اسرائیل به دنبال بهانه است
دیپلماسی ایرانی: مذاکرات اسرائیل و فلسیطینیها پس از دو سال وقفه مجددا از هفته گذشته آغاز شده است. چرا جامعه جهانی تا این اندازه به مذاکرات بین اسرائیل و فلسطینیها توجه نشان میدهد؟ چه ضرورتهایی جهانی برای انجام مذاکرات بین اسرائیل و فلسطینیان و دستیابی تفاهم در این زمینه وجود دارد؟
سالهاست که روابط بینالملل و مسائل بینالمللی و خصوصا آن چه که در خاورمیانه میگذرد در سطح کنش و واکنش دو یا چند بازیگر نیست. بعضی تصور میکنند مسئله اسرائیل و فلسطین مسئله کنش و واکنش دو یا چند بازیگر است که مثلا فتح یا حماس اقدامی کند، اسرائیل واکنشی نشان بدهد، مصر موضعی بگیرد، ایران حرفی بزند و از این دست. در واقع این دسته مسئله را در این سطح میبینند. در حالی که به نظر میرسد در شرایط فعلی این مسئله را باید با وسعت بیشتر و در سطح بالاتری دید و تحلیل کرد.
به این معنی که در حال حاضر ما با پدیدهای به نام امینت به هم پیوسته روبرو هستیم. یعنی نظام بینالملل به گونهای به هم پیوسته شده که امنیت تمام بازیگران در همه نقاط جهان به هم پیوند خورده است. نمیتوان در حالی که در نقطهای از جهان کشتار و خونریزی و کشمکش دائمی وجود دارد صحبت از امنیت در سرزمینهای دیگر به میان آورد. امنیت مراکز قدرت در نظام بینالمللی به مسائل خاورمیانه پیوند خورده و بالعکس. بنابراین در دنیای امروز ما با امنیت به هم پیوسته در عرصه جهانی مواجه هستیم.
استراتژیهای جهانی هم به دنبال رسیدن به یک امنیت پایدار در عرصه جهانی هستند. به همین دلیل است که مسئله خاورمیانه و رسیدن به یک وضعیت باثبات در این منطقه در کانون توجه جهانی قرار دارد. وقتی که ما در وضعی قرار داریم که یک اتفاق کوچک در منطقه خاورمیانه میتواند اقتصاد جهانی را تحت تاثیر خود قرار دهد یا به وجود آمدن یک ناامنی در ایالات متحده میتواند به تغییر رژیم یک کشور در این منطقه بیانجامد این به این معنی است که نقاط دور و نزدیک در جهان امروز به هم فشرده شدهاند و مسائل مناطق مختلف برهمدیگر تاثیر میگذارد. چون این پدیده یعنی به هم پیوستگی در دنیای امروز مخصوصا بعد از بحرانهای اقتصادی جهانی اخیر و روی کارآمدن هیئت حاکمه جدید آمریکا به مراتب تشدید شده، به نظر میرسد که اهمیت آن نیز بیشتر شده است.
از چه جهت این مذاکرات آخرین فرصتها برای صلح خوانده میشود؟ چه الزامات منطقهای برای انجام مذاکرات وجود دارد و چه مسائلی اسرائیل و فلسطینیها را به سمت مذاکره و تلاش برای حصول توافق و برقراری صلح سوق میدهد؟
در سطح مسائل منطقهای ما با این مواجه هستیم که اسرائیل بعد از ماجرای حمله به کشتی آزادی که حاوی کمکهای بشردوستانه برای مردم غزه بود، با یک موج ضداسرائیلی در عرصه جهانی مواجه شد. شاید در تاریخ شصت و چند ساله اسرائیل این اتفاق نیفتاده بود که چنین موج افکار عمومی در عرصه جهانی علیه اسرائیل به راه بیفتد. ماجرای کاروان آزادی و کشته شدن چند نفردر کشتی ترکیهای و عکسالعمل ترکیه و بقیه کشورها موجب شد که موج بسیار وسیعی چه در بین دولتها و چه در بین سازمانهای بینالمللی علیه اسرائیل به راه بیفتد و این یک فشار مضاعفی را به دولت تندرو و محافظه کار اسرائیل وارد کرد. دولتی که با شعارهای تند در مورد ضدیت با صلح روی کار آمده بود و روی کار آمدن آن به نوعی باعث تعلیق مذاکرات شده بود. بنابراین این موج اعتراض جهانی علیه اسرائیل باید از سوی این کشور شکسته میشد.
از طرف دیگر ما شاهد این هستیم که پروسه تشکیل کشور واحد فلسطینی در مناطق فلسطینینشین با مشکل مواجه شده است. به هر حال این پروسهای است که از حدود 10 سال پیش آغاز شده و بنا براین بود که زودتر از این به شکل گرفتن یک کشور فلسطینی منجر شود. اگرچه گامهای اولیه برداشته شد اما اختلافات درون فلسطینیها از یک سو و تهاجمات نظامی اسرائیل از سوی دیگر و مهمتراز همه ادامه پدیده شهرک سازی باعث شد که موانع جدی در راه ایجاد دولت فلسطینی به وجود بیاید. به نحوی که بسیاری از گروههای فلسطینی بر سر این دوراهی قرار گرفتند که آیا به مبارزه مسلحانه دائمی بازگردند و یا طریق دیپلماسی را برای تشکیل کشورشان ادامه دهند. این واقعیتها و ضرورتها را وقتی در کنار همدیگر ببینیم به این نتیجه میرسیم که واقعا به نظر میرسد که این زمان دوران مهمی است که باید در این دوران به یک تحول جدی در مسئله اسرائیل و فلسطین دست یافت والا ممکن است این وضعیت به این یک تنش و درگیری درازمدت جدید در منطقه منجر شود.
هیلاری کلینتون روز جمعه در مصاحبه ای با اشاره به مخالفت حماس، حزبالله و ایران با روند فعلی مذاکرات، دولت ایران را «بزرگترین معضل برای صلح خاورمیانه» نامید و این مخالفت را دلیل اندک بودن فرصت تحقق صلح دانست. نظر شما در این ارتباط چیست؟
در درون نظام بین الملل وقتی کشورهایی در مقابل همدیگر قرار میگیرند، هر اتفاقی را که خوشایندشان نیست به طرف مقابل نسبت میدهند. این حتی در مورد روابط انسانی هم صادق است وقتی دو نفر یا دو خانواده با همدیگر مشکلی پیدا میکنند هر اتفاق بد و ناخوشایندی را که اتفاق میافتد به دیگری نسبت میدهند. این یک بعد این مسئله هست. بعد دیگر این است که اسرائیلیها برای خروج از انزوا و توجیه برخی از سیاستهای خشن و تهاجمیخود به بهانه احتیاج دارند. آنها به دنبال این هستند که نمونه یا مصداقی پیدا کنند که نشان دهند کسانی آنها را تهدید میکنند و به بهانه این تهدید اقدامات خشن خود را ادامه دهند. طبیعی است که آنها تلاش میکنند این بهانهها را از بعضی گروههایی که با ایران ارتباط دارند بیابند و یا به دنبال این هستند که از بعضی گفتههایی که در ایران صورت میگیرد این چنین بهانههایی را پیدا کنند.
به نظر شما آیا اسرائیل واقعا به دنبال یک توافق درازمدت با فلسطینیها است یا این که صرفا به دلیل مشکلات جهانی که با آن مواجه است به دنبال ترمیم وجهه خود در افکار عمومیجهان است؟
هیئت حاکمه فعلی در اسرائیل و گروههای که دولت فعلی اسرائیل را در اختیار دارند گروههای هستند که اساسا به صلح اعتقاد جدی ندارند و اینها به تشکیل کشور فلسطینی هم چندان معتقد نیستد. به همین دلیل برخی از تحلیل گران معتقدند این که این گروهها پای میز مذاکره آمده اند اتفاق نسبتا مهمیاست. ولی به نظر میرسد آنها اعتقاد چندانی به صلح ندارند و این که علی رغم فشارشدید آمریکا حتی شهرک سازیها را متوقف نکرده اند نشان دهنده این است که آنها به دنبال ایجاد یک صلح پایدار نیستند.
با این حال سوال این است که آیا اسرائیل توانسته به خواستهای خود دست یابد؟ برخلاف برخی از گرایشها در تحلیل این مسئله، خیلیها معتقدند در چند سال اخیر اسرائیل قدرت سابق را در نظام بین الملل نداشته و به خاطر همین نمیتواند به آن چیزی که میخواهد تحقق ببخشد. به همین دلیل خیلیها معتقدند اسرائیلیها ناگزیرهستند به چنین مذاکراتی تن در دهند. به زبان دیگر اگرچه به نظر میرسد از نظر انگیزش هیئت حاکمه فعلی اسرائیل انگیزه چنین صلحی را ندارند ولی در بعضی از زمینهها شاید ناگزیر به بعضی از توافقها و دادن بعضی از امتیازات باشند.
برخی از تحلیلگران با توجه به در پیش بودن انتخابات در آمریکا، تلاش اوباما برای دست یافتن به توافقی بین اسرائیل و فلسطینیها را به این انتخابات مربوط میدانند و معتقدند که شکست یا پیروزی اوباما در این زمینه میتواند در نتیجه این انتخابات موثر باشد. به نظر شما این تحلیل تا چه اندازه تحلیل درستی است؟
به نظر من از آنجا که انتخابات پیش رو در آمریکا انتخابات میان دورهای کنگره است، چندان مسائل سیاست خارجی در آن تاثیرگذار نیست. تجربه نشان داده که در این گونه انتخاباتها بیشتر مباحث اقتصادی و مسائل داخلی است که تاثیر گذاشته است. طبیعی است مسائل سیاست خارجی هم مهم هستند ولی به نظر میرسد عامل تعیین کننده در این انتخابات توفیق درمسائل داخلی است و سیاست خارجی بیشتر در انتخابات ریاست جمهوری تاثیر گذار است.
نظر شما :