تبادل اسرا، آری؛ توقف شهرک سازی، نه!
در برهه ای فشارهای نظام مبارک در مصر برای آزادی این سرباز، با تدابیر دستگاه امنیتی رژیم اسرائیل هم سو و با اعمال محاصره سخت و شکننده نوار غزه تنبیه دسته جمعی را برای فلسطینیهای ساکن غزه تدارک دید. علاوه بر آن غرب نیز با مذاکرات سری و آشکار خود، انرژی زیادی را مصروف آزادسازی شالیط کرد. در این میان نقش روانی برخی رسانههای غربی و شکل گیری سازمانهای به ظاهر غیر دولتی و مردم نهاد غربی در قالب تشکلهای حقوق بشری و غیره را در طول پنج سال گذشته برای مجبور ساختن جنبش مقاومت حماس بر آزادی این اسیر ذیقیمت نباید فراموش کرد.
در این تبادل باید به چند نکته اشاره داشت. نکته قابل توجه و با اهمیت این ماجرا نه تنها به شیوه به اسارت گرفتن شالیط در جولای 2006 در یک پست بازرسی مرز نوار غزه برمیگردد، بلکه بسیار مهم تر از آن به نحوه حفاظت از وی در طول سنوات گذشته و در یک جغرافیای بسیار محدود (360 کیلومتر مربع) و پرجمعیت بر میگردد که علی رغم اشراف و سلطه نظامیصهیونیستها بر این منطقه، بهره گیری از جاسوسان محلی نیز امری عادی تلقی میگردد. بنابراین مدیریت حفاظت سری حماس از این اسیر در طول این مدت، مدیریتی بسیار دقیق، امنیتی و قابل تامل بوده است.
نکته دوم نتیجه بخش بودن این شیوه مبارزه برای آزادی فلسطینیان دربند است. البته مبتکر این روش در گذشته جبهه خلق (فرماندهی کل) و در سالهای اخیر حزب الله لبنان بود که تا کنون چندبار به این شیوه متوسل شده و با گروگان گرفتن افراد اندکی از جبهه مقابل موجبات آزادی بسیاری را فراهم نموده است. این بار حماسیها با مقاومت و زمان سنجی خود، ظاهرا به بیشتر خواستههای خود رسیده اند. اسرائیل که از مدتها قبل با آزادی حداکثر ششصد فلسطینی موافقت کرده بود، سر انجام با آزادی یک هزار و بیست و هفت نفر که شامل کلیه زنان اسیر نیز میشد موافقت کرد و پذیرفت که غالب اسرای آزاد شده، مگر تعداد اندکی به خانه و کاشانه خود برگردند. در حالی که در گذشته شرط آزادی هر اسیر فلسطینی اقامت بعدی آنان در خارج از مناطق اشغالی یا کرانه غربی بود. این بار اسرائیلیها حتی پذیرفتند که برخی اسرای فلسطینی ساکن مناطق 48 نیز در لیست آزاد شدهها قرار گیرند.
نکته سوم این است که چرا اسرائیل در این مقطع زمانی با این تبادل موافقت کرد. باید گفت عوامل عدیده ای در این تصمیم صهیونیستها دخیل بوده است. اولین عامل به اوضاع داخلی آنها برمیگردد. حکومت نتانیاهو با جنبش اجتماعی گسترده ای در داخل اسرائیل مواجه است. موج اعتراضات مردم با طرح مطالبات جدی رفاهی ـ اجتماعی و معیشتی، حکومت تندرو لیکودها را تهدید میکند. انتخابات آینده در راه است و نتانیاهو خود را ناگزیر میداند در مقابل این خواستهها از جمله خواسته طیف گسترده حامیان تبادل جلعاد شالیط در داخل تسلیم شود. بنابراین عامل دوم بحث انتخابات آینده است. عامل بعدی میتواند به بازیگری نتانیاهو برگردد. اقدام وی میتواند به این معنا باشد که در شرایط سخت و پیچیده منطقه ای حاضر به دادن امتیاز به طرف فلسطینی شده و با تبادل موافقت کرده تا اعلام کند قادر به دادن امتیاز دیگری که توقف شهرک سازی و پذیرش مرزهای 67 باشد، نخواهد بود.
لذا در حالی که خودگردان فلسطینی شرط آغاز مذاکرات را توقف شهرک سازی اعلام داشته و از حمایت نسبی بین المللی نیز برخوردار است و در شرایطی که بحث به رسمیت شناختن فلسطین در سازمان ملل را نیز برای فشار به نتانیاهو در چاشنی کار خود دارد، امتیاز دادن نتانیاهو در آزاد سازی اسرا میبایست ناگزیر به معنای جدیت وی در استمرار شهرک سازی تلقی گردد. در این میان وی با جلب رضایت بخشی از معترضان داخلی جامعه اسرائیل، هم چنان تعهدات خود را نسبت به جریان تندرو داخل و هم پیمانان وی در دولت، یعنی اسرائیل بیتنا و حزب شاس نیز حفظ خواهد کرد.
نظر شما :