آمریکا و دیوار بزرگ بغداد
دیواری که امریکا در دور محله سنی نشین اعظمیه می کشید؛ یا می کشد؛ مضمون های بسیار و واکنش های مختلفی به بار آورده است.سربازان امریکایی به دیوار می گویند، دیوار بزرگ اعظمیه؛ این عنوان یاد آور دیوار بزرگ برلین است که فرو ریخت. مالکی نخست وزیر عراق هم در نخستین واکنشی که نشان داد؛ با ساخت دیوار مخالفت کرد و تلویحا گفت؛ این دیوار؛ دیوارهای دیگری را تداعی می کند.
مفسران عراقی از دیوار برلین و دیوار حائل اسرائیل و دیوار مرزی بین امریکا و مکزیک سخن گفتند. واقعا چه اتفاقی افتاده است که استراتژی جدید امریکا در عراق که تمرکزش در بغداد و امنیت بغداد است، به دیوار سازی انجامیده است؟ در ماه ژوئن سال 1986 ریگان رییس جمهور امریکا به آلمان غربی آن روزگار سفر کرده بود. در سخنرانی معروفش که گه گاه از جملات آلمانی استفاده می کرد، خطاب به گورباچف گفت: بگذارید این دیوار فرو بریزد و مردم آلمان طعم دنیای آزاد را بچشند.
اکنون عراق چهار سال است که دست امریکاست. قرار بود عراق تبدیل به نمونه ای از دموکراسی و آزادی و توسعه در منطقه بشود..چه اتفاقی افتاده است که دیوار که نماد یک جامه بسته استبداد زده در محاصره است ، در بغداد ساخته می شود؟ پیداست نکته های بسیاری به ذهن می رسد.به برخی از آن ها اشاره می کنم:
اول: در همین آغاز کار کشتی استراتژی جدید امریکا در عراق به گل نشسته است. چند ماهی ست که بوش از استراتژی جدید سخن می گوید.نصب فرمانده جدید ارتش امریکا در عراق را نشانه و پیام همین استراتژی جدید اعلام کرد.می خواهم بگویم این استراتژی مثل کودکی ست که مرده متولد می شود.دیوید پتروس که ستاره ی نظامی بوش برای انجام استراتژی جدید است.و به عنوان متخصص و کارشناس ارشد جنگ های ضد پارتیزانی معرفی شده است. جرج بوش در سخنرانی که در31 فروردین در ایست گراند راپیدز داشت؛ مکرر به این نکته اشاره کرد.
خوشبختانه پتروس در سال گذشته، با همکاری جیمز آنون کتابی منتشر کرد؛ با عنوان:" نبرد ضد پارتیزانی"؛ کتابی بسیار دقیق و سرشار از اطلاعات ریز. از این کتاب جرج بوش هم تعریف کرده است (سخنرانی 31/فروردین)در این کتاب پتروس به دو نکته محوری در استراتژی نبرد ضد پارتیزانی اشاره می کند.دکترین او در ست نقطه مقابل استراتژی بوش است. او باور دارد که جنگ ضد پارتیزانی یک جنگ دراز مدت است.در حالی که بوش می خواهد هر چه زودتر از بحران و شکست عراق نجات پیدا کند. او اساسا چندان مجالی ندارد.انتخابات ریاست جمهوری امریکا آعاز شده است! نکته دوم این است که در جنگ ضد پارتیزانی باید ملت و دولت میزبان همدل و همراه ارتش عمل کنند. در این مورد نیز نه تنها مالکی نخست وزیر عراق مخالفت کرد.بلکه مردم عراق نیز؛ سنی و شیعه مخالفت کردند.شگفت انگیز است اما انگار جرج بوش و مشاوران او توجه ندارند وقتی مردمی در یک منطقه بسته زندگی می کنند چه فشار طاقت فرسای نابود کننده ای بر آن ها وارد می شود.عجیب این است که دیوید پتروس مجری استراتژی شده است که کاملا مخالف دکترین نظامی اوست.
دوم:پیش از این از ساخت دیوار بزرگتری در عراق سخن گفته می شد.دیواری به طول هیجده هزار مایل دور تا دور عراق؛ تا تروریست ها نتوانند نفوذ کنند.نخستین پرسش این است که این دیوار ها را کی می سازد؟ بودجه دیوار سازی که ساده ترین و پیش پا افتاده ترین کار است به جیب کی می رود.وزارت دفاع امریکا که نتوانست لیست قراردادهایش در عراق را به کنگره امریکا بدهد. و در باره یک قلم هزینه نامعلوم ده میلیارد دلاری توضیح بدهد. البته این ارقام غیر از سرمایه های ملی مردم عراق است که گم و گور شده است.علی علوی وزیر اقتصاد دولت جعفری می گفت؛ هر چه کوشید از امریکایی ها در مورد میلیارد ها دلار-نزدیک به 9 میلیارد دلار ثروت ناپدید شده عراق- اطلاعات بگیرد.کارش به جایی نرسید. می گفت امریکایی ها به هیچ نامه ای جواب ندادند.
اما اطلاعات اندکی در باره ی دیوار نشت کرده است.طرف اصلی قرار داد دیوار سازی شرکت هالیبرتون است.برای هر فوت دیوار 127 دلار می گیرند.به دیوار بزرگ عراق چشم دوخته اند.آن قراردادبیش از 12 میلیارد دلار می شود.اخیرا دیک چنی گفته بود دولت عراق می خواهد از چین برای اجرای این پروژه وام بگیرد.اگر این اطلاعات درست باشد.معنی اش این است که استراتژی امریکا نابودی عراق در تمام عرصه هاست.شاید امریکایی ها ترجیح می دهند عراق ویرانه بزرگی باشد بی ملت و دولت. بیابانی با ذخایر عظیم نفت.
این دیوار که نماد استراتژی جدید بود در میانه راه ماند.طرح امنیتی بغداد، بغداد را نا امن تر از پیش کرد.بیکر و هامیلتون در گزارش خود گفته بودند؛ که عراق راه حل جادویی ندارد.دیوار استراتژی جدید دلیل همین مدعاست.
نظر شما :