی با تعهد بازپرداخت توسط بانک مرکزی اروپا منتشر می‌شود. حال کشورهای بدهکاری مانند پرتغال، اسپانیا و یا یونان برای این که تشویق شوند تا بتوانند از اوراق قرضه آبی استفاده کنند، باید نظام مالی و دیسیپلینی که اشاره شد را رعایت کنند تا به این ترتیب بتوانند خود را به سطحی برسانند که مورد حمایت اوراق قرضه اروپایی شوند نه اوراق قرضه ملی. هرچند هر دو یورویی است به این دلیل که پول ملی یورو است.

2.              استفاده از نفوذ مدیریتی در صندوق بین المللی پول؛ اروپایی‌ها با توجه به این که مدیر صندوق بین المللی پول هم یک اروپایی است و از وزرای سابق فرانسه بوده است، سعی می‌کنند از نفوذ خود در صندوق بین المللی پول استفاده کنند و از منابع مالی صندوق برای نجات خود بیشتر بهره بگیرند؛ منابع مالی ای که سایر کشورها تهیه می‌کنند و در صندوق قرار می‌دهند. اروپایی‌ها با نفوذ مدیریتی خود در صندوق بین المللی پول بیشتر از این منابع بهره می‌گیرند و مشکل خود را به خارج از اروپا منتقل می‌کنند.

3.              استفاده از ذخایر ارزی مازاد کشورهای دیگر؛ اروپایی‌ها به دنبال این هستند که از ذخایر ارزی و سرمایه‌های مازاد کشورهای آسیایی، قدرت‌های نوظهور و هم چنین کشورهای صادرکننده نفت در جهان استفاده کنند و به این ترتیب یا با فروش اوراق و یا با تشویق آن‌ها به سرمایه گذاری بیشتر برای ثبات اقتصادی اروپا بهره گیرند.

4.              استفاده از توان مالی بخش‌های خصوصی؛ اروپایی‌ها در صدد هستند تا با استفاده از توان مالی بخش‌های خصوصی بر افکار عمومی‌تاثیر بگذارند. امروز افکار عمومی‌در اروپا از این که طرح‌های نجات اقتصادی تنها در جهت نجات بانک‌های خصوصی و شرکت‌های سرمایه دار بزرگ خصوصی بوده و توجهی به مردم نداشته است، عصبانی است. استفاده از منابع مالی خصوصی برای مدیریت بحران باعث خواهد شد تا حدی از شدت این نارضایتی افکار عمومی‌کاسته شود.

این مباحث را می‌توان عملا در صحنه سیاست داخلی اروپا در اجلاس روز پنج شنبه 27 اکتبر 2011 که اجلاس سران اروپایی بود، مشاهده کرد. اول این که در این اجلاس بانک‌های خصوصی طلبکار مجبور شدند که پنجاه درصد از بدهی‌های یونان را ببخشند. دوم این که تلاش کردند که ذخایر صندوق ثبات مالی اروپا (EFSF) را تا سطح هزار میلیارد یورو افزایش دهند تا قابلیت کمک به کشورهای بحران زده یا بدهکار بزرگ را برای حل و فصل مشکلات داشته باشد. سوم این که بانک‌ها را ملزم کردند تا پایان ژوئیه 2012 یعنی در شش ماه اول سال 2012 حدود نه درصد افزایش دهند. به این معنی که توان مالی بانک‌ها برای وام دادن بیشتر شود. البته نه درصد معادل رقمی‌نزدیک به 106 میلیارد یورو است که این رقم برای وام دهی مجدد به قسمت‌های درگیر بحران بسیار مهم است.

با توجه به نکاتی که ذکر شد می‌توان گفت که در واقع اروپا با شرایط جدیدی که در اثر بحران اقتصادی در آن قرار دارد، با شرایطی مشابه بعد از جنگ دوم جهانی مواجه است که در آن اقتصاد اروپا در معرض تخریب و ضعف شدید قرار دارد که اگر مانند آن دوره اروپایی‌ها بخواهند این ضعف اقتصادی را از میان بردارند و به بازسازی مجدد اقتصاد خود بپردازند، به یک طرح مارشال جدید در اروپا نیاز دارند.

اما این طرح مارشال جدید با طرح مارشالی که بعد از جنگ دوم جهانی به کار گرفته شد، تفاوتی دارد. بعد از جنگ دوم جهانی طرح مارشال توسط امریکایی‌ها ارائه و اجرا شد. به این دلیل که امریکایی‌ها از جنگ دور بودند و دچار آسیب نشده بودند. بنابراین این توان را داشتند که به اروپایی‌ها کمک کنند. اما امروز خود امریکایی‌ها دچار مشکل هستند و نمی‌توانند ارائه دهنده و مجری یک طرح مارشال جدید باشند. بنابراین دیگران باید چنین طرحی ارائه دهند. گزینه‌هایی توانایی ارائه چنین طرحی دارند اولا برخی نهادهای مالی بین المللی مانند صندوق بین المللی پول هستند؛ ثانیا کشورهایی که ذخایر ارزی مناسبی در اختیار دارند مانند کشورهایی که در جریان بحران دچار رکود و بحران اقتصادی کمتری شده اند. این کشور‌ها شامل سه دسته هستند: اول، کشورهای آسیایی که دچار آسیب کمتری شده اند؛ دوم، کشورهای صادر کننده نفت که ذخایر ارزی نسبتا مناسبی در اختیار دارند؛ سوم، کشورهای نوظهور که با عنوان برکس (برزیل، روسیه، چین، افریقای جنوبی) شناخته می‌شوند. در راس این کشورها از چین و عربستان سعودی از یک سو و نهادهای بین المللی انتظار می‌رود که از طرح مارشال جدید اروپا را ارائه و اجرا کنند.

 

نظر شما :