ایران و مصر بهانه است، عربستان از انقلاب می‌ترسد

۰۴ اردیبهشت ۱۳۹۰ | ۲۰:۱۵ کد : ۱۲۱۵۴ اخبار اصلی
روزها و ماه‌ها و سال‌ها گذشت تا دوباره در مصر انقلاب شد. انقلابی که جرقه آن در تونس زده شده بود. دامنه این انقلاب‌ها چنان شعله‌ور شد که انسان را به یاد صدور انقلاب جمهوری اسلامی ایران می‌اندازد. ناگهان دیدیم که پس از مصر یمن، بحرین، اردن، سوریه، الجزایر و غیره همگی دچار انقلاب شدند
ایران و مصر بهانه است، عربستان از انقلاب می‌ترسد

دیپلماسی ایرانی: بحث ایران‌سیتزی این روزها در رسانه‌های عربی بسیار مطرح شده است. پس از تنش‌های اخیر بحرین که به لشکرکشی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به آن منطقه منجر شد و به سرکوب گسترده شیعیان آن کشور انجامید که بلافاصه پس از آن بحث شیعه و سنی را به راه افتاد و اتفاقات یمن که تلاش می‌شود آنها را زاییده تحرکات منطقه‌ای ایران بنامند، بحث ایران هراسی مجددا در منطقه مطرح شده است. این فقط ایران نیست که آنها را می‌ترساند بلکه اصولا کلمه انقلاب و تغییر لرزه بر اندام حکام مستبد عرب منطقه می‌اندازد. حال این انقلاب ایرانی باشد یا مصری فرقی برای آنها نمی‌کند.

روزنامه الحیات، چاپ لندن در یادداشتی به این موضوع پرداخته و ضمن ابراز نگرانی شدید از انقلاب مصر و نزدیکی قاهره به تهران پس از انقلاب 25 ژانویه که به سرنگونی نظام دیکتاتوری حسنی مبارک انجامید، می‌نویسد: پس از آن که استعمار تصمیم گرفت که منطقه خاورمیانه را رها کرده و نیروهای خود را از آن خارج کند، کشورهای مختلف منطقه هر کدام به طریقی حکومت خود را تعریف کرد. بخشی از آنها پادشاهی شدند که در ادبیات سیاسی مصری آن را حکومت مرتجعانه کوکورانه خواندند مثل حکومت کشورهای حاشیه خلیج فارس و برخی دیگر نیز نظام جمهوری را برگزیدند که نمونه آن را در کشورهای منطقه شامات مثل مصر، سوریه، عراق و غیره شاهدیم. این دو منطقه با یکدیگر به مرور زمان دست به رقابت گسترده‌ای زدند و حتی علیه هم فشارهایی را از طریق رسانه‌های شنیداری و دیداری و روزنامه‌ها آغاز کردند. آنها در این کار چنان افراط کردند که فراموش کردند باید به کشورشان نیز برسند و اعمار و بازسازی و پیشرفت ایجاد کنند. همه کار آنها در این خلاصه شد که بگویند حکومت متمدن یعنی چی یا حکومت مرتجع چه تعریفی دارد آن هم نه فقط کلمی بلکه عملی و سازمان یافته. یعنی این که عسازمان‌های اطلاعاتی خود را علیه یکدیگر اجیر کردند و هر جا که لازم شد نیز از نیروی نظامی بهره جستند. مثل یمن که عبدالناصر برای سرنگونی نظام پادشاهی که آن را ارتجاعی می‌نامید نیرو فرستاد تا در آنجا حکومت پیشرفته جمهوری تاسیس کند.

نویسنده این یادداشت در ادامه می‌نویسد: روزها و ماه‌ها و سال‌ها گذشت تا دوباره در مصر انقلاب شد. انقلابی که جرقه آن در تونس زده شده بود. دامنه این انقلاب‌ها چنان شعله‌ور شد که انسان را به یاد صدور انقلاب جمهوری اسلامی ایران می‌اندازد. ناگهان دیدیم که پس از مصر یمن، بحرین، اردن، سوریه، الجزایر و غیره همگی دچار انقلاب شدند. کارشناسان پیش‌بینی می‌کنند که کل جامعه عربی دچار انقلاب شوند. در حال حاضر مصر و تونس از اتاقک شیشه‌ای خود خارج شده‌اند و مردم طعم آزادی را به خوبی احساس می‌کنند. انقلاب 25 ژانویه انقلاب بزرگی نه تنها برای مصر بلکه برای کل جامعه عربی ایجاد کرد.

در ادامه این یادداشت نویسنده به روشنی از اندیشه صدور انقلاب مصر ابراز نگرانی می‌کند و می‌نویسد: ما در بحرین نیز شاهد انقلابیم. انقلابی که تحت تاثیر نفوذ ایران فعلا به مشکلات بسیاری بر خورده است. مصری‌ها نیز در حال حاضر مثل ایرانی‌ها به فکر صدور انقلاب افتاده‌اند. آنها نیز مثل ایرانی‌ها به جای آن که به فکر مشکلات داخلی‌شان باشند صدور انقلاب را در اولویت کار خود قرار داده‌اند. در حالی که مصر به ویژه پس از انقلاب 25 ژانویه از درآمدهای ارزی‌اش به شدت کاسته شده و باید فکری برای درمان بحران اقتصادی‌اش کند.

روزنامه الحیات که وابسته به عربستان سعودی است و در لابه‌لای نوشته‌هایش به روشنی نگرانی‌های آل سعود را می‌توان دنبال کرد، در این یادداشت نیز این قاعده را پیروی کرده و می‌نویسد: نشانه‌های بسیاری وجود دارد که نشان می‌دهد براداران مصری ما که مخلصانه برای میهنشان جان‌فشانی می‌کنند به راه خطا رفته‌اند و می‌خواهند ما را به دوران ناصریسم گرفتار کنند. در حالی که ما از ناحیه ایران نگرانی‌های بسیاری داریم و در معرض صدور انقلاب از ایران هستیم انقلاب مصری نیز مسئله‌ای برای ما کشورهای خلیج فارس شده است. اولا، برادران مصری ما تلاش می‌کنند که با استفاده از اصطلاحات «پیشرفت منورانه» و «رجعت کورکورانه» در تحلیل‌ها و رسانه‌های خود صادرات انقلاب خود را به دیگر جوامع عربی القا کنند. ثانیا، در حالی که هنوز مشخص نیست که حکومت جدید موفق باشد، مجوز صدور آن را صادر کرده‌اند. ثالثا، فقط دست بسته نشسته‌اند و مردم ساده و عوام را با واژه‌های هیجانی انقلابی سرگرم کرد‌ه‌اند در حالی که هیچ از آینده نمی‌گویند و تنها آنها را به صدور انقلاب تشویق می‌کنند. رابعا، در حرکتی نامناسبت کشورهای خلیج فارس را تحت فشار می‌گذارند و آنها را با نظام مبارک مقایسه می‌کنند، در حالی که چنین مسئله‌ای می‌تواند شبهه‌آفرینی ‌کند. خامسا، این که کشورهایی مثل عربستان را به صخره گرفته و آنها را متهم به عدم همراهی با انقلاب می‌کنند و برای آن چنگ و دندان نشان می‌دهند. سادسا، برخی جریان‌های مصری عربستان سعودی را متهم می‌کنند که با تحریک جریان سلفی قصد ضربه زدن به انقلاب مصر را دارد. آنها عربستان را به مثابه کشور افراطی تندرویی می‌بینند که می‌خواهد با دیدگاه‌های افراطی سلفی‌گری به انقلاب مصر ضربه بزند و با همین دیدگاه قصد صدور انقلاب با هدف اقدام پیشگیرانه دارند در حالی که بر عکس این عربستان است که از انقلاب مصر نگرانی دارد.

نویسنده در آخر می‌نویسد: آنچه بیش از همه باعث نگرانی شده وضعیتی است که پس از انقلاب مصر به وجود آمده. مصری‌های انقلابی به دنبال هم‌پیمانی با کشورهای انقلابی منطقه به ویژه ایرانند. این مسئله می‌تواند برای ما بسیار گران تمام شود. هم‌پیمانی دو انقلاب که هر دو به فکر صدور ایدئولوژی خود هستند بی‌شک تهدیدی بزرگ برای جامعه عربی به ویژه کشورهای حاشیه خلیج فارس است. ‌



نظر شما :