قوت وتو و ضعف امریکا؛ اوباما، فلسطین و شورای امنیت

۰۷ اسفند ۱۳۸۹ | ۱۵:۰۷ کد : ۱۰۴۷۳ اخبار اصلی
گفتارى از دکتر سيد محمد کاظم سجادپور، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل بين‌الملل برای دیپلماسی ایرانی.
قوت وتو و ضعف امریکا؛ اوباما، فلسطین و شورای امنیت

دیپلماسی ایرانی: شورای امنیت در ششصد و چهل و هشتمین جلسه خود که در هیجدهم فوریه 2011 برابر با بیست و نه بهمن هشتاد و نه برگزار شد، قطعنامه ارائه شده توسط هیئت نمایندگی فلسطین که از پشتیبانی بیش از صد و بیست کشور برخوردار بود و به صورت مشترک توسط آن‌ها عرضه شده بود را بررسی کرد ولی با وتوی امریکا این قطعنامه مورد تصویب قرار نگرفت.

در این جلسه که به صورت خیلی کوتاه برگزار شد، همه اعضای شورای امنیت اعم از دائم و غیردائم به قطعنامه رای مثبت دادند ولی با وتوی امریکا روبه رو شد و این اولین وتوی دولت اوباما در شورای امنیت است و در شرایط کنونی که خاورمیانه در حال دگرگونی و تحول است، باید این رفتار مورد نظر قرار بگیرد و مورد بررسی واقع شود.

برای بررسی این موضوع باید ببینیم قطعنامه چه بود؟ امریکا چه کرد و معنای کار امریکا چیست؟

قطعنامه چه بود؟

قطعنامه هیئت نمایندگی فلسطین در حقیقت در ادامه برنامه‌های دولت خودگردان فلسطینی که در مذاکره با رژیم صهیونیستی است، تدوین شد و در آخرین هفته ژانویه 2011 به شورای امنیت ارائه شد.

اما امریکا به محض اطلاع از ارائه این قطعنامه سعی کرد که کشورها و بانیان این قطعنامه را متقاعد کند که این قطعنامه را پس بگیرند. شخص وزیر خارجه امریکا، خانم هیلاری کلینتون وارد ماجرا شد و با دولت‌های مختلف عربی صحبت کرد و خواستار این بود که این قطعنامه پس گرفته شود.

این قطعنامه از نظر محتوایی یک قطعنامه بسیار معمولی است و در بندهای ابتدایی آن به تمام قطعنامه‌های قبلی و کلاسیک شورای امنیت اشاره می‌کند. مثل قطعنامه 242 مصوب 1967 و 338 مصوب 1973 و سایر قطعنامه‌هایی که عمدتا مرزهای 1967 را مبنا قرار می‌دهند. اصلی ترین نکته ای که در این قطعنامه وجود دارد این است که ساختن شهرک‌های یهودی نشین در اراضی اشغالی غیرقانونی است. یعنی چیزی که مورد تایید همه بازیگران اصلی بین المللی است. این قطعنامه به چارچوب مذاکرات کوارتت یا چهارجانبه نیز اشاره می‌کند که مذاکراتی است که بین امریکا، روسیه، اسرائیل و سازمان ملل برگزار شد و بر اساس آن قرار شد که مذاکرات صلح میان طرف‌های درگیر ادامه پیدا کند.

بنابراین، این قطعنامه مطلب جدیدی ندارد. تنها مطلب عمده این است که ساختن شهرک‌های یهودی نشین در این اراضی غیرقانونی است. این تاکید از این جهت حائز اهمیت است که امریکا نتوانست حتی در این حد در شورای امنیت با صدور قطعنامه ای موافقت کند که در حد ابتدایی و اولیه اسرائیل را مورد انتقاد قرار می‌داد.

امریکا چه کرد؟

درباره عملکرد امریکا در رابطه با این مسئله باید به این نکته توجه کرد که یکی از تناقضات عمده دیپلماتیک در همین جلسه شورای امنیت رخ داد. به این معنی که نماینده امریکا در شورای امنیت یعنی خانم سوزان رایس در نطق خود بر غیرقانونی بودن شهرک سازی رژیم صهیونیستی در اراضی اشغالی تاکید کرد اما از پذیرش قطعنامه سرباز زد و این بهانه را مطرح کرد که این مانع ادامه مذاکرات صلح میان دو طرف می‌شود در حالی که مذاکرات صلح میان دو طرف به دلیل اصرار اسرائیل بر ادامه شهرک سازی در اراضی اشغالی متوقف شده است و فشار‌های دولت اوباما بر دولت نتانیاهو برای قبول تمدید توقف شهرک سازی کار ساز نبوده است. همین عدم تمدید توقف شهرک سازی مذاکرات را به بن بست رسانده است.

در نهایت امریکا در شورای امنیت مانع از صدور قطعنامه شد، در حالی که دیگر اعضای دائم شورای امنیت یعنی کشورهای غربی صاحب حق وتو یعنی انگلیس و فرانسه با قطعنامه همراهی کرده بودند. نه تنها امریکا در جلسه شورای امنیت این قطعنامه را مورد وتو قرار داد، بلکه تلاش‌های عمده ای را در طی سه هفته ای که میان ارائه و طرح این قطعنامه در جلسه شورای امنیت فاصله بود، انجام داد تا از طرح این قطعنامه جلوگیری کند.

چرا امریکا در چنین مقطعی دست به وتو زده و این رای به چه معناست؟

معنای وتوی امریکا چیست؟

در مرحله اول این اقدام تکرار رویه ای است که امریکا طی شصت سال گذشته در شورای امنیت در طرح مسائل مربوط به اسرائیل داشته است و از این جهت اقدام جدیدی نیست. ولی از یک طرف این اقدام جدیدی است به خاطر در تعارض قرار گرفتن شعار‌های دولت اوباما در لزوم تشکیل دولت فلسطینی با مخالفت با این اقدام حداقلی.

باید بر حداقلی بودن این قطعنامه تاکید کنیم، چرا که این قطعنامه، قطعنامه ای بسیار ساده و ابتدایی بود. ولی امریکا رویه گذشته را تکرار کرد. باید در نظر داشته باشیم که مسئله حق وتو در دوران بعد از جنگ سرد در شورای امنیت به ندرت مورد استفاده پنج عضو دائم شورای امنیت قرار گرفته و موارد بسیار اندک است بر خلاف دوران قبل جنگ سرد. باید این را هم در نظر داشته باشیم که امریکا آخرین بار در سال 2006 از حق وتو استفاده کرده است. اما تکرار الگوی رد کردن هر قطعنامه ای که در رابطه با اسرائیل است، تبدیل به جزء دائمی‌سیاست خارجی امریکا شده و یکی از عوامل بزرگ دردسر ساز در سیاست‌های این کشور در خاورمیانه است.

سوای این الگوی تکراری، از طرف دیگر بی تردید این وتو نشان دهنده ضعف دولت اوباما در سیاست خاور میانه ای است که حتی به اولیه ترین شعارهایی که خودش داده است، پایبند نیست و در عین حال قادر نیست که فشار اولیه ای را به دولت نتانیاهو وارد کند که شهرک سازی را متوقف کند تا مذاکرات بین دولت خودگردان و رژیم صهیونیستی از سرگرفته شود.

نکته دیگر وضعیت زمانی و شرایطی است که این قطعنامه در آن مطرح می‌شود. در دریای خروشان خاورمیانه که نوع رژیم‌های عربی با مشکلات عمده ای در ارتباط با مردمشان روبه رو هستند و این دولت‌ها به دلیل نزدیکی به امریکا و اسرائیل دچار مشکل شده اند، دولت امریکا در پی موج سواری بوده ولی در بین این موج سواری  و بعضا متمایل نشان دادن خود به جامعه مدنی، این رای گیری یک نقطه برجسته و آشکار در روشن کردن تناقض‌های سیاست خارجی امریکا در این مقطع است و بلاتردید تلاش‌هایی که برای متوقف کردن طرح این قطعنامه بوده است ناظر بر این مطلب است که دولت امریکا آگاه است که وتوی این قطعنامه در افکار عمومی‌مردم عرب بسیار منفی خواهد بود. اما ظاهرا دولت اوباما به دلیل چالش‌های داخلی امکان همراهی با این قطعنامه را نداشته است.

آخرین نکته ای که باید در حاشیه این مباحث مطرح شود این است که این قطعنامه اگر چه ارزش عمده ای نداشته و وتوی آن هم از نظر سیاسی تغییر عمده ای در تحولات ایجاد نمی‌کند اما به پرونده فقدان مشروعیت و مقبولیت رژیم صهیونیستی و حمایت امریکا در این زمینه مخصوصا از نظر حقوقی برگی را اضافه می‌کند.

باید تاکید شود که فلسطینی‌ها در بیست سال گذشته یکی از ابزار مهمی‌را که قبلا به آن توجه نداشته اند به کار گرفته اند. در دهه‌های گذشته فلسطینی‌ها به استفاده از ابزار حقوقی روی آورده اند. هرچند این ابزار نتیجه فوری و فوتی ندارد، اما در مشروعیت زدایی از اقدامات مشترک تل آویو ـ واشنگتن بی تاثیر نیست.

باید به بعد داخلی ملاحظات فلسطینی‌ها هم نگاه کرد. در زمانی که دولت خودگردان زیر فشار همکاری با امریکا و رژیم صهیونیستی است، این قطعنامه را مطرح می‌کند و علاوه بر ابعاد مربوط به امریکا و اسرائیل و ملاحظات حقوقی، ابعاد داخلی منازعات فلسطینی‌ها هم مطرح است و جالب است که در این زمینه کمک اساسی و قابل توجهی به دولت خودگردان نشده است.

در مجموع باید گفت هرچند این قطعنامه کوچک است، اما یک دنیا حرف و مطلب در مورد تداوم و تغییر در خاورمیانه و تداوم سیاست‌های امریکا و اسرائیل در برابر مردم فلسطین در بر دارد و محدودیت‌های راه‌های مذاکراتی را به نمایش می‌گذارد.


نظر شما :