از بحران اقتصادی امریکا تا «سیاست تهاجمی» میت رامنی علیه ایران

تهران،ابزار هیجان آفرینی جمهوری خواهان

۱۸ مهر ۱۳۹۰ | ۲۰:۱۲ کد : ۱۶۸۸۵ گفتگو
دیپلماسی ایرانی در گفت و کو با دکتر ابراهیم متقی؛ استاد دانشگاه تهران به تحلیل رقابت‌های انتخاباتی در امریکا پرداخته است.
تهران،ابزار هیجان آفرینی جمهوری خواهان
دیپلماسی ایرانی: رادیکال‌های حزب جمهوریخواه ایالات متحده بار دیگر تلاش می‌کنند تا با رویکردی به مراتب تهاجمی‌تر از جورج بوش پسربه کاخ سفید راه یابند تا دوباره فضای نا امنی را در عرصه نظام بین الملل حاکم کنند. فضای نا امنی که بوش پسر 8 سال تمام کابوس آتش جنگ را در آن دمید تابا آمدن باراک اوبا از حزب دموکرات؛ جهان نفسی به راحتی بکشد.

حالا میت رامنی از کاندیدا‌های مطرح حزب جمهورخواه پس از 4 سال دوری این حزب از قدرت جهانی با ادبیاتی به مراتب جنگ افروزانه تراز بوش پسر به صحنه رقابت‌های سیاسی امریکا آمده است و ماشه گلوله‌هالی تبلیغاتی اش را برای دست یافتن به صندلی کاخ سفید به سوی ایران شلیک کرده است. آتشی که ازدهان اژدهای از خواب بیدار شده دمیده می‌شود گویا باتلاق به یادگار مانده از دوران بوش پسر را نمی‌بیند که هنوز سربازان امریکایی درعراق و افغانستان کشته می‌شوند و باید دوباره رعب و وحشت تازه ای؛ اما این دفعه برای ایران را به ارمغان آورد.

سیاست تهاجمی ‌میت رامنی علیه ایران اما در پشت خود بحران اقتصادی امریکا از سال 2008 تا کنون را در بر دارد که باعث شده مردم دراعتراض به افزایش بحران مالی، بیکاری و همچنین نابرابری‌های اجتماعی در آمریکا حرکت اعتراضی را از "وال استریت" شروع کرده و به بوستون، شیکاگو، لس آنجلس وسان فرانسیسکو نیز کشیده شود.

به منظور بررسی سیاست‌های تهاجمی ‌میت رامنی کاندیدای حزب جمهوریخواه علیه ایران با دکتر ابراهیم متقی؛ استاد روابط بین الملل دانشگاه تهران ومتخصص مسایل مربوط به امورامریکا و استراتژیک گفت و گویی کوتاه انجام داده ایم که تقدیم خوانندگان محترم می‌شود:

 

چرا میت رامنی؛ از نامزدهای مطرح حزب جمهوریخواه در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۲ آمریکا، رویکردی به مراتب تهدیدآمیزترازسیاست‌های اعمالی و اجرایی دوره ریاست جمهوری جورج بوش پسررا در پیش گرفته است؟

 

فضای سیاسی امریکا به گونه ای تدریجی رادیکال می‌شود. این امر با ضرورت‌های اجتماعی، فکری و راهبردی امریکا همخوانی و هماهنگی دارد. جامعه امریکایی همواره به موضوعاتی همانند قدرت و امنیت اعتقاد داشته و آن را ستایش نموده است. بنابراین ادبیات سیاسی افرادی همانند آقای میت رامنی؛ فرماندار پیشین ایالت ماساچوست و خانم میشل باکمن؛ نماینده محافظه کار مجلس نمایندگان، در رقابت‌های انتخاباتی ریاست جمهوری سال 2012 امریکا از حزب جمهوریخواهان می‌تواند برای آنان جاذبه زیادی داشته باشد.

علی رقم وجود چنین شرایطی، امکان عملی ساختن سیاست‌های تهاجمی‌به راحتی امکان پذیر نیست. در امریکا عقلانیت راهبردی در صدد کنترل فضای سیاسی و امنیتی است. هر گاه گروه‌های ماجرا جو همانند میت رامنی یا میشل باکمن تلاش داشته باشند تا ادبیات هیجانی تولید نمایند، جامعه به آنان اجازه می‌دهد و از آن استقبال می‌کند. اما هیچگاه ساختار قدرت امریکا چنین شرایطی را برای چنین افرادی ایجاد نمی‌کند. جورج بوش پسر و تیم امنیت ملی وی توانستند حمله نظامی‌علیه عراق را سازماندهی کنند. آنان بر این امر واقف بودند که امنیت از طریق کاربرد قدرت حاصل می‌شود اما به هزینه‌های کاربرد قدرت توجه چندانی نداشتند. به همین دلیل است که امنیت در نگاه نئورالیست‌ها با واکنش انتقادی نسبت به جمهوریخواهان امریکایی روبرو شد.

رامنی تلاش دارد تا هیجان سیاسی در امریکا را گسترش دهد، اما این امر نمی‌تواند محور اصلی تصمیم گیری در ساختار حزبی ایالات متحده تلقی شود. ظهور افرادی همانند رامنی و باکمن را باید انعکاس شرایط و فضای اجتماعی دانست. معادله قدرت در امریکا فراتر از فضای اجتماعی قرار دارد. بنابراین ، در روند انتخابات ریاست جمهوری امریکا افرادی همانند رامنی و باکمن ظهور می‌یابند. شعارهای تند، رادیکال و افراطی در مورد موضاعات امنیتی داده می‌شود. اما این شعارها را نمی‌توان مبنای اصلی سیاست گذاری امنیتی در امریکا دانست. موج‌های اجتماعی همواره وجود دارد. در امریکا اجازه ظهور موج‌های اجتماعی داده می‌شود. اندیشه‌های امنیتی از درون لایه‌های پایین جامعه و حزب مطرح می‌شود.

برخی از مواقع چنین افرادی به حوزه قدرت سیاسی نیز دست می‌یابند، اما همواره نیروهای کنترل کننده فرایندهایی که به ماجراجویی ختم می‌شود نیز وجود خواهد داشت. ساختار قدرت امریکا تابعی از توازن قدرت اندیشه و سیاست امنیتی بین لایه‌های مختلف می‌باشد. هر گروهی اندیشه‌های منحصر به فردی دارد. تنوع اندیشه در جامعه رنگارنگ امریکا موج می‌زند. اما نهادهای قدرت وجوددارند که چنین اندیشه‌هایی را سازمان دهی نموده و در جهت خاصی مورد استفاده قرارمی‌دهند. شاید بتوان دلایل متعددی برای ظهورافرادی مانند میت رامنی بیان داشت. اما باید گفت که اندیشه‌هایی همانند رویکردرامنی که بر ضرورت کاربرد قدرت نظامی‌تاکید دارند، واقعیت دائمی‌جامعه، رقابت سیاسی و معادله قدرت درامریکاست.

 

میت رامنی در شعار‌های تبلیغاتی خود وعده داده است که در صورت پیروزی بر باراک اوباما، ناوهای هواپیمابر ایالات متحده را علیه "حکومت ایران" به طور "مستمر" در خلیج فارس و شرق دریای مدیترانه مستقر کند.

همچنین وی وعده داده است که ظرف ۱۰۰ روز پس از ورود به کاخ سفید، ساخت کشتی‌های نظامی‌بیشتر و گسترش سپر موشکی آمریکا رادر دستور کار خود قرار می‌دهد. ارزیابی شما از "سیاست تهاجمی" رامنی نسبت به ایران چیست؟

 

سیاست قدرت در امریکا ماهیت ساختاری و نهادی دارد. رامنی نیز از درون ساختار حزب جمهوریخواه اندیشه خود را بیان می‌دارد. اندیشه کاربرد قدرت می‌تواند برای بسیاری از لایه‌های اجتماعی از جذابیت لازم بر خوردار باشد. اما ساختار نظامی‌و نهاد‌های امنیتی امریکا کاربرد قدرت را محاسبه می‌کنند. نتایج آن را مورد ارزیابی قرار می‌دهند. تلاش می‌کنند تا زمینه‌های لازم برای همکاریهای چند جانبه سیاسی و امنیتی را فراهم آورند. این رویکرد بخشی از واقعیت راهبردی امریکا در آینده محسوب می‌شود. به این ترتیب می‌توان شرایطی را در نظر گرفت که به موجب آن زمینه‌های کنترل چنین اندیشه‌هایی در فرایند کاربرد قدرت به وجود آید.

افرادی که اندیشه‌های جنگ طلبانه را فراتر از ضرورت‌ها و واقعیت‌های ساختاری در امریکا مطرح کنند قادر نخواهند بود تا تمامی‌اهداف استراتژیک خود را در طولانی مدت تحقق بخشند. بنابراین شعارهای موجود ضرورت دوره تبلیغات انتخاباتی است. نمی‌تواند واقعیت داشته باشد وعلت اصلی کنترل آن را باید مقابله نهادها و سازمان‌های امنیتی در امریکا با چنین رویکردهایی دانست. اگر رامنی پیروز شود سیاست تهاجمی‌وی کنترل می‌شود. اگر وی به پیروزی نرسد شعارهای انتخاباتی وی، زیر ساخت‌های حمایت اجتماعی دراقدامات نظامی‌و افزایش بودجه نظامی‌امریکا در آینده را فراهم می‌سازد.
 

 از زمان تاسیس جمهوری در امریکا در سال 1789 ، ایدئولوژی و تفکر سیاسی امریکایی مبتنی بوده است بر ساختن نظام جدید جهانی به رهبری امریکا به عنوان امپراتوری آزاد که این عنوان‌ها، دو تا از مهمترین شعارهای جمهوری جوان امریکا بوده است. میت رامنی در شعارهای تبلیغاتی اش در حالی به مسولیت الهی امریکا در جهان می‌پردازد که اعتراضات اقتصادی مردم امریکا از" وال استریت "شروع شده و موج آن به شهرهای بزرگتر امریکا و به خصوص واشنگتن هم رسیده است. ضمن اینکه امریکا از دوره حمله نظامی‌جورج بوش پسر به عراق و افغانستان همچنان دریگرمسایل امنیتی و هزینه‌های کلان نظامی‌است؛ آیا این شعار‌های انتخاباتی آقای رامنی می‌تواند نشانه قدرت باشد یا اینکه به مفهوم تحلیل رفتن نسبی قدرت اقتصادی و نظامی‌امریکا بر اثر عوامل ذکر شده است؟

 

 قدرت و ضعف عموما در هم تنیده شده اند. برخی از مواقع شعارهای افراطی نشانه ضعف می‌باشد. وقتیکه ساختار اقتصادی امریکا در داخل با مشکل روبرو می‌شود امکان ظهور چنین اندیشه و افرادی وجود خواهد داشت. اندیشه‌های تهاجمی‌برای خروج ساختار از بن بست مورد استفاده قرار می‌گیرند. بنابراین، نمی‌توان موضوع مربوط به اندیشه رادیکال و افراطی را زمینه ساز معادله قدرت در ساختار حکومتی دانست. حتی جان مک کین کاندیدای حزب جمهوریخواه امریکا در سال 2008 چنین ادبیاتی را مطرح نمی‌کرد. وی نسبت به پیامد کاربرد افراطی قدرت واقف بود. بنابراین، بیان اندیشه‌های دینی بخشی از ادبیات سیاسی امریکا محسوب می‌شود. این اندیشه‌ها در دوره انتخابات از قابلیت و کارآمدی بیشتری برخوردارند. نمی‌توان بحث‌هایی که رامنی مطرح کرده است را به عنوان موضوعی به دور از واقعیت اجتماعی امریکا دانست. این ادبیات همواره در لایه‌های اجتماعی امریکا وجود داشته است. اما صرفا در زمان‌های محدودی به راهبرد امنیتی تبدیل می‌شود. بنابراین، امنیت ملی امریکا نمی‌تواند تحت الشعاع چنین شعارهای اغواء کننده ای قرارگیرد. ساختار دفاعی، امنیتی و راهبردی امریکا همواره به پیامدهای هرموضوع توجه دارد. هنوز کالین پاول؛وزیر امور خارجه امریکا در دوره اول ریاست جمهوری جورج بوش پسر؛ دولت بوش را به خاطر حمله نظامی‌به عراق و پیامد‌های آن برای ارتش امریکا مورد سرزنش قرار می‌دهد. این امر بخشی دیگر از واقعیت‌های باز دارنده در برابر شعار‌های رامنی محسوب می‌شود.

 

نظر شما :