ترکیه و باز تعریف روابط
تحلیلگرانی که بحران روابط میان ترکیه – اسرائیل و همچنین رای منفی آنکارا به قطعنامه جدید شورای امنیت ملی سازمان ملل متحد علیه ایران را علائم دور شدن این کشور از غرب تلقی کردهاند، به نظر میرسد دچار خطای استراتژیک شدهاند. این گروه فاصله میان اقدامات تاکتیکی با اهداف استراتژیک را نادیده گرفته و شاید ناخواسته سبب غلبه احساسات قلبی بر منطق عقلی در تحلیل موضوع شدهاند.
واقعیت آن است که روابط آنکارا – تل آویو در شرایط جاری در حال گذر از مقطعی است که شرایط بینالمللی – منطقهای آن را ایجاب نموده و بحرانهای موجود را باید از تاثیرات گذرای این موج تلقی کرد. بدیهی است که روابط میان ترکیه – اسرائیل و خصوصاً برای آنکارا روابط با تل آویو حاصل مجموعه ملاحظات ناشی ازشرایط جنگ سرد، شرایط داخلی، منطقهای و بینالمللی بود و پس از تغییرات رخ داده در این عوامل تاثیرگذار و تعیین کننده، روابط و مناسبات ترکیه – اسرائیل نمیتوانست همچنان بر مبنای ملاحظات گذشته باقی بماند.
ترکیه در میان کشورهای مسلمان اولین کشور مسلمانی بود که در سال 1949 اسرائیل را به رسمیت شناخت. روابط این دو کشور پس از این تاریخ و در طول بیش از پنح دهه به جز مقاطع کوتاه و خاص روابطی گرم و صمیمی بود. این روابط در نیمه دوم دهه نود با انعقاد قرارداد همکاریهای استراتژیک نظامی و همچنین پس از شبه کودتای 28 فوریه 1998 که منجر به سقوط دولت ائتلافی اربکان – چیلر شد به اوج خود رسید.
رسیدن موج تغییرات ناشی از پایان جنگ سرد به خاورمیانه و درک سریع و به موقع ترکها از تغییر شرایط بینالمللی – منطقهای و در بخش مهمی رعایت شروط و ملاحظات مرتبط به پیوستن به اتحادیه اروپا توسط آنکارا سبب گردید، ترکیه برای تطبیق خویش با شرایط جدید دست به تغییرات ساختاری در سیاست داخلی و خارجی خود بزند.
در واقع بحران امروز روابط ترکیه – اسرائیل بیش از آنکه نتیجه حکومتهای فعلی دو کشور باشد تا حدود زیادی حاصل شرایط تحمیلی و خارج از اراده این دو کشور است. این شرایط نوین، تغییرات در سیاستهای منطقهای ترکیه از جمله تغییرات در روابط با اسرائیل را برای آنکارا امری الزامی کرده است.
تحولات و مسائلی چون حادثه داووس، لغو مانور مشترک ترکیه – اسرائیل، حادثه حمله به کشتی مرمره آبی و ... در واقع دوران عبور روابط ترکیه – اسرائیل از دوره گذشته و آغاز فصلی تازه در روابط این دو کشور براساس معادلات جدید است.
واکنشها، تندرویها، حوادث و ... همگی حاصل این دوره عبور بوده و در تصور نیز نمیگنجد که بحران در روابط ترکیه – اسرائیل به درگیری جدی میان این دو کشور بیانجامد. ترکیه – اسرائیل با وجود تمام تحولات کماکان در خاورمیانه نزدیکترین همپیمانان غرب محسوب شده و از رابطهای ویژه و خاص با امریکا برخوردار هستند.
فارغ از آن، این دو نظام سیاسی از ساختار لائیک و سکولار برخوردار بوده و در تعیین سیاست خارجی در این دو کشور عامل خارجی ( اتحادیه اروپا و خصوصاً امریکا ) بیش از عامل داخلی در آن تاثیرگذار بوده و هست. روابط یک دهه پیش ترکیه با همسایگان و مناطق پیرامونی چون سوریه، یونان، ارمنستان و... در مقایسه با امروز دچار تغییرات بنیادی شده و این تغییرات به دنبال خود تغییر مفاهیم مصداقی تهدیدات امنیتی را سبب گردیده است.
با مدنظر گرفتن این تحولات و شرایط جدید بینالمللی – منطقهای روابط ترکیه و اسرائیل نمیتوانست مصون از تاثیرات این تغییرات بماند. فارغ از آن در ترکیه نظامیان این کشور که معمار اصلی روابط ترکیه – اسرائیل بودند و با تغییراتی که در داخل این کشور در حال وقوع است دیگر چون گذشته در عرصه سیاست داخلی و خارجی عامل تعیین کننده و صاحب سخن آخر نیستند.
باید در تحلیل ترکیه شرایط عمومی و قابلیتهای این کشور را مدنظر داشت. این کشور برخلاف بسیاری از کشورهای خاورمیانه فاقد منابع طبیعی قابل توجه میباشد، با این وجود سیاستمداران این کشور یاد گرفتهاند که استاد استفاده از فرصتها باشند.
دولتمردان ترکیه در مقاطع مختلف و با توجه به شرایط و معادلات جهانی همیشه سعی داشتهاند با بهرهگیری از موقعیت ژئوپولتیکی این کشور بیشترین منافع را بر کشورشان تامین نمایند.
در حال حاضر نیز آنکارا با درک شرایط جدید و رعایت نرم های بینالمللی سیاست خارجی خود از جمله روابط با اسرائیل را بازتعریف میکند تا با رعایت قواعد بازی همچنان در بازی معادلات قدرت سهمی برای خویش بگیرد.
این رویکرد اقدامی ملی در ترکیه بوده و مختص به حزب عدالت و توسعه نیست و رهبران احزاب مخالف نیز از آن حمایت می کنند. به طور کلی در ترکیه احزاب در تعریف منافع ملی به وحدت و بلوغ سیاسی رسیدهاند و اختلاف میان آنان بیشتر حول محور شیوه و عملکرد است.
آنهائی که بیش از حد نگران و یا دلخوش تیرگی روابط آنکارا – تل آویو هستد، امروز و در شرایطی که اردوغان پس از بحران حمله به کشتی مرمره آبی پیششرطهای بسیار سختی برای عادی سازی روابط با اسرائیل تعیین کرده است باید از خبر ملاقات احمد داود اوغلو وزیر خارجه این کشور با بنیامین بن الیزر وزیر بازرگانی اسرائیل در بروکسل که بنا بر درخواست وزیر ترک و به هدف ترمیم روابط بوده است اگر دچار شوک نشدهاند باید حداقل پاسخ و توضیح قانع کنندهای برای آن بیابند.
تعمق در خبر چند روز پیش روزنامه کویتی السیاسیه مبنی بر درخواست مقامات ترکیه از مقامات سوری در ارتباط با ممنوعیت چاپ عکس رئیس جمهور ایران در کنار عکس اردوغان شاید تا حدودی رفتار آنکارا قابل درک بنماید.
از یک نگاه به نظر میرسد ترکیهای که در آن یک حزب به اصطلاح اسلامگرا حاکم است در یک پروسه زمانی، بیش از یک حزب چپ و یا راست شدیداً سکولار بتواند با حرکتهای تاکتیکی مشروعیت اسرائیل در منطقه و در نزد مردم خود جا بیاندازد.
اگر اسرائیل را حزب لائیک جمهوری خواه خلق به رسمیت شناخت در دوران حکومت حزب عدالت و توسعه اسلام گرا بود که پرز در اولین پارلمان یک کشور مسلمان سخنرانی نمود. هرچند که پس از آن عباس نیز در این پارلمان سخن گفت اما درک تفاوت این دو، مهم است.
تلاش آنکارا برای آشتی حماس و دولت خودگردان و در نهایت جا انداختن دو دولت اسرائیل و فلسطین در نزد مخالفان این ایده نیز یکی دیگر از کارکردهای ابعاد بازتعریفی روابط آنکارا – تل آویو را روشن میکند. یکی از نتایج مهم این سیاست مسلماً تنگ شدن میدان مانور برای ایران خواهد بود.
نکته آخر آنکه تمام پیششرطهای عادی شدن روابط از سوی ترکیه را فراموش کنید و به یاد داشته باشید که زمانی که تل آویو نقش میانجیگری آنکارا در مذاکرات تل آویو – دمشق را پذیرفت، بسیاری از مشکلات امروز در روابط ترکیه – اسرائیل حل شده و دوره بحران پایان یافته و فصل جدید در روابط میان آنکارا – تل آویو آغاز خواهد شد.
نظر شما :