چرا ترکیه با همسایگانش دچار چالش شده است؟

۱۷ مهر ۱۳۹۰ | ۱۹:۴۷ کد : ۱۶۸۷۰ اروپا
ترکیه بیش از یک ماه است که به دلایل مختلف سیاسی و ژئوپلتیکی، بحران هایی را در روابط با همسایگانش اعم از قبرس، یونان، ایران و سوریه شاهد بوده است. آیا ترکیه در سیاست خارجی این روزهای خود ایده آلیستی، لجوجانه و عجولانه عمل نمی کند؟
چرا ترکیه با همسایگانش دچار چالش شده است؟
دیپلماسی ایرانی: سیاست خارجی ترکیه چند صباحی است که به یک سیاست خارجی یگانه در منطقه تشبیه شده و بسیاری از مردم کشورهای متطقه با دیده رشک به آن می نگرند و حسرت می خورند که کاش دولت های آنها نیز چنین سرسختانه به دنبال منافع ملی می رفتند و برای حفظ یا استقرار دموکراسی در منطقه تلاش می کردند و سیاستمدارانشان اعتبار و حیثیتی از جنس اردوغان و داوداوغلو در دنیا داشتند.

مدیریت ترکیه در منطقه آسیایی اطرافش، کار را به آنجا رساند که قدرت های همسایه و حتی روسیه را زیر سایه برد و به شریکی مطمئن برای امریکا و اروپا تبدیل شد. مردان کارآمد و کاربلدی چون داود اوغلو و اردوغان، اعتماد ملت ها و دولت های منطقه را به خود جلب کردند و میزبانی نشست های بین المللی و میانجی گرانه میان دولت های همسایه و غرب را برعهده گرفتند و آمادگی خود را برای رهبری جریان ها و پروژه های صلح و دموکراسی سازی در منطقه اعلام کردند.

اما بهار عربی که از راه رسید، ماشین دیپلماسی ترکیه یکباره سرعت گرفت و گویی که موتور جت بر آن سوار کرده باشند، چنان اوج گرفت که حتی در مقاطعی نام های بزرگ اروپا و امریکا را نیز پشت سر گذاشت. حضور موثر ترکیه در قضایای مصر و لیبی و سوریه بیش از هر نقطه دیگری مشهود بوده است. شاید آنکارا تنها در ماجرای انقلاب تونس کمی عقب نشسته بود تا با حال و هوای تغییرات منطقه آشنایی پیدا کند و سپس با شناخت کافی از تحولات پیش رو به جرگه تحول خواهان و حامیان غربی شان بپیوندد.

اما ظاهرا ماشین سیاست خارجی ترکیه نقصی هم دارد که میان دود و سرعت و سروصدای آن به چشم نیامده بود. اگر تا امروز گفته می شد که ترکیه انعطاف پذیرترین روش ها و کاراترین سیاست ها را برای کسب منافع ملی و آشتی جویی و صلح طلبی در منطقه در اختیار دارد و ابتکار عمل هایش موجب کنار زدن ایران و عربستان و عراق و حتی روسیه در تاثیرگذاری بر حوادث منطقه شده است، اما از امروز یک بدبینی نسبی به متد ترکیه در اداره تحولات منطقه و نحوه رابطه و گفتگو با همسایگان به وجود آمده است. به نظر می آید ترکیه کمی دچار باد غرور و خود بزرگ بینی شده است. اگر بخواهیم صریح تر سخن بگوییم باید عنوان کنیم که سیاست خارجی این کشور 9 ماه پس از وقوع انقلاب ها در منطقه تا اندازه ای روند عجولانه و رنگ لجوجانه به خود گرفته است.

طی یک ماه گذشته تنش هایی بین یونان و ترکیه بر سر نحوه عملیات و تحقیقات اکتشافی برای نفت و گاز در سواحل قبرس، به وجود آمده است. به دنبال این مسئله روابط آنکارا و آتن رو به کاهش گذاشت. مجادله با قبرس نیز همچنان پابرجاست و تنها به بهانه هایی جزئی برای خط و نشان کشیدن و از کوره دررفتن ترک ها نیاز دارد. قبرس بیش از یک ماه پیش با چند شرکت خارجی اقدام به عقد قراردادی برای اکتشافات در سواحل خود کرد که این عمل باعث خشم آنکارا شد. ترکیه قبرس را تهدید کرد که اجازه این کار را تا قبل از حل کامل مسئله قبرس نمی دهد. از همین رو نیروی دریایی ترکیه وارد آب های نزدیک سواحل قبرس شد و به تمرین و رزمایش پرداخت. ترکیه از این نیز فراتر رفت و در اقدامی که بوی تلافی جویی می داد تحقیقاتی اکتشافی را در نزدیکی سواحل قبرس آغاز کرد.

سردی روابط آنکارا و تهران نیز طی ماه های اعتراض و بلوا در سوریه بر کسی پوشیده نیست. دو طرف ابتدا سعی کردند در حل بحران سوریه به طرحی مشترک دست یابند ولی خیلی زود فهمیدند که راهشان در ماجرای سوریه از هم جداست و هر یک تصمیم گرفت راه خود را برود. این مسئله به نزدیکی بیشتر آنکارا به غرب منجر شد و نقش ویژه ای به ترکیه برای اعمال فشارهای دیپلماتیک و سیاسی به سوریه اعطا شد. درواقع ترک ها که سیاست ورزی خود را با متدهای غربی هماهنگ کرده اند، خواه ناخواه مسیری مخالف تهران و دمشق را در پیش گرفته اند و باید دید در آینده تحولات سوریه، کدام یک از دو دولت تهران و آنکارا لبخند رضایت بر لب خواهد داشت و کدام یک دچار خسران می شود. ترکیه اگر در مسئله سوریه بازنده باشد و تلاش ها و فشارهایش برای منزوی کردن بشار اسد به سرانجام نرسد، باید فکری تازه برای زیستن در همسایگی ایران و سوریه بکند.

سوریه به تازگی یک گذرگاه مرزی خود را با ترکیه بسته است. خشونت ها و درگیری ها در سوریه به مناطق کردنشین رسیده و این موضوع ترکیه را نگران کرده است. ترک ها هفته گذشته میزبان نشست شورای ملی سوریه متشکل از رهبران اپوزیسیون خارج نشسین سوریه بودند و بار دیگر نشان دادند که از روند اتفاقات در سوریه ناراضی اند و به هرشکل قصد دارند بشار اسد را وادار به عقب نشینی کنند.

اگر اغتشاش ها در نقاط مرزی ترکیه به این کشور سرایت کند، انگشت اتهام بازهم به سوی اسد روانه می شود اما آن زمان اتهام زنی صرف کافی نیست و ترکیه باید راه حلی برای حفظ امنیت در مرزهای خود بیندیشد. انتشار اظهارنظر تند و عجیب بشار اسد خطاب به یکی از مقام های بلندپایه ترکیه اگرچه از سوی سوریه و روسیه تکذیب شد و به عنوان مصداق جنگ روانی عنوان شد، اما چندان هم غیرعملی و تخیلی به نظر نمی رسد.

از سوی دیگر برخی منابع خبری با انتشار اخباری غیررسمی، از موضع‌گیری‌های تند آنکارا علیه دمشق خبر داده اند. حقیقت هیچ یک از این خبرها روشن نیست ولی بطور حتم در پس این گونه اخبار، نیاتی سیاسی نهفته است که پیام ها و هشدارهای لازم را به طرفین القا می کند.       روزنامه لبنانی السفیر به نقل از منابعی نامشخص نوشته است، نخست وزیر ترکیه قصد دارد اقدام های جدیدی را برای افزایش فشار بر سوریه انجام دهد. این روزنامه گفته است حتی با این روند احتمال قطع روابط سیاسی دو کشور نیز وجود دارد. می گویند قطع کامل همکاری‌های بانکی با سوریه، بلوکه کردن دارایی‌های بشار اسد و حتی قطع همکاری‌های صنعت برق و انتقال آن به سوریه نیز در دستور کار قرار دارد. این گزارش معتقد است که دیدار دو هفته پیش باراک اوباما و رجب طیب اردوغان در اتخاذ این تصمیمات بی تاثیر نبوده است.

مقصریابی در برهم خوردن و تنش در روابط آنکارا با تهران، دمشق، آتن و نیکوزیا چندان آسان نیست و نسبت دادن این سردی و تیرگی روابط به ترکیه نمی تواند منصفانه و عاقلانه باشد. ترکیه در مسیری حرکت می کند که در پاره ای مواقع با موانع و مقاومت روبرو می شود و ناگزیر به اتخاذ مواضعی دست می زند که ممکن است علیه منافع دولت های همسایه باشد. اما پرسش اینجاست که چرا این روزها انعطاف همیشگی در رفتار ترکیه مشاهده نمی شود و تلاش های این دولت برای رفع تنش میان خود و کشورهای نامبرده ثمری نداده است؟ آیا ترکیه در سیاست خارجی خود ایده آلیستی یا به عبارتی لجوجانه عمل نمی کند؟ آیا ترکیه عادت و رفتارهای دگماتیستی برخی همسایگانش را که پیشتر در خود نیز داشت و طی سال ها جدیت و تلاش از آن فاصله گرفته بود، مجددا زنده کرده است؟

 

نظر شما :