بیداری ملتهایی که رویاهای اسرائیل را بر هم زدند
روزنامه مصری الاهرام، چاپ قاهره در یادداشتی به این موضوع پرداخته و مینویسد: بیشک صدای مردم مصری که روزهای گذشته رسانه فلسطینیها شده بودند چنان اسرائیل را به لرزه در آورده که اکنون به وضوح میتوان دید که دست بر قلب تنها ایستاده و نظاره میکند. اسرائیل از دو چیز میترسد، نخست، معاهده صلح و دوم توافقنامه صادرات گاز که بخش اعظم انرژی اسرائیل از این راه تامین میشد. قبل از هر چیز باید تاکید کنم که شورای نظامی انتقالی به محض این که مسئولیت حکومت انتقالی را پذیرفت نمایندگانی را به پایتختهای منطقه فرستاد و به آنها اطمینان داد که مصر به معاهده کمپ دیوید و توافقنامههای سابق پایبند است و قصد ندارد آن را زیر پا بگذارد. اما از بابت صادارات گاز از مصر به اسرائیل باید بگویم که چشمها به دستگاه قضایی مصر دوخته شده است. ولی میتوان تصور کرد که دیگر آن ماه عسل سابق مصر و اسرائیل وجود ندارد و این رژیم نمیتواند انتظار دریافت گازهای رایگان از مصر داشته باشد.
نویسنده این یادداشت در ادامه مینویسد: بیشک اسرائیل دندان قروچههای شدیدی دارد، چرا که صداهای مرگ بر اسرائیل را با صدای بلند و رسا از قاهره و دیگر پایتختهای عربی به خوبی میشنود و میداند که دیگر زمان حکومتهای عربی که نازش را میخریدند پایان یافته و عصر ملتها آغاز شده است. نظام سابق مصر در برابر اسرائیل میرقصید و پایکوبی میکرد در حالی که هیچ توجهی به خشم فروخفته مردم مصر نداشت. همه ما به یاد میآوریم که این اسرائیل بود که اصرار داشت سفارتش در مصر پابرجا بماند به رغم این که مصر برای مدتی طولانی سفیرش را از قاهره فرا خوانده بود و انتظار میرفت بر اساس عرف دیپلماتیک اسرائیل نیز سفیرش را فرا بخواند اما این کار را نکرد، اسرائیل رویای قدم زنی در منطقه عربی را به واسطه نظام سابق مصر میدید و گمان میکرد امنیتش بدین ترتیب تامین شده ولی اکنون میبیند که این رویا به باد رفته است.
روزنامه الاهرام سپس مینویسد: انقلابهای عربی از تونس آغاز شد و هنگامی که به مصر رسید و رئیس جمهوری سابق را وادار به ترک قدرت کرد، سیر ژرفگرایی به خود گرفت و امروز میبینیم که این انقلاب نظامهای لیبی، یمن و سوریه را نیز در بر گرفته است. تمامی اینها باعث شده تا اسرائیل احساس خطر کند و خود را در مهلکه ببیند و احساس کند که هر چه وعده داده شده بود حیله و دروغ بوده است. دیگر دوران هزارن محسابه بی سر و تهی که نظامهای استبدادی رقم زده بودند، پایان گرفته است. اکنون دوران ملتها است، همان ملتهایی که لرزه به اندام اسرائیل میاندازند. چرا؟ برای این که فراموش نمیکند همان ملت سرکوب شده چگونه مانع حضور اسرائیل در عرصههای مختلف فرهنگی و اجتماعی منطقه میشوند. این را خوب میدانیم که در وضعیت فعلی دشمن اسرائیلی دست بسته نخواهد نشست و تلاش خواهد کرد که بارها و بارها علیه ملت و رهبران مصر وارد عمل شود. اکنون خود را سرگرم نظاره نمایش ترسناک انقلابهای عربی کرده است ولی بیشک هزاران پرسش تهیه کرده تا از رئیس جمهوری آینده مصر تک تک آنها را بپرسد و برای آنها پاسخ روشن بخواهد.
نویسنده این یادداشت در ادامه به دست داشتن اسرائیل در ایجاد فتنههای داخلی در مصر اشاره میکند و مینویسد: نمیخواهم به هیچ وجه بگویم که به نظریه توطئه اعتقاد دارم ولی پر واضح است که فتنههای طایفهای اخیری که در منطقه به راه افتاده و ما نمونههای آن را در مصر و سوریه و یمن میبینیم بیش از همه به اسرائیل منفعت میرسانند. اسرائیل همواره در حالی مدعی صلح بوده که از روز نخست تاسیسش تا کنون چیزی جنگ مرتکب نشده است. حمله به تاسیسات هستهای عراق در سال 1981، اشغال لبنان در سال 1982، قلع و قمع وحشیانه انتفاضه اول در اواخر دهه هشتاد، ترور رهبران فلسطینی در تونس در همان سالها، قلع و قمع وحشیانه انتفاضه دوم در سال 2000، حمله به لبنان در سال 2006، حمله به تاسیسات هستهای سوریه در سال 2007، اشغال غزه در سال 2008 و ترور مدبوح، یکی از رهبران حماس در دبی در سال گذشته نمونهای چند از دشمنیهای اسرائیل علیه ملت عرب است.
وی سپس مینویسد: اسرائیل در همین حال حاضر که امریکا صحبت از ترور اسامه بن لادنی میکند که خودش در ابتدا او را به وجود آورد و پروراند و به او سلاح و موشک داد تا اجیرش باشد، و او نیز پس از آن به جان مردم خاورمیانه اعم از شیعه و سنی افتاد، همچنان صحبت از ترور و جنگ و حمله میزند و تلاش دارد تا وحدت مردم منطقه را از ایران به عنوان رهبر جهان شیعی تا عربستان به عنوان رهبر جهان سنی به هم بریزد که خوب میداند، قدرتش به شدت ضعیف شده و تمامی منطقه از خلیج فارس گرفته تا محیط پیرامونیاش همگی علیه او بسیجند.
وی سپس به انتقاد از واژه اسلام تندرو که جهان غرب علیه مسلمانان به کار میبرد، میپردازد و مینویسد: هنگامی که اسرائیل، امریکا و اروپاییها حرف از اسلام تندرو میزنند، خوب به یاد میآوریم که اسرائیل تا همین امروز در امان از آن چه اسلام تندرو میگویند بوده است. در مقابل، ملت فلسطینی که از سرزمینش دفاع میکند و قربانی انواع و اقسام ترورهای اسرائیل میشود را تروریست مینامند. در حالی که نمیتوانیم فراموش کنیم که امریکا خود بزرگترین کشور تروریست جهان است.
نویسنده در پایان یادداشتش تاکید میکند: اکنون فقط باید یک کار انجام دهیم، این تنها کار برای رسیدن به وحدت و ایجاد نهضتی عظیم و یکپارچه نزد امتها است، هر چه از اسرائیل و اندیشههایش بر میآید قطعا قابل گذشت نیست، ایران دوست جهان عرب است، آن ادعاهایی هم که میشود همگی قابل مذاکره و گفتگو هستند، فتح و حماس ملتی واحدند و لازم است از یاد نبریم حرف نتانیاهو را که گفت صلحی میان فتح و حماس یا فتح و اسرائیل همزمان نخواهد بود، این را نیز لازم است بدانیم که دو نوع امنیت برای امریکا وجود دارد، یک امنیت نفتی و دیگری امنیت اسرائیل و این آخری تنها دوست استراتژیک امریکا محسوب میشود، چیزی که هم کاندولیزا رایس، وزیر امور خارجه سابق امریکا و هم هیلاری کلینتون وزیر خارجه فعلی بر آن تاکید کردهاند و امریکا برای حفظ آن دست به هر کاری میزند. خلاصه این که اسرائیل از آنچه در مصر میگذرد مبرا نیست، و علیه انقلابهایی که به ضررش هستند نیز ایستاده است، او از ما هیچ چیز جز ضعف و درماندگی نمیخواهد، اکنون هم در حالی چشمانش را باز کرده که فریاد ملت عرب را در برابر خود میبیند.
نظر شما :