سفر به سوى دموکراسى
وقتی سوار هواپیما شدم تا مرا به وطنم پاکستان ببرد، با خودم دستنویس کتابی را برداشتهام که در حال نوشتن هستم و بهزودی منتشر میکنم. این نوشته، رساله من در مورد آشتی میان ارزشهای اسلام و ارزشهای غربی است، این نوشته نسخهای از اسلام مدرن و میانهروست که تندروهای افراطی را به حاشیه میراند، نظامیان را از عرصه سیاسی به پادگانهای خود بازمیگرداند، همه شهروندان بهویژه زنان را به یک دید نگاه میکند و به خصوص حق و حقوق کامل و مساوی را به آنان اعطا میکند، رهبران پاکستان را در انتخاباتی منصفانه و آزاد انتخاب میکند و شرایط را برای حکومتی شفاف و دموکراتیک فراهم میآورد، به گونهای که نیازهای اقتصادی و اجتماعی مردمش را در بالاترین اولویت خود قرار میدهد.
برای من این نوشته فقط جنبه یک کتاب را ندارد بلکه مانیفست مبارزاتی من و راهنمای اداره کشور است. اگر مردم پاکستان دوباره به من افتخار دهند و فرصتی مجدد در اختیارم بگذارند، قصد دارم به آن چه در سخنرانى هايم مورد تاکيد قرار مى دهم، جامه عمل پوشانده و بین اعمال و گفتارم تناسب ایجاد کنم و از پاکستان الگویی برای یک میلیارد مسلمان در جهان بسازم.
60 سال است که ملت من بین دیکتاتوری و دموکراسی دست و پنجه نرم میکند. دموکراسی نویدی است که در یک دهه گذشته به دلیل رکود اقتصادی و سرکوب سیاسی در خفقان به سر برده است. یک دهه است که دیکتاتوری نظامی بر ما حکم رانده و در پنج سال گذشته با چالش بینالمللی تروریسم هم دست به گریبان بودهایم طوری که مناطق قبیلهنشین ما به کانون اصلی این چالش تبدیل شده است. ما در زمان عادی به سر نمیبریم و به راهحلهای فوق عادی هم نیاز داریم.
در چند ماه اخیر با ژنرال پرویز مشرف گفتوگوهایی در مورد تضمین همزمان دو مقوله یکی دوره گذار به دموکراسی و دیگری ایجاد جنبش در قشر میانهرو و متوسط جامعه داشتهام تا امکان رویارویی و مهار افراطیها و متحجرها فراهم آید. این گفتوگوها روند بسیار سخت و پیچیدهای داشت و به خاطر مقاومت عناصری که از قدرت در پاکستان بهرهمند هستند پیچیدهتر هم شده است چون آنها حاضر به پذیرش یک گزینه دموکراتیک نیستند. اما این گفتوگوهای طولانی ثمرهایی هم داشت.
در ماه سپتامبر (شهریور) مشرف به دیوان عالی پاکستان وعده داد که پیش از تحلیف ریاست جمهوری از مقام ریاست ارتش بازنشسته شود. در ماه جاری [میلادی مصادف با ماه مهر] دولت پاکستان اعلام کرد یک سری اقدامات اعتمادساز در شرف انجام است تا به موجب "فرمان آشتی ملی" راه برای تشکیل پارلمانی مشروع و پاسخگو هموار شود.
هرچند این توافقها چندان کامل و بینقص نیست، پایان روند مذاکرات هم نیست. بلکه شروعی مهم برای گذار به دموکراسی است و هدف آن آغاز اصلاحات و تغییر سیاسی بدون هرج و مرج و خونریزی است چون در این فضای هرج و مرج و خونریزی است که افراطیگری و نظامیگری امکان رشد و جولان دارند. در فاز بعدی اقدامات اعتمادساز دیگری مورد انتظار است.
در حالی سوار هواپیما به سمت پاکستان شدم که به خوبی آگاهم حامیان طالبان و القاعده، علناً مرا به ترور تهدید کردهاند. "بیتالله مهسود" از فرماندهان طالبان گفته است که حامیانش از ورود من "استقبال" خواهند کرد. همه معنی این اظهارنظرها را به خوبی میدانند. من هم به طور کامل معنی حرفهای مردان پشتیبان القاعده را می فهمم. آنها در گذشته دوبار قصد جانم را کردهاند. حزب خلق پاکستان ومن نماینده مسائلی هستیم که القاعده و طالبان به شدت از آن وحشت دارند-میانهروی، دموکراسی، مساوات و برابر زنان، اطلاعات و فناوری.
ما نمایندگان آینده پاکستان مدرن هستیم، آیندهای که در آن جایی برای جهالت، عدم تحمل مخالف و تروریسم وجود ندارد. نیروهای میانهرو و دموکراسی اراده کرده و باید در برابر دیکتاتوری و افراطیگری به توفق و پیروزی دست پیدا کنند. مخالفان دموکراسی نمیتوانند مرا به وحشت بیندازند. من وقتی پای خود را به فرودگاه کراچی می گذارم به سفر خود پایان ندادهام بلکه سفر جدیدی را شروع کردهام. برخلاف وجود تهدید مرگ، با ستم سازش نمیکنم بلکه در مقابلش میایستم.
نظر شما :