لیبی و حق السکوت اقتصادی ترکها

۲۱ اسفند ۱۳۸۹ | ۱۲:۲۸ کد : ۱۰۶۵۲ اقتصاد و انرژی
سیامک کاکایی، کارشناس ترکیه، بر این باور است که این سیاست دوگانه دلایل اقتصادی داشته و باید منتظر پیشنهاد میانجیگری ترکیه برای حل مشکل لیبی باشیم، این کارشناس ترکیه اضافه می‌کند که این پیشنهاد برای برون‌رفت ترکیه از تنگناهایی خواهد بود که هم اکنون در آن قرار گرفته است.

دیپلماسی ایرانی: چرا ترک‌ها سکوت کردند؟ این پرسشی است که در تمامی رسانه‌های غربی و منطقه ای یک به یک در خصوص برخورد منفعلانه ترک‌ها در قبال حوادث لیبی مطرح می‌شود. رجب طیب اردوغانی که قریب به یک ماه پیش دیکتاتورها را به روز قیامتی هشدار می‌داد که باید پاسخگوی خون مردمان خود باشند اکنون در برابر حمام خون به راه افتاده در لیبی و به دست معمر قذافی سکوت اختیار کرده است.

سیامک کاکایی، کارشناس ترکیه، بر این باور است که این سیاست دوگانه دلایل اقتصادی داشته و باید منتظر پیشنهاد میانجیگری ترکیه برای حل مشکل لیبی باشیم، این کارشناس ترکیه اضافه می‌کند که این پیشنهاد برای برون‌رفت ترکیه از تنگناهایی خواهد بود که هم اکنون در آن قرار گرفته است.

ترکیه در برابر تحولات مصر و تونس بسیار فعالانه رفتار کرد ولی در برابر قذافی و کشتار مردمش عکس‌العمل خاصی از خود نشان نداده است، این سیاست دوگانه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

در حقیقت موضع و سیاست ترکیه در ارتباط با تحولات اخیر لیبی جای سوال بزرگی در سیاست خارجی ترکیه که می‌خواهد آن را در شمال افریقا فعال نشان دهد، ایجاد کرد. کسانی که تحولات ترکیه را دنبال می کنند این پرسش مطرح شد که چرا سیاست ترکیه که با آن شدت از تحولات مصر واز قیام‌های مردمی در مصر و تونس حمایت می‌کرد، این سیاست در مورد لیبی تفاوت زیادی داشت و همانطور که می‌دانید گاهی برخی از مسوولان ترکیه می‌گفتند که شرایط مصر یا تونس الهام گرفته از ترکیه است، همچنین به مبارک برای گوش کردن به صدای مردم، هشدار دادند. به طور کلی تحرکی در سیاست خارجی ترکیه در قبال تحولات مصر و تونس اتفاق افتاده بود، چرا با لیبی با احتیاط بسیار زیادی برخورد کرد و چرا یک شکل عقب نشینی در مواضع صریح وتهاجمی در رابطه با خیزش مردمی در منطقه ایجاد شد. منظور از سیاست تهاجمی، سیاستی که در آن صراحت و پویایی و نگرش مثبتی که نسبت به این خیزش‌های مردمی وجود داشت، می‌باشد. از ابعاد مختلف این امر جای بررسی دارد.

مقام های ترکیه کوشیده‌اند چنین وانمود کنند که تفاوت اساسی ماهوی میان خیزش‌های مردمی میان مصر و تونس با لیبی وجود نداشته است. حتی کسانی که طرفدار این دیدگاه هستند، اشاره می‌کنند که اردوغان از قذافی درخواست کرده که از سرکوب مردم دست بردارد. برخی دیگر معتقدند که رسانه‌های ترکیه پوشش فعالانه ای در رابطه با تحولات لیبی دادند، هم به پوشش مردم ناراضی و هم پوشش طرفداران قذافی پرداختند. بنابراین کسانی که این موضوعات را به این شکل مطرح می‌کنند، قصد دارند که گریزی بزنند تا سیاست خارجی ترکیه مورد نقد قرار نگیرد. و البته این تمام ماجرا نیست، اگر بخش دیگر آن را نیز بخواهیم مورد توجه قرار دهیم، نوع جهت گیری سمت و سوی خارجی در رابطه با لیبی تفاوت بسیار زیادی با موضع‌گیری این کشور درقبال تحولات مصر و تونس داشت.

این امر نشان دهنده این است که یکی از شاخص‌های مهم سیاست خارجی ترکیه، منفعت نگری آن است.

ایا منظور شما از منفعت‌نگری همان منافع اقتصادی ترکیه در لیبی است؟

بله، به عبارت دیگر فعال شدن سیاست ترکیه در سالهای اخیر به دلیل منافع اقتصادی است که دنبال می‌کند. بخشی را می‌توان به این شکل تحلیل کرد.

اگر بخواهیم تفاوت روش و مواضع ترکیه را در قبال خیزش‌های مردمی در مصر و تونس با لیبی مقایسه کنیم، دو نکته قابل بحث است:

1.    ترکیه روابط بسیار خوب و پایداری به لحاظ اقتصادی با لیبی داشته است. نزدیک به سی هزار تبعه ترک در این کشور به عنوان کارگر، مهندس یا دارای مشاغل مربوط به مقاطعه‌کاری و پیمان‌کاری فعال هستند. در بسیاری از کشورهای عربی مقاطعه‌کاران ترکی فعال هستند، اما در لیبی این فعالیت بیشتر از کشورهای دیگر بوده است. در زمان بروز بحران در لیبی یکی از دغدغه‌های ترکیه هم این بود که چطور می‌تواند اتباع خود را از این کشورخارج کند. شاید یکی از دلایل سکوت ترکیه هم در برابر خیزش‌های مردم در این کشوراین امر بوده است.

 

2.    ترکیه حدود 27 میلیارد دلار در لیبی سرمایه‌گذاری کرده است. این سرمایه‌گذاری شامل پیمانکاران در طرح‌های مختلف عمرانی، از ساختمان‌سازی گرفته تا سدسازی وجاده سازی و بخشهایی از این قبیل بوده است. بنابراین سرمایه‌دارن ترکی در این کشور بسیار فعال هستند. پس ترکیه در اینجا منافع اقتصادی را برای خود تعریف کرده است که به نظر سیاستمداران ترکیه تغییرات بنیادین در کشوری چون لیبی به منزله به خطر افتادن منافع اقتصادی ترکیه در این کشورخواهد شد. به همین دلیل یکی از مسایل مهم که باعث نگرانی آنها شده این امر بوده است. این منفعت نگری ترکیه باعث شده که با احتیاط بسیار زیاد و اشکاری در برابر این تحولات موضع‌گیری کند.   

 

داوود اوغلو که ذهن بسیار زیرک و خلاقانه‌ای دارد ویکی از طراحان سیاست خارجی ترکیه است درباره موضع‌گیری ترکیه در قبال کشورهای مختلف شمال افریقا چنین گفته است؛ شرایط مصر و تونس با شرایط حاکم در لیبی متفاوت است اما می‌توان به یمن تشبیه کرد. ازادی ملت‌های عربی رکن اساسی ثبات در خاورمیانه است و منافع استراتژیک ترکیه هم ایجاب می‌کند که دوست ملتهای منطقه باشد. در اینجا اقای داوود اوغلو می‌خواهد نشان دهد که هم ترکیه از خیزش های مردمی حمایت می کند و ازایجاد دموکراسی در این کشورها طرفداری می‌کند و از طرف دیگر آن موضع احتیاط‌ ‌امیز ترکیه در قبال وضع لیبی نیز محسوس است.

روند جدید سیاست خارجی ترکیه در منطقه را چطور ارزیابی می‌کنید؟

شاید بهتر باشد این روند را از زبان اقای داوود اوغلو که سیاست خارجی ترکیه را در منطقه به سه بخش تقسیم کرده است، بشنویم:

1.    ترکیه طرفدار تکمیل شدن این روند است واز مسالمت آمیزبودن این خیزش‌ها حمایت می‌کند.

2.    هر کشوری وضعیت خاص خود را دارد، یعنی هر کشوری منتاسب با شرایط اجتماعی و سیاسی آن کشور باید این تحولات را تعریف کرد.

3.    منفعت نگری در سیاست خارجی ترکیه و یا حفظ منافع ترکیه است. داوود اوغلو اتباع ترکیه درلیبی  را نیز به شکلی مورد توجه قرار می‌دهد.

بنابراین با توجه به موضع‌گیری‌هایی که مقام‌های ترکیه کردند کاملا مشخص است که چه جهت‌گیری دارند. ترکیه سیاست دووجهی در قبال لیبی ایفا می‌کند که هم از خیزش‌های مردمی حمایت می‌کند و از طرف دیگر هم به قذافی درباره سرکوب مردم، گوشزد می‌کند. در بخش دیگر هم نمی‌خواهد کشورهای دیگر به طور مستقیم به امور لیبی دخالت کنند، به همین دلیل هم با دخالت نظامی در لیبی مخالف است.

چرا ترکیه با دخالت نظامی مخالف است؟

بازهم داوود اوغلو درباره مداخله نظامی گفته است؛

1.    روحیه مخالفان لیبی بسیار بالاست و مداخله نظامی باعث از بین رفتن این روحیه خواهد شد.  

2.    نباید اجازه داد داستان عراق تکرار شود. تهاجم نظامی به لیبی ممکن است به تجزیه لیبی منجر شود.

بنابراین از دید ترکیه حمله نظامی از نظر استراتژیک می‌تواند باعث زیان رساندن شود. اما در عین حال اقای اکمل الدین احسان اوغلو رییس سازمان کنفرانس اسلامی از اجرای پرواز ممنوع حمایت کرده است. البته ایشان از منظر سازمان کنفرانس اسلامی این موضوع را مطرح کرده ، اما اگر با این دید نیز نگاه کنیم که چنین چیزی خواست ترکیه هم است، به این معناست که ترکیه راه‌هایی بگذارد که در قالب نهادهای بین‌المللی محدودیت‌هایی برای لیبی ایجاد کند که از ادامه خشونت در این کشور جلوگیری شود. همچنین دیروز سرهنگ قذافی با شبکه تلویزیون ترکیه مصاحبه کرده و دو موضوع را مورد توجه قرار داده:

1.    ما شرکت‌های ترکیه را ترجیح می‌دهیم.

2.    ما مواضع ترکیه را در قبال لیبی قبول داریم.

 

و باتوجه به مجموعه این مسایل می‌توان جمع‌بندی کرد که همسویی وجود دارد، یعنی با توجه به صحبت‌های قذافی موضعی که ترکیه داشته موضعی نبوده که قبال مصر داشته تا اندازه‌ای که توانسته جلب نظر قذافی را هم داشته باشد.

اگر این جنگ بین موافقان و مخالفان قذافی ادامه داشته باشد و  از طرفی هم قذافی حاضر به کناره‌گیری از قدرت نشود و تهاجم خارجی هم علیه لیبی نشود، به عقیده من ترکیه در نظر دارد که برگی را نشان دهد و آن پیشنهاد میانجیگری در این وضعیت است و حلقه واسط بین حل بحران در لیبی باشد. با توجه به نگرش مثبتی که قذافی در برابر ترکیه نشان داد و از طرف دیگر خواستی که ترکیه در ایفای نقش در منطقه دارد، می توان این پیش بینی را کرد که ترکیه به عنوان میانجی نقش خود را پررنگ‌تر کند. به نظر می‌رسد که این میانجیگری باعث حل بحران لیبی با هزینه کمتری شود. اگر قرار باشد که ترکیه بخواهد از وزن سیاسی خود اینبار در جهت حل بحران لیبی گام بردارد، نگاه‌ها باز هم به این کشور معطوف خواهد شد.

 

آیا  سیاست ترکیه و ایران در رابطه با مسایل منطقه باهم هماهنگ است؟آیا ترکیه جای خالی ایران را قبال موضع‌گیری‌ها در برابر تحولات پر می‌کند و یا از یکدیگر مستتقل هستند؟

به عیقده من سیاست ترکیه و ایران در قبال تحولات منطقه با هم هماهنگ نیست. به دلیل اینکه نوع نگاه هر دو از هم متفاوت است و و به شکلی دنبال شبیه سازی بودند و از طرف دیگر رقابتی که ترکیه با ایران دارد. همچنین ترکیه نگران این است که تحولات در خلیج فارس به سمتی گرایش پیدا کند که منجر به افزودن وزن سیاسی ایران در منطقه شود. بنابراین این نوع هماهنگی را قبول ندارم. شاید در مواضعی  تا حدی بهم نزدیک باشند اما اینکه یکسو و یا هماهنگ باشند به نظر نمی‌رسد.

دلیل عمده این عدم یکسویی را در چه می‌دانید؟

ایران سعی کرده که مسایل منطقه ای را پوشش دهد، اما ترکیه سعی کرده که با نگاه امرانه‌تر به معنای سیاست فعالتری مسایل را دنبال کند. سفر اقای عبدالله گل به مصر نشان دهنده این بود که نفوذ خود را در شمال افریقا بیشتر کند و حتی اگر در لیبی هم تحولاتی اتفاقی بیفتد ترکیه به دنبال نفوذ بیشتر خود است. ایران هم مسلما سعی در افزایش نفود خود در منطقه دارد. اما ترکیه بحث از ایجاد یا استقبال از الگوی ترکیه می‌کند. درحالیکه نوع الگوی حکومتی ترکیه همسو با این حکومت‌ها نیست. این کشور هم به لحاظ ساختار سیاسی با داشتن پارلمان و هم به لحاظ نگرش‌هایی که در شیوه اداره حکومتی که به رغم اینکه اسلام‌گراها در این کشور حاکم هستند، اما نگرش سکولاری در این کشور پایدار است. در این بین نقش نظامیان در این کشور همانند مصر است. به همین دلیل ترکیه سعی می‌کند که در این تحولات یکه‌تاز و پیشرو باشد. ولی در خصوص لیبی تا حدی محتاط عمل کرده است که دامنه انتقادها هم نسبت به این موضع بالا گرفته و مطبوعات و رسانه‌ها نیز به این احتیاط انتقاد کرده‌اند و همچنین در داخل ترکیه نیز کمال غلیچ‌دار اوغلو رییس حزب جمهوری خلق در این کشور گفته مواضع ترکیه در ازتباط با مصر و لیبی یکسان نبوده است. مشخص است که گروه‌های مخالف هم از این موقعیت بهره‌برداری می‌کنند.

در پایان باید اضافه کنم که این موضع دوگانه ترکیه به این کشور ضربه هم زده است. در ارتباط با انتظاراتی که در منطقه خاورمیانه نسبت به ترکیه بوجود امده به عقیده من موضع ترکیه در قبال لیبی ضربه سنگینی به ترکیه زده است. به همین دلیل طراحان سیاست خارجی ترکیه درصدد اتخاذ طرح و پیشنهادی هستند که انها را از این منگنه نجات دهد. این احتمال وجود دارد که اگر این وضعیت در لیبی ادامه پیدا کند، ترکیه با دادن پیشنهاداتی برای حل مساله، کمک به برون رفت از تنگناهایی باشد که در سیاست خارجی ترکیه در قبال لیبی بوجود امده است.


نظر شما :