دموکراتترین دیکتاتور پاکستان
میگویند دیکتاتور است چونکه رسانهها را محدود کرده؛ کدام رسانهها؟ همان شبکههای تلویزیون خصوصی که پیش از آغاز حکومت او کسی نامشان را هم نشنیده بود و همان روزنامههایی که رواداری دولت «دیکتاتور»، جنم و جراتشان را در نقد و تند نویسی از صدر تا ذیل نظام بیشتر اگر نکرده باشد، کم نکرده است.
میگویند دیکتاتور است چون تلاش میکند نظام قضایی را تحت نفوذ خود در آورد و با اعلام وضعیت فوقالعاده دادگاه عالی را به حال تعلیق درآورده است؛ همان دادگاهی که در زمان «دموکراسی»، هواداران نخست وزیر وقت خاکاش را به توبره کشیدند وقتی علیه وی حکم کرد.
میگویند دیکتاتور است چون مانع فعالیت مخالفان سیاسیاش شده؛ همانها که اکنون چه با رضایت خاطر و چه بی میل و رغبت اذن بازگشتشان را داده و هر دو در پاکستان او را به باد انتقاد گرفتهاند؛ همانهایی که در دوران «دموکراسی» معمولاً هر گاه یکیشان بر کرسی نخست وزیری تکیه میزد دیگری به اتهام فساد و رشوه یا در دادگاه بود یا در زندان.
میگویند دیکتاتور است چون نیروهای امنیتی تحت فرمانش با خشونت (بخوانید نوعی چماق چوبی، باریک و بلند به درازای بیش از 5/1 متر) با جمعیت معترض برخورد کرده و هزاران نفر را روانه بازداشتگاهها کردهاند؛ اما فراموش نکنید این چماقها از همان نوعی هستند که پیشتر در دوران «دموکراسی» مردم معترض بر سر یکدیگر میکوفتند و پلیس معمولاً فقط نظارهگر بود و اگر ماجرا به همین سطح از خشونت ختم میشد جای امیدواری بود که شیوههای تقابل «مدنی» در بطن جامعه پاکستان رو به پیشرفت است و گرنه مشاهده مردم عادی که در کوچه پس کوچههای کراچی با تیربار و آرپیجی و خمپاره انداز این سو و آن سو میرفتند در جریان درگیریهای شیعیان و سنیهای این شهر در دهه 1990 صحنه غریبی نبود.
میگویند دیکتاتور است و راست هم میگویند: دیکتاتور است. اما اگر نگاهی به منطقهای بیاندازیم که پاکستان در آن قرار دارد، اگر ببینیم چند کشور از «دموکراسی»های منطقه سیاستمداران مخالف و مطبوعات منتقد را تحمل میکنند یا حتی مجوزی برای تاسیس شبکههای تلویزیون خصوصی در نظام حقوقی - اداریشان تعریف شده، اگر ببینیم در چند کشور همسایه پاکستان نظام قضایی از چنان استقلالی برخوردار است که بتواند علیه بالاترین مقام حاکم در کشور حکم صادر کند، و اگر مقایسه کنیم که نیروهای ضد شورش در دیگر کشورهای منطقه با جماعت معترض چگونه برخورد میکنند و آیا اصولاً حقی برای اعتراض در نظر گرفته شده است یا نه، عجیب نیست اگر به این نتیجه برسیم که: پرویز مشرف، رییس جمهور فعلی پاکستان، نه فقط دموکراتترین دیکتاتور پاکستان است، بلکه پاکستان تحت حکومت او، حتی در وضعیت فوقالعاده نیز یکی از دموکراتترین حکومتهای منطقه به شمار میرود؛ پارادوکسی که با سایر تناقضات موجود در بطن جامعه پاکستان، سیاست و اقتصاد این کشور در هماهنگی کامل قرار دارد.
در بخشی از تصویر این پارادوکس همهجا گیر پاکستان که یکشنبه شب با بازگشت میان محمد نواز شریف، نخست وزیر سابق این کشور از تبعید 7 ساله تکمیل شد، شریف که در دوران نخست وزیری خیال ملقب شدن به عنوان پر طمطراق «امیرالمومنین» را در سر میپروراند، در مقام حامی و مدافع دموکراسی ظاهر شد و در بدو ورودش در فرودگاه لاهور، در حالی که روی میز رزرواسیون هتل ایستاده بود اعلام کرد هیچ قصد و نیتی برای به دست آوردن قدرت ندارد و تنها برای دفاع از دموکراسی به پاکستان باز گشته است.
این در حالی است که به عقیده تحلیلگران، او که بخش قابل توجهی از دوران تبعیدش را در عربستان سعودی گذرانده و علاوه بر میانجیگری امیر عبدالله، شاه عربستان، برای موافقت مشرف با بازگشت او، تمام امکانات بازگشتش به پاکستان نیز، از هواپیما گرفته تا خودرو ضد گلوله توسط خاندان سلطنتی سعودی مهیا شده است، به کشور باز گشته تا جای خالی بزرگترین دیکتاتور تاریخ پاکستان را برای سعودیها پر کند.
در حقیقت دوران طلایی نفوذ عربستان سعودی در پاکستان از زمان حکومت ژنرال ضیاء الحق آغاز شد که با کودتا علیه ذوالفقارعلی بوتو، نخست وزیر وقت، در سال 1977، حکومتی افراطی اسلامی را آغاز کرد که تا زمان مرگ مرموزش در سال 1988 ادامه داشت.
طی این دوران اعراب سعودی با سرازیر کردن دلارهای حاصل از فروش نفت به پاکستان به بهانه حمایت از جهاد علیه اشغالگران کمونیست افغانستان (که مورد تایید آمریکا نیز بود) در نزج هسته حرکتهای رادیکال اسلامی در این کشور نقش اصلی را به عهده داشتند.
اکنون شریف که نماینده یکی از جریانهای معتدل اسلامگرا در پاکستان است، همانطور که طی دو دوره پیشین نخست وزیریاش نشان داده، نه فقط با سایر گروههای اسلامگرا اعم از افراطی و معتدل رابطه بسیار بهتری در مقایسه با دو رقیب اصلی خود یعنی مشرف و بینظیر بوتو دارد، بلکه در مقابل سیاستهای عربستان و نفوذ سیاسی این کشور در پاکستان نرمش بیشتری از خود نشان میدهد و به این ترتیب از دید خاندان آل سعود تقریباً از هر لحاظ جانشین مناسبی برای ضیاء الحق محسوب میشود.
بازگشت سر افرازانه شریف
سال 2000، یک سال پس از این که شریف با کودتای بدون خونریزی مشرف از نخست وزیری برکنار شد، در حالی که اتهامات مختلفی مانند فساد مالی و اقدام به هواپیما ربایی را پیشروی خود میدید گزینه تبعید را که مشرف برایش باز گذاشته بود، انتخاب کرد و راهی عربستان شد. زمانی که او از پاکستان خارج میشد، سیاسی بودن محتوای اتهاماتش همان قدر برای همه محرز بود که حقیقت فساد دستگاه حکومت در زمان او و همدستی شریف در این شرایط. افول محبوبیت شریف که متاثر از چنین عقیدهای بود در کنار شکست و غافلگیری او توسط ارتش شرایطی برای او پدید آورد که تنها سرافکندگی بدرقه راهش شد.
ماه سپتامبر گذشته نیز زمانی که شریف بیهوده کوشید به پاکستان باز گردد، شرایط برای او مانند امروز نبود هر چند شماری از هوادارانش به خیابانها ریختند و غوغا کردند. او که در حقیقت به بهانه عیادت فرزندش با اخذ گذرنامه از دولت پاکستان به لندن رفته بود در پی لغو حکم ممنوعیت ورودش به پاکستان از سوی دیوان عالی سابق، به اسلامآباد بازگشت اما بلافاصله توسط نیروهای امنیتی پاکستان دستگیر شده و ساعاتی بعد به عربستان بازگردانده شد.
اما بازگشت یکشنبه شریف از هر لحاظ با وداع او در سال 2000 و همچنین بازگشت نا فرجام دو ماه پیشاش قابل مقایسه نبود. به نظر میرسد اعلام وضعیت فوقالعاده از سوی مشرف که ضربه نهایی را بر وجهه او وارد کرده و درگیریها و ناآرامیهای اخیر در این کشور در نهایت به نفع شریف تمام شده است تا او در این آشفتگی که شاید موجب فراموشی گذشته او شده در نقش قهرمان و مدافع دموکراسی به پاکستان بازگردد.
او که بر اساس توافق با مشرف از لاهور، مرکز ایالت پنجاب، وارد پاکستان شده است در فرودگاه لاهور در برابر جمعیت مشتاقی که برای استقبال از او از حلقه محاصره نظامی فرودگاه گذشته و در سالن جمع شده بود، گفت: «این غرور آمیزترین روز زندگی من است» و با اشاره به حکومت مشرف ادامه داد: «با مشکلات بسیاری در پاکستان روبرو هستیم و به همین خاطر استطاعت تحمل دوره جدیدی از دیکتاتوری را نداریم.»
لاهور، زادگاه شریف و مرکز استان پنجاب است که نخست وزیر سابق پاکستان به واسطه قرابت قومی به پشتیبانی مردم آن در عرصه سیاسی بیش از مردم سایر نقاط پاکستان متکی است. این مساله علاوه بر حضور شریف پیش از انتخابات عمومی، موجب آزردگی مشرف شده است چرا که حزب مورد حمایت مشرف، یعنی شاخهای از حزب مسلم لیگ به نام مسلملیگ قاعد اعظم که در برابر انشعاب هواداران نواز شریف در این حزب با عنوان مسلملیگ نواز تشکیل شده به حمایت مردم همین ناحیه پشتگرم است و رقابت دو رقیب که پایگاه مشترکی دارند در انتخابات آتی که قرار است 8 ژانویه 2008 برگزار شود، احتمالاً به یک داربی سیاسی تبدیل میشود که عرصه را برای رقبای سوم مانند حزب مردم به رهبری بوتو و احزاب اسلامی تندرو باز میگذارد.
شاید به همین دلیل مشرف پیش از سفر هفته گذشته خود به عربستان سعودی اصرار داشت شریف تا پیش از برگزاری انتخابات عمومی به پاکستان باز نگردد، درخواستی که ظاهراً از سوی امیر عبدالله، میانجی قضیه شریف، پذیرفته نشد و البته مشرف نیز در برابر عربستان که تامین کننده اول سوخت مورد نیاز پاکستان به ارزش سالانه یک میلیارد دلار است، با نارضایتی و بیرغبتی به بازگشت پیش از موعد شریف به پاکستان تن داد.
اکنون با حضور شریف در پاکستان پیشبینیها از معادلات سیاسی آینده پاکستان به این سو هدایت شده است که احتمالاً شریف خواهد کوشید به عنوان وزنهای اسلامگرا در برابر دو جریان اصلی سکولار به رهبری مشرف و بوتو عمل کند.
البته در این بین برخی پیشبینیهای غیر محتمل نیز درباره آینده سیاسی پاکستان منتشر شده است که از آن جمله میتوان به احتمال ائتلاف بوتو و شریف اشاره کرد که با نظر به اختلافات موجود بین دو طرف بسیار غیر محتملتر از ائتلاف مشرف و بوتو است.
یکی دیگر از گزینههای غیر محتمل نیز احتمال اتحاد شریف و مشرف است که شایعاتی درباره توافق پنهان این دو به گسترش حدسیات درباره آن دامن زده است. گذشته از اختلافات ایدئولوژیک و سابقه عناد این دو که دشمنان شماره یک یکدیگر به شمار میروند، نباید فراموش کرد که بازگشت شریف بیش از آن که بخشی از استراتژی مشرف باشد نتیجه تلاش خاندان سعودی است که نمیخواهند از نفوذ سیاسیشان در پاکستان کاسته شود.
در همین زمینه مقامات حزب مسلملیگ نواز نیز احتمال چنین سازشی را به شدت رد کردهاند. نزهت امیر صدیق، رهبر شاخه زنان این حزب در گفت و گویی با گاردین در این باره گفت: «هیچ سازشی در این باره صورت نگرفته است. من رهبر خودم را خوب میشناسم و مطمئن هستم او تحت هیچ شرایطی [با مشرف] سازش نمیکند.»
به این ترتیب به نظر میرسد در صورتی که نواز شریف و حزب مسلملیگ نواز بخواهند که از دو سیاست مبارزه منفی و تحریم انتخابات یا شرکت در آن، گزینه شرکت در انتخابات را بر گزینند، احتمالاً با یک یا چند حزب از احزاب اسلامی مانند متحده مجلس عمل، ائتلاف خواهند کرد؛ حزبی که هر چند دیدگاههای رادیکالتری نسبت به قوانین اسلامی دارد (در مقایسه با مسلم لیگ نواز) اما هنوز در مقایسه با جریانات افراطی رایج در پاکستان مانند آن چه در شمال این کشور میگذرد، حزبی نسبتاً معتدل به شمار میرود.
از سوی دیگر پیشبینی میشود که حضور شریف در عرصه رقابتهای سیاسی پاکستان، احتمالاً مانند کاتالیزوری برای ائتلاف سکولار مشرف و بوتو عمل کند. بوتو و مشرف که از ماهها پیش از بازگشت بوتو به پاکستان با وساطت آمریکا مذاکراتی را برای تشکیل ائتلافی سکولار آغاز کرده بودند، با اعلام وضعیت فوقالعاده از سوی مشرف که با دو دوره منقطع و کوتاه مدت از بازداشت خانگی بوتو همراه بود، به سطحی از اختلاف رسیدند که به اعتقاد برخی تحلیلگران با توجه به شدت انتقادهای بوتو از مشرف ادامه روند مذاکرات ائتلاف بازگشت پذیر نبود.
اما در اقدامی که میتوان آن را نشانهای از صحت این فرض تعبیر کرد، بوتو ساعاتی پیش از بازگشت نواز شریف درخواست کاندیداتوریاش در انتخابات عمومی 8 ژانویه را به طور رسمی به مقامات مسئول تحویل داد. این در حالی بود که بوتو تا پیش از آن درباره حضور یا تحریم انتخابات که به احتمال قریب به یقین در شرایط فوقالعاده برگزار میشود، ابراز تردید کرده بود.
اکنون شریف و متحدان احتمالی او تا اواسط دسامبر (حدود 20 روز دیگر) فرصت دارند تا تصمیم بگیرند که آیا در این انتخابات در برابر مشرف و بوتو و احزاب متبوعشان قرار بگیرند یا راه مبارزه منفی را در پیش گرفته و انتخابات را تحریم کنند. تحریم انتخابات به بهانه برگزاری آن در شرایط فوقالعاده مطرح شده است چرا که تحت این شرایط شماری از شبکههای تلویزیون خصوصی قطع و اجازه برگزاری تجمعات سیاسی محدود است.
مشرف در برابر این ادعاها و همچنین فشارهای خارجی همچنان مصر است که شرایط فوقالعاده متضمن سلامت انتخابات در شرایط فعلی است. در انتخابات عمومی پاکستان سرنوشت کرسیهای دو مجلس پارلمان این کشور و نمایندگان چهار شورای استانی تعیین میشوند که به نوبه خود علاوه بر تاثیر در روند قانونگذاری در این کشور، در تعیین دولت و تفویض بخشی از اختیاراتی که اکنون در حیطه قدرت رییس جمهور قرار گرفتهاند به نخست وزیر (و در واقع بازگشت به نظام پارلمانی سابق و تنزل ریاست جمهوری به مقامی تشریفاتی) قدرت و اختیار تام دارند.
نظر شما :