تحریمها قابل کنترلاند
به نظر من گزارشهایی که مدیر کل آژانس ارائه میکند تنها مبتنی بر کنوانسیونهای بین المللی ای است که آژانس بر پایه آنها سوگیری و عمل میکند. بنابراین معیار اصلی در عملکرد آژانس در درجه اول ان پی تی، در درجه دوم پروتکل الحاقی و بعد از آن مصوبات شورای حکام است و خارج از این سه چارچوب عمل نمیکند.
فلذا یک فرایند تکنیکی و فنی-حقوقی است که آژانس بر مبنای آن عمل میکند و مدیرکل آژانس هم خارج از این چارچوب نه میتواند اظهاری داشته باشد و نه فعالیتی انجام دهد.
آقای دکتر؛ در این گزارش جدید تاکید بر جنبههای احتمالی نظامی فعالیت هسته ای ایران پررنگ تر شده است. به نظر شما این مسئله در موضع کشورهای غربی چه تاثیری خواهد داشت؟
کشورهای غربی پیش از انتشار این گزارش آقای آمانو هم بر این مسئله اصرار داشتند که فعالیتهای هسته ای ایران در راستای مقاصد صلح آمیز نیست بلکه در راستای مقاصد نظامی حرکت میکند. این ادعایی بود که کشورهای غربی داشتند.
فرایندی که آقای آمانو از زمان انتخابش به عنوان مدیرکل آژانس درباره نحوه همکاری جمهوری اسلامی ایران با آژانس انتخاب کرد، به سمتی بود که در نهایت تا اندازه ای این ادعاها را مشروعیت میبخشد.
رویه بین المللی در خصوص گزارشهای مدیر کل آژانس بین المللی این بوده است که بعد از طرح گزارش در شورای حکام و ارجاع آن به شورای امنیت، مبنای قطعنامههای شورای امنیت قرار میگیرد. به نظر شما این گزارش قابلیت آن را دارد که مبنای تصویب قطعنامه جدیدی قرار گیرد؟
به باور من تصویب قطعنامه جدید به مذاکراتی برمیگردد که میان ایران و گروه 1+5 وجود داشت. یعنی مبنا و معیار اصلی تصویب قطعنامه جدید نتیجه مذاکرات است که به چه سمت و سویی خواهد رفت. معیار دوم نظرات تخصصی ای است که آژانس بر پایه نظارتهایی که بر فعالیت هسته ای ایران دارد. این دو معیار اصلی مورد توجه شورای امنیت است. یعنی در درجه اول مذاکراتی که با گروه 1+5 صورت میگیرد و در درجه دوم نظرات تخصصی آژانس.
در این زمینه هم سه موضوع میتواند به این مسئله بسیار کمک کند که شورای امنیت قطعنامههای خود را علیه ایران تعدیل کند یا اساسا قطعنامه ای صادر نشود و یا قطعنامههای گذشته بی اعتبار شود. در درجه اول شفافیت است. یعنی از طریق همکاری با جامعه بین المللی خواستههای صلح آمیز و به حق ایران به صورت فعالانه و عیان مطرح شود. در درجه دوم وجود وحدت ملی در داخل در خصوص مسائل هسته ای میتواند به این مسئله کمک کند. در درجه سوم مسئله دموکراسی است. یعنی ایران باید به جامعه جهانی به عنوان یک کشور دموکراتیک و یک کشور آزاد معرفی شود.
اگر این سه موضوع مد نظر قرار گیرد قطعا قطعنامههای شورای امنیت، قطعنامههای تعدیلی یا در جهت بی اثر کردن قطعنامههای گذشته خواهد بود.
با توجه به این که یکی از مواردی که شما اشاره کردید مسئله مذاکرات ایران با 1+5 بود، به نظر شما با شرایط کنونی امکان ادامه مذاکره وجود دارد و در چه شرایطی ممکن است این گفت و گوها ادامه یابد؟
آنهایی که در دانش روابط بین الملل متخصص هستند به این مسئله آگاه هستند که هیچ گاه در روابط بین الملل فضای بن بست یا پایان مذاکره را به وجود نمیآوریم. همیشه منافذی را برای مذاکره پیدا میکنیم و باز میگذاریم. بنابراین این که بگوییم مذاکره شکست خورده یا مذاکرات به بن بست رسیده مسئله نادرستی است.
به هر حال راه برای مذاکره وجود دارد اما بایستی مذاکره همراه با نشان دادن علائم همکاری باشد. علائم همکاری میتواند در روند مذاکره بسیار موثر باشد. فضایی که امروز با اتفاقات شمال افریقا و مسائل خاورمیانه به وجود آمده میتواند به دو طرف کمک کند تا حدی مذاکره در مسئله هسته ای هم پیش رود.
بعد از کنفرانس خبری دیروز آقای احمدی نژاد خانم مرکل و آقای اوباما احتمال تشدید تحریمها علیه ایران را مطرح کرده اند. به نظر شما با توجه به شرایط کنونی کشورهای غربی این راهکار را ادامه خواهند داد؟
این راهکار یعنی تحریم علیه ایران سی و دو سال است که وجود داشته است. یعنی از آغاز انقلاب اسلامی امریکاییها تحریم ایران را اعمال میکردند و مختص به دوره آقای اوباما نیست. آقای اوباما هم تحریمها را تمدید میکرده یا مصوبات کنگره برای افزایش تحریمها را امضا میکرده است. بنابراین منحصر به این دوره نیست.
دولت آلمان هم از این موضوع بری نبوده است. در مسائل فراوانی دولت آلمان هم ایالات متحده امریکا را در تحریمها علیه ایران همراهی میکرده است اما بحثی که وجود دارد این است که تحریمها در این دهه یعنی در 2010 به بعد آیا در حال افزایش است یا کاهش؟ متاسفانه فرایندی که میبینیم این است که روند به سوی افزایش تحریمها و فشارها است.
به عبارتی ما در دهه نود میلادی شاهد کاهش فشارها و باز شدن برخی از منافذ بودیم اما متاسفانه در دهه دوم قرن بیست و یکم جهت گیری به سمت افزایش فشارها است. اما همان طور که در پاسخم به سوال قبلی شما اشاره کردم فضایی که در شمال افریقا و در منطقه خاورمیانه به وجود آمده است میتواند به این مسئله کمک کنده که مسئله هسته ای ایران و همین طور مذاکرات در باب تحریمهایی که علیه ایران وجود دارد شکل پیدا کند و این فرایند به وضعیت ایران در جامعه بین المللی کمک کند. متاسفانه جمهوری اسلامی ایران از این فضا استفاده نکرده است و این نشان دهنده ضعف ما در دیپلماسی است. یعنی وزارت خارجه و سایر نهادهای درگیر دیپلماسی روشن و مشخصی ندارند در صورتی که این نهادها باید هوشمندانه عمل میکردند.
من میتوانم در این جا مثالی را از کشورهای منطقه بیاورم که توانسته است به خوبی از تحولات شمال افریقا و خاورمیانه استفاده کند و آن هم ترکیه است. ترکیه به خوبی توانسته است از این فضا استفاده کند. حتی دولت انتقالی مصر هم در این فضا به نفع منافع ملی خود بهره برداری میکند. کشورهای دیگر هم به همین شکل. حتی عربستان سعودی که خود در مظان اتهام نقض دموکراسی است اما در منطقه با دیپلماسی خوب بیشترین بهره برداری را انجام میدهد و نقش بازی میکند.
اما با این که ایران دارای ابزارهای مناسبی در دست دارد اما متاسفانه خود در حال تبدیل شدن به کارتهای بازی در دست دیگر بازیگران منطقه و یا بازیگران ذینفع میشود. صحبت من این است که اگر ایران با ادبیات دیپلماسی آشنا باشد و اگر دستگاه سیاست خارجی قوی ای داشته باشد، قطعا میتواند مانع تحریمها شود و حتی به سمت کاهش این تحریمها حرکت کند و به گونه ای عمل کند که این نشانه این فشارها از سمت ایران برداشته شود.
نظر شما :