عشق آباد و احیای جاده ابریشم
دیپلماسی ایرانی: نشست پنج جانبه عشق آباد که با حضور آقای صالحی روز گذشته برگزار شد، چه هدفی را پیگیری میکند و چه سابقه ای دارد؟
یکی از مشکلات اصلی که در طول دو دهه گذشته در آسیای مرکزی حس میشده، مسئله عدم دسترسی به آبهای آزاد و همچنین پیدا کردن یک جاده تراتزیتی مناسب و کوتاه برای دسترسی به این آبها بوده است. آسیای مرکزی هم برای مبادلات خود با دنیا و هم برای انتقال انرژی این منطقه به سایر نقاط جهان، به خطوط ترانزیتی جاده ای و ریلی مناسب نیاز دارد که بتواند به کوتاه ترین شکل ممکن این منطقه را به آبهای آزاد پیوند دهد.
جمهوری اسلامی ایران از این پتانسیل برخوردار است. ایران هم ترکمنستان و ازبکستان را به آبهای آزاد و کشورهای حاشیه خلیج فارس متصل میکند و از این طریق پیوندی میان آسیای مرکزی و خاورمیانه بر قرار میکند و هم امکانات ریلی لازم را به وجود آورده است. این موافقتنامه به شکلی احیای جاده ابریشم پیشین و تاریخی را ممکن ساخته است.
در سال گذشته اولین نشست وزرای خارجه این پنج کشور برگزار شد و این رایزنیها امسال منجر به امضای یک موافقتنامه ترانزیتی شد که فضای حمل و نقل مناسبی را فراهم میکند و بدون تردید فرصتی برای پیوستن و عضویت سایر کشورها در حاشیه خلیج فارس و برخی دیگر از کشورهای آسیای مرکزی به وجود خواهد آورد.
خطوط رقیبی هم برای این خط ترانزیت وجود دارد. چه عاملی ممکن است باعث مطلوبیت بیشتر این کریدور شود و در رقابت با آنها جایگاه خود را تثبیت کند؟
همیشه چهار مسیر شمالی، جنوبی، شرقی و غربی برای اتصال این منطقه به دنیا مطرح بوده است. 1. مسیر سنتی روسیه چه به صورت ریلی و چه مسیر انتقال انرژی، 2. مسیر غربی از طریق دریای خزر و قفقاز و ترکیه، 3. مسیر شرقی از طریق چین و همین طور افغانستان و پاکستان و 4. مسیر جنوبی از طریق ایران و اتصال به آبهای خلیج فارس.
مسیر شمالی به شکل سنتی مورد بهره برداری قرار میگیرد. روسیه هم تلاش کرده قراردادهای بلند مدتی با کشورها برای انتقال انرژی و انتقال کالا منعقد کند. این قراردادها به خصوص در حوزه انرژی قابل توجه است. در این خصوص میتوان به سرمایه گذاریهای گازپروم اشاره کرد.
مسیر غربی هم به میزان زیادی فعال شده و هم با خط لوله باکو ـ جیهان و هم با خطوط جدیدی که مطرح است و از بستر دریای خزر میگذرد، کم و بیش در حال استفاده است.
درباره خطهای چین و افغانستان و پاکستان هم توافقاتی انجام شده، اما همیشه در محافل تصمیم گیری و مراکز مطالعاتی تاکید میشد که بهترین مسیر حمل و نقل و ترانزیت از کشورهای آسیای میانه مسیر ایران است. چون هم کوتاه ترین راه است و در بعضی موارد حتی در مقایسه با دیگر مسیرها فاصله نصف میشود و هم این که دسترسی سریع به آبهای آزاد را ممکن میکند.
بنابراین این مسیر، مسیر قابل توجهی است و یک فضای فرهنگی و دینی را هم در کنار فضای حمل و نقل و ترانزیت احیا میکند.
ممکن است امضای این قرارداد، حساسیت کشورهایی که خطوط ترانزیتی رقیبی در اختیار دارند، برانگیزد؟ مثلا روسیه. همان طور که شما اشاره کردید روسیه یکی از کشورهایی است که میتواند انرژی این کشورها را انتقال دهد.
در این زمینه باید دو نکته را مد نظر قرار دهیم. یکی این که در این کریدور بیشتر بحث ترانزیت کالا مطرح است تا ترانزیت انرژی. به این دلیل در این مورد فعلا چندان بحث رقابت با خطوط انتقال انرژی دیگر مطرح نیست.
دوم این که یک فضای حیاتی در این منطقه وجود دارد و باید از آن استفاده کرد و روسیه هم نشان داده که سیاست عمل گرایانه ای در این عرصه دارد. باید این مسیر را احیا کرد و از آن هم از طریق راه آهن و هم جاده و هم کشتی رانی استفاده کرد. همان طور که در سند تاکید شده است باید پایگاهها و فرودگاهها و کلیه تجهیزات حمل و نقل در این مسیر تقویت شود. روسیه هم با توجه به سیاست عمل گرایانه اش همان طور که در لوله ترانزیت باکو ـ جیهان که در اصل به عنوان یک مسیر رقیب برای روسیه تعریف شده بود ورود کرد و سرمایه گذاری و مشارکت کرد، در این جا هم میتواند مشارکت کند. به این دلیل که در حال حاضر در عرصه بین الملل بازی با حاصل جمع جبری مساوی با صفر نیست بلکه میتواند بازی برد ـ برد باشد.
ضمن این که کریدور شمال و جنوب هم از گذشته میان ایران و روسیه و کشورهای عربی مطرح بوده و این قرارداد میتواند با تقویت بحث کریدور شمال و جنوب همراه باشد و گام دوم این قرارداد، اتصال آن به کریدور شمال و جنوب و احیای یک کریدور عظیم باشد که هم شامل جاده ابریشم میشود و هم کریدور شمال و جنوب.
اساسا توجه به بحث ترانزیت در سیاستهای منطقه ای چگونه ارزیابی میشود؟
این اقدام در حوزه سیاست خارجی اقدام پسندیده ای است. توجه به سیاستهای منطقه ای همواره یکی از اولویتها و ضرورتها در سیاست خارجی ما بوده که گاهی هم مغفول مانده است. این که در فاصله ده روز اجلاس ارومیه میان ایران، جمهوری آذربایجان و ترکیه برگزار شد و اکنون هم اجلاس دیگری در حوزه ترانزیت، قابل تجلیل است. این گونه اقدامات میتواند به یک وجهه اصلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران تبدیل شود.
نظر شما :