فردای انتخابات و سیاست خارجی

۰۲ تیر ۱۳۸۸ | ۲۱:۴۱ کد : ۱۱۲۹۸ نگاه ایرانی
نویسنده خبر: حسن بهشتی پور
گفتاری از حسن بهشتی پور کارشناس مسائل سیاسی برای دیپلماسی ایرانی
فردای انتخابات و سیاست خارجی

به نظر من محکوم کردن کشورهای غربی به خاطر موضع‌گیری‌هایشان کار ساده‌ای است و ما می‌توانیم به راحتی محکوم کنیم. چنانچه تاکنون هم از طرف مسئولین جمهوری اسلامی محکوم شده‌اند. اما بیش از اینکه ما بخواهیم به دنبال محکوم کردن آنها باشیم باید به دنبال این باشیم که خودمان بهانه دست بیگانگان ندهیم تا در کار ما مداخله کنند. این به نگاه ما به مسائل داخلی نیز مرتبط است. در شرایط فعلی از آنجا که انتخاباتی که در ایران برگزار شد، دستاورد بسیار بزرگی بود و شرکت 85 درصدی مردم می‌توانست به یک فرصت طلایی تبدیل شود که تاثیر بسیار فراوانی در سیاست خارجی ما داشته باشد.

 

قطعا اگر چنین حوادثی پیش نمی‌آمد این مسئله می‌توانست سرمایه‌گذاری بزرگی باشد که ارزش آن حتی از میلیون‌ها دلار بیشتر است. اما به دلیل اختلاف دیدگاه‌هایی که بین افرادی که سال‌ها در این کشور کار کرده‌اند و مسئولیت داشته‌اند و همه مورد اعتماد نظام جمهوری اسلامی هستند، بروز کرده شرایط کمی تغییر کرده است. این اختلاف دیدگاه بستر مناسبی را فراهم کرده است تا کشورهای دیگر بیایند و مداخله یا موضع‌گیری کنند. اما فقط محکوم کردن آنها مشکل ما را حل نمی‌کند. ما باید این اختلاف ها را به شکلی حل کنیم.

طی روند انتخابات 5 اشتباه بزرگ رخ داد. اولین اشتباه؛ آقای موسوی به منظور خنثی کردن اقدام وزارت کشور که تصور می‌کرد در پشت صحنه توطئه‌ای را سازمان‌دهی می‌کند، در ساعت یازده شب روز انتخابات در حالی که تنها یک ساعت از پایان زمان رای‌گیری گذشته بود با اتکاء به گزارش نمایندگان ناظر خود بر سر صندوق‌های رای‌گیری در مصاحبه مطبوعاتی با خبرنگاران داخل و خارج کشور خود را رئیس‌جمهور منتخب مردم ایران نامید و آقای خاتمی هم بلافاصله این انتخاب را تبریک گفت. این اقدام موجب شد تا طرف مقابل به واکنش نسنجیده روی آورد.

 

دومین اشتباه؛ آقای دانشجو رئیس ستاد انتخابات کشور در اقدامی انفعالی با برگزاری یک کنفرانس مطبوعاتی در ساعت یک و ربع بامداد 23 خرداد با قرائت آرای شمارش شده، آقای احمدی‌نژاد را با پنج میلیون رای پیشتاز کاندیداهای رقیب معرفی کرد. این اقدام به دلایل زیر اقدامی اشتباه و نسنجیده ارزیابی می‌شود:

1- هنوز رقم دقیق شرکت کنندگان در انتخابات اعلام نشده بود که می‌توانست برای جامعه بسیار امیدوار کننده و نشاط بخش باشد.

 

2- با درنظر گرفتن زمان دو ساعت سپری شده از بسته شدن صندوق‌های رای‌گیری اعلام نتایج پنج میلیون آرای شرکت کنندگان در انتخابات غیرعادی بود؛ زیرا می بایست به مردم توضیح داده می‌شد که این مقدار از آرا از زمان شروع بسته شدن حوزه‌های رای‌گیری در ساعت ده شب تا دو ساعت و ربع بعد، چگونه قرائت و ثبت شده‌اند. حتی توضیح بعدی آقای محصولی  وزیر کشور در باره اینکه این آراء بعد از پایان رای‌گیری در روستاها و شهرهای کوچک که قبل از ساعت ده شب رای‌گیری آنها به دلیل نبودن رای‌دهنده آغازشده بود و به صورت روز آمد و ساعت به ساعت از طریق رایانه از روستا به مراکز شهرستان‌ها و از آنجاها به مراکز استان و در مرحله آخر به تهران درحداقل زمان ممکن منتقل شد، برای مخالفان قانع کننده نبود.

 

3- قرائت آرای کاندیداها به صورت کلی بدون آنکه به شهرها یا استان‌های آنها اشاره شود به شائبه ساختگی بودن آمارها کمک کرد؛ اگرچه وزارت کشور دو روز بعد جزئیات کامل آراء مردم را بر روی سایت خود در دسترس عموم قرار داد اما بازهم این اقدام دیرهنگام، منتقدین دولت را راضی نکرد.

 

4- تمدید نشدن زمان رای‌گیری برای کسانی که در شهرهای بزرگ پشت درحوزه‌های رای‌گیری مانده بودند و کمبود شدید تعرفه‌های رای دو اشکال مهمی بود که در عملکرد وزارت کشور مشاهده شد؛ اما واقعیت آن است که حتی اگر تمام پانزده در صد آرای کسانی که در انتخابات به هر دلیل شرکت نکرده بودند به نام موسوی هم ثبت می‌شد باز هم فاصله سیزده میلیون با 24 میلیون پر نمی‌شد مگر آن که اساسا کل آرا را ساختگی بدانیم که در آن صورت حتی اگر حوزه‌های رای گیری تا دوازده شب هم باز می‌ماند و تعرفه هم کم نبود باز مشکل برجای خود باقی می‌ماند .

 

سومین اشتباه؛ اعلام جشن و شادمانی برای شرکت پر شور مردم در انتخابات در حالی که هنوز نتایج نهایی انتخابات به تائید شورای نگهبان به عنوان مرجع قانونی نرسیده بود به ایجاد جو بد گمانی بیشتر دامن زد. این مساله به‌ویژه زمانی حاد‌تر شد که هواداران کاندیدای  پیروز اعلام شده به خود اجازه دادند به جای شرکت در جشن ملی برگزاری انتخابات پر شور و بی سابقه هشتاد و پنج درصدی، برای کاندیدای خود جشن و پایکوبی برگزار کنند. در نتیجه هواداران رقبا، احساس بی تفاوتی نسبت به اعتراض آنها و در نتیجه سرخوردگی از این‌که نادیده گرفته می‌شوند، شدند .

 

چهارمین اشتباه؛ مصاحبه مطبوعاتی آقای احمدی‌نژاد با خبرنگاران داخلی و خارجی در روز یکشنبه 24 خرداد ماه و سخنرانی ایشان چند ساعت بعد از آن در میدان ولی عصر (عج) تهران در میان هواداران خود، می‌توانست با بزرگواری و بلندی طبع به ایجاد جو تفاهم و همدلی کمک کند. اما متاسفانه ایشان با اتکا به رای 24 میلیونی اعلام شده همچنان با بکار بردن تعابیری که در خور یک رئیس‌جمهور نماینده هفتاد میلیون ایرانی نبود، رقبای خود را مورد انتقاد قرار داد و بر ادامه مسیر افشاگری تا به نتیجه رساندن اهداف خود تاکید کرد. در نتیجه طرف مقابل هم وقتی خود را با این ادبیات و مسیر روبه‌رو دید با اتخاذ شیوه‌های چانه‌زنی از بالا و فشار از پائین به راه‌اندازی راهپیمایی‌های دوره‌ای در تهران و شهرهای بزرگ روی آورد که در نتیجه کشور در عمل صحنه رودرویی کسانی قرار گرفت که باید در آبادانی ایران و ساختن کشور دست به دست هم دهند. درواقع همان کسانی که باید برای دفاع از ایران در برابر تهاجم دشمن بایستند به جان یکدیگر افتادند و کار را به جایی رساندند که همه ماندند که چگونه ایرانی‌ها این فرصت تاریخی را به تهدید ملی تبدیل کرده‌اند.

 

پنجمین اشتباه؛ نتایج انتخابات نه تنها برای رقبا بلکه برای هواداران آقای احمدی‌نژاد هم غیر قابل تصور بود. اما به هر حال کسانی که پذیرفتند که می‌توان با به رسمیت شناختن قواعد انتخاباتی در ایران در رقابت سالم شرکت کرد، نمی‌توانند به صرف دلایلی که بیش از انکه مصادق عینی داشته باشند بر اساس حدس و گمان است، نتایج انتخابات را نامشروع بخوانند و راه فشار از طریق راهپیمایی و اعتراض‌های مدنی را در پیش گیرند. هواداران کاندیداهایی که بر اساس آمار اعلام شده رای نیاوردند در مرحله اول باید از طریق قانونی شکایات خود را پیگیری می‌کردند و در صورتی که به نتیجه نمی‌رسیدند به مخالفت‌های مدنی روی می‌آوردند. این بی‌اعتمادی به مجریان انتخابات بدون آن‌که تخلفی  اثبات شده باشد، به تعبیر خودمانی جر زدن در زمان باختن تعبیر می‌شود یا حداقل بر هم زدن قواعد بازی سالم سیاسی برای بدست گرفتن مسئولیت است. بنابراین برای آنکه جای شبه برای کسی باقی نماند بهتر آن است که درباره ادامه مسیر غلطی که در پیش گرفته شده است تجدید نظر شود.

 

این اشتباه‌ها سبب شده است که یک فرصت به تهدید تبدیل شود. اما باز تاکید می‌کنم که می‌توان همین تهدید را به فرصت تبدیل کرد. امروز دنیا به آخر نرسیده است. زمنیه هنوز فراهم است تا ما بتوانیم دوباره علی‌رغم همه این اختلاف‌ها و مشکلاتی که به وجود آمده است، این تهدید را به فرصت تبدیل کنیم. به شرطی که اراده این مسئله وجود داشته باشد و بخواهیم که چنین کاری را انجام دهیم.

 

سخنان آقای متکی در جمع دیپلمات های خارجی نیز باید از زوایای مختلف بررسی شود. با این ادبیات صحبت کردن روش دولت آقای احمدی‌نژاد است که حمله را با حمله جواب می‌دهد و با این ادبیات صحبت می‌کند. این مسئله هزینه‌هایی در سطح بین‌المللی برای ما دارد. اما خودشان معتقدند که ما حاضریم این هزینه‌ها را بپردازیم و چنین اقداماتی را در قالب عزت نظام می‌بینند. ولی به نظر من این مسائل محل اشکال است و نمی‌دانم این سیاست تا چقدر می‌تواند در راستای عزت، حکمت و مصلحت نظام باشد. این یک استراتژی است. البته من یک دید رسانه‌ای دارم تا یک دید سیاسی. چرا که یکی از مشکلات ما این است که در سیاست خارجی دیپلمات‌های ما مانند رسانه‌ای ها فکر می‌کنند و رسانه‌ای‌ها مانند دیپلمات‌ها برخورد می‌کنند. من دوست ندارم این طور برخورد کنم.

 

اما من هم مانند بسیاری معتقدم که معنی دیپلماسی این است که ما بتوانیم دشمنانمان را از وضعیت جبهه‌گیری در برابر خودمان به وضعیت بی‌تفاوتی و بی‌تفاوت‌ها را به دوست تبدیل کنیم و همچنین دوستانمان را به برادر تبدیل کنیم.

آقای متکی یک ماه پیش به پاریس سفر کرد و با همین آقای سارکوزی آنجا دیدار کرد و یک ماه بعد که به تهران بازمی گردد او را کوتوله سیاسی خطاب می‌کند.

 

دیپلماسی زمانی جواب می‌دهد که ما بتوانیم در صحنه بین‌المللی مناسباتمان را مستحکم‌تر بکنیم و رفع سوءتفاهم کنیم. البته این به معنای این نیست که هر نوع حمله‌ای هم غلط است. در دیپلماسی هم باید جایی حمله کنید اما با این ادبیات نمی‌توان جلو رفت.

حسن  بهشتی پور

نویسنده خبر


نظر شما :