قصه ترور سفیر سعودی پیش درآمد سناریویی بزرگتر
از جمله کنت کاتزمن متخصص امور خاورمیانه و عضو سرویس پژوهشی کنگره در مصاحبه با فارین پالسی حجم زیادی از ابهامات و سوالات بی پاسخ را راجع به سناریوی اخیر مطرح و اضافه میکند او وهمکارانش که سالها در باره ایران تحقیق کردهاند نسبت به این سناریو مشکوک هستند. نیویورک تایمز نیز در مطلبی به قلم رابرت مککی سناریو مذکور را شبیه سناریوی یک فیلم درجه دو زمخت توصیف میکند و معتقد است که فقط پس از 24 ساعت از اعلام این سناریو سر و صدای کارشناسان امور منطقه در باره میزان صحت این سناریو درآمده است. مجله "فارین پالسی" همچنین در گزارشی به قلم "استفن والت"، تحت عنوان "اینجا یک چیزی منطقی نیست" نوشت: دولت "باراک اوباما" و به ویژه "اریک هولدر" وزیر دادگستری این کشور در خطر یک گاف دیپلماتیک همتراز با گاف مشهور "کالین پاول" در گزارش به شورای امنیت ملی درباره برنامههای تسلیحات کشتار جمعی عراق قرار دارند، مگر اینکه شواهد و مدارک قابل استناد بیشتری را ارائه کنند.
والت در یادداشت دیگری در فارین پالسی این باره میافزاید: "در حالیکه شانس زیادی برای اعمال دور جدیدی از تحریمهای فلج کننده علیه ایران وجود ندارد دولت امریکا چه هدفی را از این سناریو دنبال میکند؟ ایا قصد دارد توجه را از سایر مسائل منحرف کند؟ مسائلی همچون وضعیت اقتصادی، بهار عربی و دیپلماسی شکست خورده در صلح اعراب و اسرائیل ؟ یا اینکه این سناریو به کمپین انتخاباتی 2012 امریکا مرتبط است؟
نتایج نظر سنجی سایت پر ببننده الجزیره نیز نشان میدهد بیش از 65 درصد مخاطبان عرب این سایت سناریوی مذکور را باور ندارند.
شکی نیست که ایران و عربستان در خوشبینانه ترین وضعیت، رقیب همدیگر در عرصههای انرژی، توازن قوای منطقه ای، و تاثیر گذاری بر جهان اسلام هستند. عربستان در سه دهه اخیر جایگاه اول ایران را در عرصه انرژی از آن خود کرده و در شرایطی که ایران درگیر جنگ و تحریم و مشکلات بین المللی بوده شاخصهای اقتصادی خود را نسبت به ایران بهبود بخشیده و با اینکه یک سوم جمعیت ایران را دارد در تولید ناخالص ملی و درآمد نفت و ذخایر ارزی از ایران پیشی گرفته است.
در عرصه امنیتی نیز عربستان به متحد استراتزیک اول امریکا در منطقه تبدیل شده است. با این وجود ایران بخاطر قرارگرفتن در موقعیت ژئواستراتژیک مابین خلیج فارس و دریای خزر و احاطه بر تنگه هرمز و سراسر ساحل شمالی خلیج فارس هم چنین جمعیت 70 ملیونی و دستاوردهای تکنولوژیکی بومیدر عرصههای نظامی، علمی، هسته ای و نفوذ منطقه ای در خاورمیانه، در موقعیت برتری از عربستان سعودی قرار دارد.
روابط ایران و عربستان در سه دهه گذشته بجز یک مقطع چند ساله در دوره دولت اصلاحات، در سایر دورهها مملو از زمینههای تنش زا بوده است مهمترین چالشهای امنیتی دو کشور در سه دهه گذشته به اختصار از این قرار بوده است:
حمایت عربستان از صدام در جنگ با ایران، (فهد شاه سابق عربستان رقم کمک مالی کشورش به عراق را 28.5 میایارد دلار اعلام کرده بود)- ادعای امریکاییها مبنی بر دست داشتن ایران در انفجار در یک سایت نظامیان امریکایی در شرق عربستان در دهه 1990، رقابت دو کشور در عراق بعد از صدام، دیدگاه متفاوت دو کشور در لبنان_ رقابت در عرصه انرزی برای کسب سهمیه بازار -و نهایتا در فوریه سال 2011 با رسیدن امواج بهار عربی به جزیره بحرین تنش بین دو کشور به اوج رسید.
سناریویی که اینبار امریکاییها باستناد آن روابط ایران و عربستان را هدف گرفته اند اولین و حتی جدی ترین ادعا در در مسایل امنیتی فیمابین دو کشور نیست و با وجود شک و شبهههای زیادی که در این سناریو وجود دارد عکس العمل عربستان و اصرار برای تشکیل یک جبهه بین المللی برای محکوم کردن ایران حکایت از رویکرد جدیدی در سیاست خارجی و امنیتی عربستان در قبال ایران دارد.
سعودیها همواره در سالهای اخیر از اینکه ایران از تحولات منطقه بویژه سقوط صدام بهره برده است و امکان تاثیر گذاری در عراق و خاورمیانه را دارد عصبانی بوده اند. اما حد نگاه میداشتند عصبانیت سعودیها با راه افتادن امواج انقلابهای عربی در سال 2011 به مرز جنون رسیده است. سعودیها که در داخل بخاطر مریضی و فرتوت بودن مهرههای اصلی آل سعود با بحران پنهان روبرو هستند، از توان تصمیم گیریهای کلان و منسجم برخوردار نیستند.
آنها در چنین شرایطی یکباره با امواج انقلابهای عربی نیز در پشت مرزهای خود نیز روبرو شدهاند. پول و نفوذ مالی جهانی عربستان فعلا سرنوشت دو انقلاب را در بحرین و یمن بدست گرفته اما بروشنی پیداست که عربستان از توان سیاسی و امنیتی کافی برای کنترل این دو انقلاب برخوردار نیست. در جهان عرب نیز عربستان به عنوان قدرتی که طرفدار حفظ وضع موجود است رودر روی امواج دمکراسی خواهانه اعراب قرار گرفته است.
سعودیها عادت دارد که به تحولات منطقه خاورمیانه از دریچه توازن قوا با ایران بنگرند از دیدگاه آنها برنده تحولات کنونی جهان عرب ایران است جدای از درست یا غلط بودن این تصور، آنها در ماههای اخیر با ترویج این ادعا سعی کردهاند جلوی تغییرات جدی در جهان عرب را بگیرند. فضای بشدت ضد ایرانی در سیاست خارجی عربستان در ماههای اخیر فرصت مناسبی برای امریکا ایجاد کرده تا سیاست انزوا و تحریم ایران را با تکیه بر اعتبار مالی و نابخردی استراتزیک سعودیها پیش ببرد.
نکته آخر و مهم اینکه بنظر میرسد قصه ترور سفیر سعودی تنها بخشی از یک سناریوی گسترده تر است که در روزهای آینده با انتشار دو گزارش بین المللی در باره کشورمان ابعاد وسیع تری آز آن نمایان خواهد شد. یکی گزارش آژانس بین المللی انرژی راجع به فعالیت هستهای ایران و دیگری گزارش احمد شهید گزارشگر ویژه حقوق بشر. از این منظر در روزهای آینده توجه ناظران به مسایل جدیدی جلب خواهد شد. انوقت دیگر مهم نخواهد که قصه ترور سفیر سعودی چقدر صحت داشته است.
کارکرد این قصه آماده کردن فضا و قرار دادن عربستان در خط مقدم بود. شاید عربستان با پیش بینی ایجاد همین فضای تند بین المللی علیه ایران بود که بر خلاف روش سنتی خود این اینگونه بی محابا به میدان آمده است. آیا دمیدن در آتش دشمنی بین ایران و عربستان به این دلیل نیست که غرب برای باز کردن جبهه دیگری در خاورمیانه بمنظورکنترل شتاب تغییرات در جهان عرب و گریز از بحران اقتصادی سالهای اخیر که بتدریج با راه افتادن جریان وال استریت نگران کننده شده است، بر روی ذخایر ارزی 600 میلیاردی سعودیها بعنوان پشتوانه عملیات علیه ایران حساب باز کرده است؟ هجمه سنگین سیاسی و تبلیغاتی غرب باعث شده تا اکثر ناظران مسائل بین الملل گوشها را برای شنیدن اخبار مهمیدر روزها و هفتههای آینده تیز کنند. وضعیت برای همه طرفهای درگیر به اندازهای بحرانی هست که هیچ احتمالی را از نظر دور ندارند.
نظر شما :