سیطره جویی روسیه در دریای مازندران
دکتر ناصر تکمیل همایون - مورخ و جامعه شناس - بر اساس مستندات و سفرنامه های بجا مانده از قرون پیش، تاریخ دست درازی های روس ها را به دریای مازندران بررسی کرده است. سه مقاله از او درباره تلاش روس ها برای تسلط بر جزایر این دریا و کشمکش های دول روس با حکومت های ایران در اختیار دیپلماسی ایرانی قرار گرفته است که به تناوب منتشر می شود. (بخش اول)
یکی از پرماجراترین منطقه های دریای مازندران که جایگاه ویژه ای در تاریخ ایران - خاصه در عصر جدید - به دست آورده، جزیره یا شبه جزیره یا مجمع الجزایری است که به نام آبسکون یا میانکاله (میان قلعه) شهرت داشته و در دوران متاخر با نام ترکی آشوراده (عاشوراده) به معنای جزیره آشور بیشتر شناخته شده است.
این منطقه در بخش جنوب شرقی دریای مازندران در جایی که نام خلیج گرگان یا استرآباد دارد قرار گرفته است.
موقعیت طبیعی و جغرافیایی و سوق الجیشی این منطقه از دیرباز نه تنها برای ایرانیان بلکه برای اقوام بیگانه نیز - حتی دورترین آنها از سواحل ایران یعنی روس ها - شناخته شده بود و برای تجارت و صدور کالا از آن منطقه به دیگر مناطق آسیایی بدان سواحل کشتی می راندند و از همان روزگار قصد دست اندازی و تصرف آن را در سر می پروراندند و سرانجام بدین کار دست یازیدند و ایرانیان و حکومت های ایرانی در رویارویی با تجاوزگری آنها بارها از خود مقاومت و شایستگی نشان داده اند.
این امر تا دوران تاریخ معاصر ایران و نیمه های آن استمرار داشته و فصلی از تاریخ دیپلماسی ایران را پدید آورده است و در روزگاری که پیوند ملت ها با دریاها و دریاچه ها حد و رسم حقوقی می یافت یورش های نظامی و قانون شکنی های مکرر روس ها همچنان برقرار بوده است.
آشنایی و توجه روس ها به سواحل جنوبی
روسیه از آغاز قدرت نمایی خود در دریای مازندران و آگاه شدن از نقش خلیج گرگان و جزیره آبسکون اندیشه سیطره بر آن منطقه را در سر می پروراند. این امر در دوره پتر کبیر سرعت و سازماندهی بیشتری پیدا کرد و زمانی که باکو و لاهیجان اشغال شد و ارتش روسیه به سوی مازندران حرکت کرد، احتمال تسخیر آبسکون بیش از همیشه چشمگیر شد که با مرگ پتر و ظهور نادرشاه افشار موقعیت جدیدی پدید آمد.
مطالعه و بررسی درباره دریای مازندران که از زمان پتر کبیر رونق یافته بود هر روز روس ها را بر احوال دریا و سواحل آن آگاه تر می ساخت. جاسوسان پژوهشگر به بهانه های گوناگون در دریا و ساحل گردشگری کرده و به چگونگی اوضاع و احوال جغرافیایی و اجتماعی و اقتصادی آگاهی می یافتند و به نظر می رسد که از همان زمان ها به اهمیت استراتژیک جنوب شرقی دریای مازندران و جزیره آبسکون یا میانکاله پی برده بودند و به همین دلیل پتر کبیر بر تسخیر همه جای مازندران از شرق تا غرب - خاصه منطقه یاده شده - و روسی کردن تمام دریای مازندران پافشاری و تلاش می کرد.
با به قدرت رسیدن نادرشاه اندک اندک موقعیت ایرانیان در شمال کشور چه در دریا و چه در زمین استحکام یافت. نادرشاه که نسبت به دریای شمال و خلیج فارس و دریای مکران اندیشه های ویژه ای داشت در مسیر تقویت قوای بحریه ایران کوشش کرد و در سال 1741 میلادی (1160 ق) به کمک یک ناخدای معروف انگلیسی به نام جان آلتن که بعدها مباشر نادرشاه در امور دریایی سواحل ایرانی دریای مازندران شد با لقب جمال بیک ماموریت ساختن کشتی های تجارتی و جنگی را گرفت.
تداوم برخوردها و تسخیر قفقاز
قدرت نادری چند سالی در برابر تجاوزات روس ها پایداری نشان داد اما پس از کشته شدن وی و برقراری نظام ملوک الطوایفی دروه جدیدی از آشوب و فتنه در تاریخ ایران پدید آمد. در دوره کریم خان زند که تقریبا وضع سامان یافته تری حاکمیت یافته بود، روس ها نه تنها از راه دریا به بندر انزلی آمده و در رشت و گیلان به بازدید و سیاحت پرداخته بودند بلکه به زبان مولانا ساروی مازندرانی "مدتی معمورجات قریب به دریا و سواحل را سیر و گشت نموده وارد بلده آمل و از آنجا متوجه بارفروش (بابل) شدند و به سیر ساری و فرح آباد و اشرف رفته، در هر جا ملاحظه شوارع، مزارع، مواضع، مواقع، مرابع، مراتع کوه و صحرای آن سرزمین می کردند و هیئت شهرها و صورت بعضی از وحوش و طیور بر صفایح و لوایح مصور ساخته بردند و غرض ایشان حصول بلدیت و تسخیر مملکت بود."
این امر که در دریای مازندران خاصه در بخش های استراتژیک آن اتفاق افتاد، مانند کوشش هایی بود که انگلیس ها در خلیج فارس و دریای مکران انجام داده اند و نبودن دولت مرکزی قوی، گاه شرایط تجاوز و تسخیر سرزمین های ایرانی را نیز فزون بر بلدیت، برای متجاوزان بیگانه فراهم آورده.
روس ها که از دیرباز به خاک ایران چشم داشتند، رخنه در قفقاز و تصرف گرجستان را برنامه نخستین خود قرار دادند که موجب لشکرکشی های آقامحمدخان به آن نواحی شد و سرانجام به بهای جان او پایان یافت.
برنامه دیگر روس ها تجاوزهای دریایی بود که پای آنان را به سواحل ایران باز می کرد و چون در آن روزگار دلمشغولی و سرگرمی خاصی در اروپا نداشتند، برنامه منظمی را برای دستیابی به مناطق جنوبی دریای مازندران تنظیم کرده بودند. مولانا ساروی تاریخ نگار عصر آقامحمدخان قاجار در بیان اوضاع آن روزگار چنین آورده است: "در این سال فیروزی مآل که خدیو فرزانه (آقامحمدخان) به تسخیر گیلانات سپاه کشید وارد خطه رشت شدند. کرافس خان نام اروس که از امرای مدبر معتبر ملک روس بود به خیال محال ولایت ستانی و افساد با چند فروند کشتی که هر یک حامل کشتی کشتی اسباب و آلات جدال و بسته بسته امتعه و اقشمه عمله فرنگ و مردان قتال بود با جمع مایحتاج آمده در محازات گراودین اشرف نزدیک به ساحل لنگر اقامت انداختند و از شاهزاده اعظم (باباخان، فتحعلی شاه بعد) که در آن زمان ده سال به تنظیم امور مازندران اشتغال داشت، استدعای قطعه زمینی که گنجایش آرامگاه (محل اقامت) ایشان داشته باشد نموده و به قبول آن سرافراز شدند و ندانستند که: نه هر جای مرکب توان انداختن / که جاها سپر باید انداختن"
سال ها بعد اعتماد السلطنه چنین تحریر کرد: "ووانویچ نام روسی با چند فروند کشتی از حاجی طرخان به استرآباد آمد. حضرت آقامحمدشاه آن وقت در نواحی استرآباد تشریف داشتند. ووانویچ از ملازمان آن حضرت... رخصت طلبید که روس ها در سواحل استرآباد در محل مناسبی دارالمعامله بنا نمایند که تجاز روس در آنجا به سهولت مشغول امور تجارتی باشند. حضرت شهریاری قبول فرموده اذن ساختن دارالمعامله دادند. روس ها در عوض دارالمعامله در 12 فرسنگی شهر استرآباد قلعه بسیار محکمی بنا کردند و 18 عراده توپ و قورخانه در آنجا گذاردند. بعد از اتمام قلعه حضرت شهریاری به تماشای قلعه روس ها تشریف بردند و از وضع باخبر گشتند. چون از قلعه مراجعت فرمودند ووانویچ و صاحب منصبان روس را به شام دعوت کردند. وقت شب که کامکار حکم به گرفتن آنها کردند و فرمودند که اگر قلعه ای را که ساخته اید فورا خراب نکنید و توپ های خود را با آنچه در ساحل استرآباد دارید نبرید، جان و مال شما در خطر خواهد بود. ووانویچ چون می دانست فرمایشی که حضرت شهریاری می فرمایند هرگز تخلف را در آن راهی نیست از همان جا به کارگزاران خود دستورالعملی نوشت که توپخانه و لوازمی که دارند به کشتی حمل کنند و قلعه را خراب و منهدم سازند. خلاصه حضرت آقامحمدشاه چون تهدید زیادی به آن جماعت فرمودند آنها از استرآباد خارج شده به مملکت خود بازگشتند."
در نبردهای بعدی آقامحمدخان در قفقاز، سواحل ایرانی دریای مازندران همواره از خطر دور ماند و پس از کشته شدن وی در استمرار تجاوزات روس ها به قفقاز و برپایی دو سلسله جنگ و وارد ساختن آسیب های سیاسی و اقتصادی به ایران، دریای مازندران نیز در معرض نوع جدیدی از تجاوزان قرار گرفت و جزیره های آبسکون و منطقه های جنوب شرقی دریا هم از آن زیان ها زخم فراوان برداشت.
تدارک سیطره طلبی های رسمی
اشغال سرزمین های ایرانی نشین قفقاز، پس از انعقاد دو قرارداد تحمیلی گلستان (شوال 1228 ق/ اکتبر 1813 م) و ترکمانچای (شعبان 1243 ق/ فوریه 1828 م) که زیان های اقتصادی و سیاسی کم نظیری بر ایران وارد ساخت و حرمت و منزلت حکومت مرکزی را در ماوراءالنهر و خراسان و افغانستان کاهش داد، برای روس ها موقعیتی فراهم آمد که در دریای مازندران تنها قدرت نظامی دریایی را داشته باشند و لطائف الحیل در مرزهای آبی و سواحل ایران دست اندازی کنند، گویی همه جای دریا و همه کرانه های آن متعلق به دولت تزاری است و از این طریق نه تنها از منابع دریای مازندران در سراسر دریا برخوردار شدند بلکه فزون بر مستحکم کردن موقعیت خود در قفقاز، به مرور در مسیر تجاوز به آسیای مرکزی (خراسان و ماوراءالنهر) نیز تسهیلات لازم را فراهم آورند و معاهدات تحمیلی نیز در پاره ای فصل ها و ماده ها با تفسیرهای خاصی دست تجاوزگری آنان را باز نگاه داشته بود، از آن میان در فصل هشتم معاهده ترکمانچای که تایید کننده فصل پنجم قرارداد گلستان است مطالبی مورد تاکید قرار گرفته است که نه تنها حق تملک ایران را از دریای مازندران از میان برداشته بلکه حق استفاده از کشتی رانی نظامی در دریا ی مزبور را سلب کرده است. در این فصل چنین آمده است: "سفاین تجارتی روس مثل سابق حق خواهند داشت که به طور آزاد در دریای خزر و در امتداد سواحل آن سیر کرده و به کنارهای آن فرود آیند و در موقع شکست و غرق در ایران معاونت و امداد خواهند یافت. و سفاین تجارتی ایران هم حق خواهند داشت که به قرار سابق در بحر خزر سیر نموده و به سواحل روس بروند و در صورت غرق و شکست هم به آنها کمک و امداد خواهد شد. اما در باب کشتی های جنگی چون آنهایی که بیرق نظامی روس دارند از قدیم الایام بالانفراد حق سیر در بحر خزر را داشته اند، حال هم بدین سبب این امتیاز منحصر به همان کشتی ها خواهد بود. به طوری که به غیر از دولت روسیه دولت دیگری حق نخواهد داشت که سفاین جنگی در دریای خزر داشته باشد".
از آن زمان هم سواحل ایران در چند منطقه مورد تجاوز آشکار قرار گرفت و دولت ایران و کارگزاران حکومتی اعتراض های خود را به طور رسمی اعلام داشتند. این تجاوزگری از بندر آستارا و بندرانزلی و سواحل گیلان و مازندران تا استرآباد و گرگان دامن کشیده بود اما در منطقه مورد بحث (جنوب شرقی دریای مازندران) روسیان خواسته های سلطه جویانه خود را با شیوه های گوناگون انجام دادند که در جمع نیت آنان را در تسلط بر جزیره های آبسکون و کل منطقه نشان داده است.
نظر شما :