بازار مکاّره !
نگاهى به مناقشه روسيه و گرجستان و نقش ايران در اين ميان
روند تحولات قفقاز نشان میدهد که چند سناریوی تودرتو و پنهان، هم زمان درحال انجام است. در آغاز ماجرا چنین به نظر میرسید که گرجستان از فرصت بازی های المپیک بهره برده و برای نشان دادن قدرت، ابتکار و اقتدار خویش و حتی زهر چشم گرفتن از آبخازیا، به تسخیر اوستیای جنوبی اقدام کرده است.
ولی واکنش سریع و بهنگام روسیه در حمله متقابل به گرجستان واخراج نیروهای نظامی گرجستان از اوستیای جنوبی و حتی اعلام تصرف تفلیس، روسیه را در وضعیت برتری کشانید. مخصوصاً زمانی که اعلام شد، روس ها ماه ها پیش برای حمله به اوستیا و تصرف گرجستان اقدام به برگزاری مانورهای نظامی کرده بودند.
گرجستان و دیگر کشورهای شوروی سابق در بخش آسیایی در دو بخش متفاوت سامان یافتهاند. قفقاز، آسیای میانه، کشورهایی که در قفقاز واقع شدهاند، از جمله ارمنستان، گرجستان، آذربایجان ، چندان تعلقی به روسیه ندارند. آنها بیشتر تمایل دارند تا کاملاً از زیر سایه روسیه خارج شوند. اما انجام این امر به راحتی امکان پذیر نیست.
کشورهای ترکمنستان، ازبکستان، تاجیکستان و قزاقستان در آسیای میانه واقع شدهاند. آنها برخلاف جمهوری های قفقاز، روابط مستحکم نظامی، سیاسی و امنیتی با دولت روسیه دارند. لذا هرچند روسیه دیگر آن ا قتدار عصر شوروی را ندارد، اما آرام آرام مخصوصاً از زمان استقرار پوتین به جای یلتسین، تلاش کرده تا پرستیژ و اعتبار روسیه را که در طول سه قرن در اروپا و منطقه استمرار داشته، احیا نماید. همان گونه که ذکر شد جمهوری های قفقاز، پیوندهای مستحکمی را با مریکا برقرار ساختهاند. متعاقب آن اسراییل جای پای محکمی در قفقاز برقرار ساخته است. در آذربایجان، ارمنستان و مخصوصا گرجستان، اسراییل توانسته، پایگاه محکمی ایجاد کند. از سوی دیگر وقوع انقلاب های نرم در بخش غربی روسیه یعنی جمهوری های اوکراین و مجارستان و چک و فرو افتادن گرجستان در دستان دوستان آمریکا، بحران امنیت برای روسیه را تشدید کرده است.
میخائیل ساکاشویلی، آشکارا خواهان پیوستن گرجستان به ناتو است. چنین اتفاقی برای اقتدار روسیه مرگ آور خواهد بود. تصور کنید، روسیه که با استقرار سپر دفاع موشکی در لهستان و اوکراین مخالف هستند، باید شاهد نفوذ ناتو در گرجستان باشند. اما نمی توان تصور کرد که این امر محقق شود. علیرغم ضعف روسیه در روابط بین الملل و داشتن دست پایین دراروپا، ریسک پیوستن گرجستان به ناتو بسیار بالا است. روسیه از توان ساختاری سنت و قدرتمندی برای اضمحلال نیات سیاسی گرجستان برخوردار است.
اما روسیه درکنار چین، مهمترین دشمنان منافع ملّی آمریکا محسوب می شوند. درسال جاری نیز زمانی که سند امنیتی و استراتژیک آمریکا انتشار یافت، آنها با صراحت کشورهای روسیه و چین را از دشمنان استراتژیک آمریکا نام بردند. روسیه در زمان پوتین احیاء شده است. پوتین جای پای تزارها گذاشته است. سرعت اقتصادی مطلوب درکنار جذب سرمایه های خارجی و توان روسیه در حفظ بالانس نظامی و امنیتی درگروه 8، اعتماد به نفس قابل ملاحظهای را به روسها برگردانده است. همزمان با کاهش محبوبیت کمونیستها، ملّیگرایی روس رشد فزایندهای داشته است.
اما با این همه روس ها به شدت محتاج ورود تکنولوژی و سرمایه گذاری کشورهای غربی هستند. با این همه از آنجا که آنها دارای تسلیحات متعارف و غیرمتعارف هستند، آمریکا برای کشیدن تمام دندان های خرس بزرگ تمهیداتی اندیشیده است.
روس ها به درستی می دانند که هدف از سپر دفاع موشکی، ایران نخواهد بود. آمریکایی ها و اسراییلیها با توجه به رسانه های قدرتمندی که در اختیار دارند، تلاش می کنند تا در توان نظامی ایران اغراق و بزرگ نمایی کنند. با همه احترامی که برای نظامیان کشور قائل هستیم، آمریکایی ها میدانند و میتوانند، در مرزهای نزدیکتری از اقدامات موشکی ایران درصورت ضرورت استفاده کنند. یادمان باشد در جریان حمله نظامی آمریکا به عراق، حتی نه یک موشک شلیک شد و نه حتی یک هواپیما استارت زد !
پس هدف توان تسلیحاتی روسیه است. به همین دلیل است که به نظر می رسد در دل نقشه روسیه، آمریکا طراحی دیگری تدارک دید.
زمانی که روسها به گرجستان حمله کردند، آمریکایی ها بی سروصدا، پیمان استقرار سپر دفاع موشکی را با لهستان و اوکراین امضاء کردند.
یعنی به جای مبارزه روسیه در اروپای شرقی، اینک ناتو در حال بررسی عضویت گرجستان است. از سوی دول اروپایی اعلام کردهاند، نتایج درصد از انجام سرمایه گذاری در روسیه عقب نشینی می کنند. امروز نیروهای روسیه در اوستیا مستقر هستند، اما ناچار به عقب نشینی خواهند شد.
روسها درجنگ رسانهای، از حالا باختهاند. آمریکاییها درحالی که تا کنار گوش های روس ها جلو آمدهاند، روسها را متهم به جنگ سرد و استفاده از روشهای شبیه " بهار پراگ" وحمله به بوداپست می کنند. جالب نیست، اما واقعیت است. درجهان امروز قدرت معنا و تعریف روش خود را دارد. این شاید برای روسیه دردناک باشد، اما روسیه دست بالا را ندارد. حالا روس ها محبور هستند در دل قلمرو سنتی خود با آمریکا دست و پنجه نرم کنند. روس ها به رسمیت شناختن استقلال آبخازیا و اوستیای جنوبی را به عملکرد ساکاشویلی منوط کرده اند. معلوم است که روس ها حال به جای جنگ در کیف و ورشو باید درتفلیس مبارزه کنند. این همان تلهای بود که روس ها گرفتار آن شدند.
از منظر افکار عمومی فضای جهانی علیه روسیه بسیج شده است. از نظر اقتصادی بانک ها و مؤسسات روسی شاهد اعمال محدودیت هایی خواهند بود.
از نظر امنیتی، پیمان سپر دفاع موشکی اعضاء و آمریکا به مهمترین توفیق خود در اروپای شرقی دست یافت.
اما حال روسیه تلاش می کند، تا از برگ های سوریه و ایران استفاده کند. همانند آغاز قرن نوزدهم که نوع تعامل روسیه با فرانسه و بریتانیا، نقش ایران را تعیین کننده می ساخت، این بار نیز روس ها علاقهمند هستند تا به طرف غربی تفهیم نمایند، در داستان پرونده هستهای ایران با جامعه جهانی همکاری نکرده و ممکن است، قطعنامههای ضد ایرانی در شورای امنیت را وقو نماید. معلوم است که این یک شوخی آشکار است.
زیرا ایران اتمی چه صلح آمیز و یا حتی شکلی دیگر، مورد پذیرش روسیه نیست. روسیه ایران درحال احتضار را دوست دارد، نه ایران قدرتمند.
روسیه به گونهای با ایران رفتار میکند که به یک قدرت تأثیر گذار بدل نشود، از سویی آنقدر هم قافیه را نمی بازد که ایرانیان فیلشان یاد غرب بیفتد. برگ دیگر روسیه، سوریه است. بشاراسد، سراسیمه به مسکو سفر کرد. خانواده اسد که در شناسایی و استفاده از فرصتها وارث میراث"حافظ" هستند، می دانند که روس ها چقدر از نقش اسراییل در گرجستان شاکی هستند. حال بشار اسد میتواند حلقه های پیوند نظامی با روسیه را مستحکم کند. روسیه می تواند به آمریکایی ها نشان دهد که چگونه خواهد توانست بر مسیر مذاکرات اعراب و اسراییل تأثیر گذارد.
دراین میان ایران نیز می تواند از فرصت بهره برد. بازار مکارهای است، هرکه با هوش تر باشد، سهم بیشتری خواهد برد. مهم درک به موقع این تحولات است.
نظر شما :