پایان ماه عسل احزاب عوامفریب در دنیا
دیپلماسی ایرانی: قیمت طلا در ایران تحت تاثیر قیمت بین المللی به علاوه عوامل داخلی همچون افزایش شدید قمیت دلار است. در حال حاضر در دنیا شاهد کاهش قیمت طلا هستیم، در حالیکه قیمت دلار ثبات نسبی دارد. بدین معنا که در حدود یک هفته است که نرخ برابری یورو با دلار حدود 1.35 درصد است. اما در طول همین ده روز بیش از 10 درصد از قیمت جهانی طلا کاسته شده، یعنی حبابی که در بازار جهانی برای طلا وجود داشته در حال فروکش کردن و التهاب ها و نگرانی از فروپاشی نظام اقتصادی امریکا نیز در حال فروکش است .سرمایه گذاران نیز اقبال به بیشتری به دلار امریکا نشان داده اند. بنابراین عامل اصلی کاهش قیمت طلا در چندروز گذشته در بازارهای داخلی ایران تحولات بین المللی است. مطابق این تحولات بین المللی به دلیل آنکه منطقه یورو نتوانسته بر مشکلات اقتصادی خود غلبه کند و همچنین علاوه بر یونان، ایرلند و اسپانیا و... اخیرا ایتالیا نیز به جرگه کشورهای بحرانی اروپا پیوسته اند، برای سرمایه گذاران جهانی منطقه یورو خطرناک است.
دراینجا سه حوزه متفاوت مورد بحث و بررسی قرار می گیرد:
1. حوزه دلار
2. حوزه یورو
3. حوزه مواد اولیه که شامل فلزات گرانبهاست.( نسبت نوسانات ارزش این فلزات اعم از گرانبها و غیره معمولا یکی است، اما به طلا بیشتر اهمیت داده می شود. به عنوان مثال قیمت مس در هفته های اخیر به بالای 9 هزار دلار در هر تن رسیده بود.معنی آن این است که قیمت مس نیز همانند طلا نوسان مشابه دارد)
حرکت و سمت وسوی سرمایه ها در این سه حوزه بر مبنای پیشبینی ها و تحلیل هایی که در این سه حوزه وجود دارد در نوسان هستند. بدین معنا که با توجه به تحلیل هایی که از اوضاع این سه حوزه وجود دارد، سرمایه ها از یک حوزه خارج و وارد حوزه دیگر می کنند. در طول چند ماه اخیر اقبال سرمایه ها به حوزه مواد اولیه و فلزات گرانبها بسیار افزایش پیدا کرد و گران شد، به این علت که هم اوضاع دلار و هم یورو نابسامان بود.
بحران اقتصادی که در این دو حوزه است، دولت ها را ناگزیر می کند تا مقداری پول بدون پشتوانه چاپ که و طی یک "راهزنی بین المللی در روز روشن" و آن را وارد بازار جهانی کنند. به عنوان مثال مشکلات اقتصادی کشوری همچون یونان با 200 میلیارد یورو هم حل نخواهد شد. و یا دولت امریکا علاوه بر تمامی پرداخت های قبلی، طرح هزینه 450 میلیارد دلاری را به کنگره برای ایجاد اشتغال برده است، که این امر به معنای ایجاد استقراض جدید و کاهش بیشتر ارزش دلار است.
اکنون سرمایه گذارانی که با چنین شرایطی مواجه می شوند، به سمت حوزه یورو می روند و در آنجا با شرایط بدتری مواجه می شوند. هم اکنون چهار کشور بحرانی اروپا برای فرار از بحران بین 2 تا 3 ترلیون یورو منابع لازم دارند و باید پول در حوزه یورو چاپ کنند. تا بانک مرکزی اروپا و اتحادیه اروپا این میزان را به کشورها قرض می دهد، به همین دلیل است که قیمت یورو سقوط کرده و از 45/1 به 35/1 درصد دلار رسیده که پایین ترین رقم در طول هشت ماه گذشته است.
تصویری که در طول سه هفته اخیر با آن مواجه شدیم، این است که در سایه توافق میان جهموری خواهان و دموکرات ها در ایالات متحده، اوضاع دلار از ثبات بیشتری نسبت به یورو برخوردار است.
در طول 10 روز گذشته بحث این است که قیمت یورو به شدت درحال کاهش است، به دلیل آنکه بحران اقتصادی یونان هنوز پایان نیافته و ایتالیا نیز به آن اضافه شده است. ضمن آنکه هر روز در یونان مردم تظاهرات و اعتراض می کنند. بنابراین سرمایه گذاران نگران این هستند که قیمت یورو کاهش بیشتری پیدا کند و امیدی به اینکه پول های خود را تبدیل به یورو کنند، ندارند و در نتیجه بیشتر به دلار تبدیل می کنند. حتی می توان گفت دلار علاوه بر حوزه یورو، از حوزه مواد اولیه هم بیشتر مورد اقبال قرار گرفته است. به همین علت قیمت جهانی طلا و نفت خام کاهش پیدا کرده و دلار تقویت می شود.
در ایران مشکل دیگری علاوه برهمه اینها داریم، این است که دولت اقتصاد خود را با دلار تنظیم می کند و قیمت دلار نیز در ایران در حال افزایش است، به همین دلیل است که قیمت یورو در ایران کاهش پیدا نکرده و یا کاهش قیمت طلا در ایران با میزان کاهش قیمت طلا در بازارهای جهانی متفاوت است. زیرا قیمت یورو و طلا در بازار ایران طبق این فرمول محاسبه میشود: قیمت بینالمللی یورو و طلا در برابر دلار آزاد ضربدر قیمت داخلی دلار در بازار آزاد ایران. در بازار جهانی حدود 10 درصد از قیمت طلا کاسته شده است، این بدین معناست که باید قیمت سکه بهار آزادی در ایران نیز 540 هزار تومان باشد، درحالیکه اینطور نیست. چرا؟ به دلیل آنکه تورم داخلی و نگرانی سرمایه گذاران داخلی از فروپاشی نظام اقتصادی ایران به این عامل در داخل اضافه شده و سبب افزایش قیمت دلار در داخل ایران می شود. همانطور که می دانید قیمت دلار در ایران به شکل مضاعفی در حال افزایش است و از مرز 1300 تومان گذر کرده و رکورد تاریخی شکست. بنابراین ما در داخل با افزایش همزمان دلار و یورو و با سرعت بسیار کمتر در کاهش قیمت طلا روبرو هستیم.
راه حل گذر از بحران
راه حل اساسی در این بحران انضباط مالی دولت هاست. بحران مالی که هم اکنون شاهد آن هستیم ناشی از بی انضباطی مالی و ولخرجی دولت ها و سوء مدیریت آنها در مسایل اقتصادی است. از ایران گرفته تا امریکا. شاید گاهی این تصور باشد که امریکا در حل مسایل بسیار توانمند است، در حالیکه امروزه امریکا به خرج کشورهای دیگر کسری بودجه خودش را تامین می کند. کسری بودجه یعنی اینکه دولت ها نمی توانند به میل خود به افزایش هزینه ها لجام زده و درآمدها نیز به میزان هزینه ها افزایش پیدا نمی کند. زمانی که کسری بودجه پدید می آید، دولت ها مجبور به استقراض کردن می شوند. اگر این استقراض در حد یونان باشد، بانک ها را نیز با خود پایین می کشند و اگر در حد ایالات متحده باشد ارزش دلار کاهش پیدا می کند.
شواهدی وجود دارد که در ایرلند، اسپانیا و حتی پرتغال و یا ایتالیا مقداری از کسری بودجه دولت ها در حال کاهش است، ولی این کشورها تا رسیدن به انضباط مالی و خارج شدن کامل از هرج و مرج اقتصادی فاصله زیادی دارند.
به عنوان مثال کسری بودجه دولت امریکا در سال 2011 میلادی 9 درصد درآمد ناخالص ملی این کشور براورد شده است، یعنی امسال امریکا 1 تریلیون و 300 میلیارد دلار کسری بودجه دارد.
حتی در ژاپن نیز میزان نسبت کسری بودجه به تولید ناخالص ملی امسال 8.3 درصد است، در حالیکه استاندارد بین المللی تنها 3 درصد است. این میزان در چین 1.8 درصد، در بریتانیا 8.8 درصد، در حوزه یورو نیز به طور متوسط 4.2 درصد است. اما در یونان 10 درصد، در اسپانیا 6.5 درصد و در آلمان 1.7 درصد است. این رقم ها نشان دهنده میزان ثبات اقتصادی و درست عمل کردن دولت ها در کشورهایی مانند چین، آلمان و سوئیس است که امسال کسری بودجه ندارند.
در نتیجه راه حل اساسی برای گذر از این بحران:
انضباط اقتصادی بیشتر توسط دولتها شامل کاهش و کنترل هزینهها و افزایش درآمدها بویژه درآمدهای مالیاتی، این به معنای آن است که ماه عسل احزاب و جریانات سیاسی در سراسر جهان برای بهرهگیری از پوپولیسم و عوامفریبی و دادن وعده رفاه بیشتر بدون پشتوانه مالی در ازای خریدن رای مردم به سر آمده است.
دولت ها راه طولانی برای حل این مساله دارند و باید همچنان در این راه هزینه کنند. به همین دلیل آینده اقتصادی دنیا مبهم است اما تیره نیست. مبهم است تا زمانی که این کشورها بتوانند به این بحران بی انضباطی مالی و کسری بودجه خود پایان دهند.
نظر شما :