عبور از بحران
اما واقعیت داستان این است که در پشت پرده این گونه به نظر نمیآمد. یعنی از همان زمان میتوان این موضوع را دید که آمریکاییها از یک سو به پاکستانیها برای برخورد با گروههای افراطی فشار میآورند و از طرف دیگر در پشت پرده ملایمت به خرج میدادند که پاکستان را در مسیری قرار بدهند که با منافع آمریکا در افغانستان همسو باشند. البته نباید فراموش کرد که ژنرالهای پاکستان کارکشته هستند و به این سادگی فریب نمیخورند. آنها در مجموع به اقدامات خود آگاه هستند. یعنی نه شرایطی را ایجاد میکنند که با آمریکا درگیر شوند و نه تن به خواستههایی میدهند که که آمریکاییها در ارتباط با وزیرستان شمالی دارند. در حال حاضر خواست اصلی آمریکا این است که ارتش پاکستان برای برخورد با این گروه به وزیرستان شمالی وارد شود حتی به این قیمت که پاکستان وارد نوعی از جنگ داخلی شود. بنابراین در مجموع میتوان گفت آمریکا هم چماق را بر سر پاکستان بالا برده است و هم هویج را به این کشور نشان میدهند. اظهارات دریاسالار مولن را میتوان چماقی دانست که بر سر پاکستان نگه داشته میشود و سفر اخیر هیلاری کلینتون و اظهارات او در این سفر را میتوان هویجی دانست که به پاکستان نشان داده میشود و گفته میشود که اگر با آمریکا همکاری کنند این هویج را به دست خواهند آورد. این سیاست کلی آمریکا در ارتباط با پاکستان است.
با این وجود باید به این نکته نیز توجه داشت که هم امریکا میداند که بدون پاکستان نمیتواند به صورت آبرومندانه نیروهای خود را خارج کند و هم پاکستان میداند که بدون کمک آمریکا نمیتواند موقعیت خود را حفظ کند و به بقای خود ادامه دهد. بنابراین این نیاز متقابل بین آمریکا و پاکستان وجود دارد و رهبران هر دو کشور به این نیاز آگاهند و به این خاطر است که خانم کلیتنتون وقتی به پاکستان رفت و با رهبران این کشور دیدار کرد از موضع ملایم و همکاری و نه دشمنی و رقابت سخن گفت. البته آن چه که افشا شده و در سطح رسانهها مطرح شده تمام مذاکرات پشت پرده بین مقامات دو کشور نیست و حتما به یک سری توافقاتی رسیده اند که شاید در آینده نتایج آن را ببینیم. یعنی این که نتایج این توافقات پشت پرده را احتمالا میتوان در آینده مناطق قبایلی که گروههای طالبان و القاعده و شبکه حقانی مستقر هستند دید. نتایج این مذاکرات در شکل گیری نوعی از همکاری بین ارتش پاکستان و آمریکا در دو سوی مرز قابل پیگیری خواهد بود. یعنی از یک طرف پاکستان فشار خود را بر این مناطق افزایش خواهد داد و از سوی دیگر آمریکا حملات خود را به این گروهها در این مناطق تشدید خواهد کرد. حداقل با استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین که آمریکا تاکنون با استفاده از آن حملات خود را سامان میدادند و بن لادن را کشتتند به این حملات ادامه خواهند داد و احتمال این که بقیه رهبران شبکه حقانی و گروههای دیگر کشته شوند وجود دارد. یعنی شاید در پشت پرده سفر خانم کلینتون توافقاتی بین پاکستان و آمریکا شده باشد که به نوعی دست آمریکا برای این حملات باز شده باشد. البته باید دید که دو طرف در آینده به چه شکل میتوانند با هم همکاری کنند. چرا که هر دو کشور اهداف خاص خود را دارند که الزاما این اهداف در یک راستا نیست و در بعضی مسائل کاملا متضاد همدیگر هستند. یعنی آمریکا به دنبال مسئله ای است که منافع پاکستان را به طور کلی نادیده میگیرد و پاکستان اهدافی را جستجو میکند که منافع آمریکا در آن تعریف نشود. بنابراین هر دو کشور بازی خود را به پیش میبرند ولی تلاش میکنند از این بحرانی که به واسطه دریاسالار مایک مولن ایجاد شده بود عبور کنند. این سفر را میتوان نشانه ای از عبور از این بحران دانست.
نظر شما :