حیات سیاسی جدید در خاورمیانه

۱۱ بهمن ۱۳۸۹ | ۱۸:۲۳ کد : ۱۱۶۳۴ نگاه ایرانی
گفتاری از دکتر محمدحسین حافظیان، پژوهشگر مرکز تحقیقات خاورمیانه و کارشناس مسائل مصر برای دیپلماسی ایرانی

تحولات روزهای اخیر در کشورهای خاورمیانه، نشان دهنده این است که این منطقه در حال ورود به مرحله جدیدی از حیات سیاسی و اجتماعی خود است. هرچند به نظر می‌رسد این تحولات با یک تاخیر 20 ساله صورت گرفته است. انتظار می‌رفت با فروپاشی کمونیسم و پایان جنگ سرد موج دموکراتیک شدن همچون دیگر مناطق در حال توسعه جهان در جهان عرب نیز رخ دهد. با این حال برخلاف آمریکای لاتین، اروپای شرقی، جنوب شرق آسیا و حتی در بخش‌هایی از آفریقا، در کشورهای عربی خاورمیانه این تحولات رخ نداد و این تاخیرمنجر به این شد که روند تحولات برخلاف مناطق دیگر کمی‌حالت انقلابی و تا حدی خشونت بار به خود بگیرد. در حالی که گذار به دموکراسی در مناطق دیگردر حال توسعه جهان معمولا یک روند مسالمت آمیز داشته است.

این تحولی که ابتدا در تونس اتفاق افتاد، آثار خود را به طور گسترده ای بر جهان عرب بر جای گذاشت و به یک الگو برای بقیه مردم در کشورهای عربی تبدیل شد و آنها این سوال را مطرح کردند که وقتی مردم تونس توانستند که به تغییرات در کشورشان اقدام کنند چرا آنها نتوانند این کار را بکنند.

البته تاثیر رویدادهای مصر بر جهان عرب بسیارگسترده تر از تاثیر تحولات تونس خواهد بود چرا که تونس کشور نسبتا کوچکی با حدود 8 میلیون جمعیت است، درحالی که مصردارای 80 میلیون جمعیت است و تاثیر گذاری بسیار بیشتری بر جهان عرب نسبت به تونس و یا هر کشور عربی دیگر دارد.

از این رو می‌توان پیش بینی کرد که بعد از تونس و مصر تحولاتی از این جنس را در خیلی از کشورهای دیگر جهان عرب شاهد خواهیم بود. در الجزایر، یمن، اردن و تا حدی لیبی می‌توان انتظار داشت که وقایعی از این دست تکرار شود. بر اساس شباهت‌های نسبی که وجود دارد به نظر می‌رسد الجزایر، مراکش، یمن و اردن کاندیداهای اصلی برای تحولات دموکراتیک هستند و تاثیر این وقایع در این کشورها زودتر دیده شود. تاثیر این تحولات بر کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس مثل عربستان، امارات و ... ممکن است نزدیک به یک دهه طول بکشد. چرا که کشورهای جنوب خلیج فارس فاقد زمینه‌های لازم برای این تحولات هستند. آنها عموما جامعه مدنی ضعیفی دارند. اگرچه در زمینه گسترش سوادآموزی اقدامات زیادی انجام شده است، با این حال هنوز ازسطح فرهنگی بالایی برخوردار نیستند.

علاوه بر این در این کشورها شاهد وجود دولت رانیتر با درآمدهای بسیار زیاد نفتی هستیم و بر اساس این درآمد می‌توانند رفاه گسترده ای را برای شهروندان خود فراهم کنند و این باعث می‌شود که جامعه چندان به انجام اصلاحات اساسی در درون نظام سیاسی احساس نیاز فوری نکند. در واقع می‌توان گفت که حکومت‌ها در این کشورها مشروعیت سیاسی را از مردم با فراهم کردن رفاه اقتصادی خیریداری می‌کنند. به این جهت می‌توان حدس زد که تحولات در این کشورها با یک دهه تاخیرصورت گیرد.اما کشورهای دیگر عربی که هم مردم آنها از سطح فرهنگی بالاتری بر خوردار هستند و هم چنین رفاهی را ندارد مثل یمن و اردن، شرایط مساعدتری برای وقوع این تحولات دموکراتیک در آینده نزدیک دارند.

کشورهای غربی از جمله ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا در وضعیت بسیار دشواری برای تعیین سیاست خود در قبال تحولات جاری قرار دارند. تردیدی نیست که دیکتاتورهای این منطقه به دلیل این که در طی دو سه دهه گذشته متحد نزدیک ایالات متحده بودند، ازحمایت آمریکا برخوردار بودند. وجود این دولت‌ها باعث می‌شد که اسلام گرایان نتوانند به قدرت برسند و منافع ایالات متحده و اسرائیل را به خطر بیندازند. با این وجود، تحولات اخیر کشورهای غربی را شگفت زده کرده است. مثلا در مورد تونس شاهد بودیم که تا لحظات آخر که زین العابدین بن علی از کشور فرار کرد آنها سیاست خود را تغییر نداده بودند و به طور اساسی همچنان از او حمایت می‌کردند. آن تجربه ناخوشایند در مورد تونس موجب شد که در مورد مصر می‌بینییم که آن پشتیبانی تمام عیار را به خرج نمی‌دهند و موضع معتدل تر و یا شاید دوپهلو اتخاذ می‌کنند. این موضع دوپهلو به این دلیل است که از یک سو نمی‌خواهند متحدان دیرینه خود همچون حسنی مبارک را به این راحتی کنار بگذارند و از سوی دیگر نمی‌خواهند در مقابل خواست‌های دموکراتیک مردم این کشورها قرار بگیرند. شاید نمونه این وضعیت را در سال 1979 درمورد ایران شاهد بودیم که ایالات متحده از یک طرف نمی‌خواست شاه را که بیش از3 دهه متحد نزدیک آنها بود کنار بگذارند و از سوی دیگر نمی‌خواستند در برابر خواستهای دموکراتیک و انقلابی مردم قرار بگیرند؛ به همین دلیل شاهد هستیم که سیاستشان در برابر تحولات انقلابی در ایران دچار تناقض بود. همان وضعیت در حال حاضر در مورد مصر اتفاق افتاده است. با این وجود من فکر می‌کنم کم کم آمریکا و کشورهای اروپایی هم خود را برای سناریوهای پس از حکومت‌های دیکتاتوری طرفدار غرب آماده می‌کنند.

نکته مهم دیگراین است که آنها بر این باورند که دموکراسی در جهان عرب، به ویژه مصر یک معنا دارد و آنهم به قدرت رسیدن اسلام گرایان است. با توجه به محبوبیت بسیار بالای گروههای اسلام گرا در این کشورها مطمئنا در یک روند دموکراتیک آنها کاندیداهای اصلی برای رسیدن به قدرت هستند. مطمئنا اسلام گرایان در این منطقه چالش‌های زیادی برای آمریکا و منافع این کشورایجاد می‌کنند. به طور قطع روابط دوستانه پیشین با اسرائیل ادامه نخواهد یافت و ایالات متحده نمی‌تواند به حمایت دائمی‌این کشورها از سیاست‌های منطقه ای اش مطمئن باشد. یعنی آمریکا می‌داند که حکومت‌های آینده این کشورها به اندازه حکومت‌های فعلی روابط خوب با آمریکا نخواهند داشت و از سوی دیگر مطمئن هستند که وضعیت کنونی قابل تداوم نیست. از این رو خود را برای سناریوهای آینده برای حکومت‌های اسلام گرای این منطقه آماده می‌کنند.


نظر شما :