هزار راه نرفته ایران در قدرت نرم
1. چندی است در رسانههای چینی بحثی درخصوص قدرت نرم این کشور و مقایسه آن با قدرت نرم ایالات متحده آمریکا در گرفته که بسیار جالب است. آغاز این بحث به شکل جدی هم بر میگردد به اکران فیلم هالیوودی «آواتار» در چین و همزمانی آن با اکران یکی از بزرگترین پروژههای سینمای ملی چین که با نام پایهگذاری یک جمهوری (The Founding of a Republic) و با شرکت اغلب بازیگران معروف و ستارههای چینی بر روی پردههای سینمای این کشور قرار گرفته است. مقالهای در نشریه Global Times به قلم وانگ ون (Wang Wen) در تاریخ 28 ژانویه سال جاری، نکته اساسی این رقابت را نشان میدهد. وی در بخشی از مقالهاش مینویسد: هرچند فیلم پایهگذاری یک جمهوری در 45 روز نمایش توانست رکورد فروش فیلم در کل تاریخ چین را بشکند، اما این رقم تنها با نمایش 15 روز آواتار برابری نمود! وی سپس مینویسد: متاسفانه این نسبت 1 به 3 بین فروش فیلم ما و فیلمی آمریکایی، به خوبی شکاف بین اقتدار نرم ما و آمریکا را هم نشان میدهد.
همین وضعیت در هفتههای اخیر مجددا میان استقبال از فیلم آواتار و یک فیلم جدید چینی به نام کنفوسیوس (Confucius) حاصل شده، بگونهای که مجددا بحث چرایی جذابیت بیشتر فیلمهای هالیوودی در جامعه چین و ترجیح اینگونه فیلمها به فیلمهای مربوط به تاریخ و تمدن چین داغ شده است.
2. ساموئل هانتینگتون نظریه پرداز آمریکایی معتقد بود که نقشه و شکل توزیع فرهنگ یک کشور در نقاط مختلف جهان، نشاندهنده نقشه و میزان واقعی قدرت آن کشور در مناطق مختلف جهان است.
3. قدرت نرم یکی از مباحث به نسبت جدید در علم سیاست و روابط بینالملل است که تلاش دارد مفهومی انتزاعیتر و معنویتری از قدرت را که غالبا با وجه سخت آن تصور میشود، نمایش دهد. در قدرت نرم، شیوه تاثیرگذاری بسیار خاص بوده و بدون آنکه از اجبار یا تطمیع استفاده شود، از جذب و اقناع بهره برده میشود. در حقیقت در این شیوه از اثرگذاری، شخص یا واحد مقابل ناخود آگاه یا خودآگاه اما به هرحال از روی رضایت، کاری را انجام میدهد که از سوی قدرت تاثیرگذار از وی خواسته میشود. همچنین در این وجه از قدرت، امکان اولویتبندی ترجیحات دیگران نیز وجود دارد و میتوان انتظار داشت طرف مقابل نه تنها همانهایی را بخواهد که ما میخواهیم، بلکه آن ها را همانگونه هم بخواهد که ما اولویتبندی میکنیم.
4. در عصر کنونی ارتباطات، بسیاری از کشورها با تمام توان در حال جذب افکار عمومی جهانی بهسوی ترجیحات خود هستند. بسیاری از کشورها با صرف مبالغی کلان و در کنار آن با هوشمندی و زیرکی، تلاش دارند تا جذابیتهای فرهنگ، هنر، گردشگری، علم و تاریخ خود را در نگاه دیگران به نمایش گذاشته، از آن در نگاه اول برای بهبود وجهه عمومی کشور خود و در هدفی اساسیتر، برای پیشبرد اهداف سیاستخارجی و امنیتی خود بهره جویند. سرمایهگذاریهای کلان هند برای تبدیل دانش یوگا به کالایی معرف فرهنگ و تمدن هند؛ استفاده کوبا از پزشکان این کشور برای کسب وجهه ملی برای این کشور، خصوصا در هنگام عملیاتهای داوطلبانه در نقاط مختلف جهان؛ بهرهبرداری آمریکا از نمادهایی همچون هالیوود، مکدونالد یا کوکاکولا برای افزایش حوزههای نفوذ فرهنگی خویش؛ سرمایهگذاری چین در موسسات مطالعاتی و آموزشی کنفوسیوسی در نقاط مختلف جهان به منظور اشاعه فرهنگ کهن چینی؛ استفاده آلمان از برندهای معروف صنعتی خود همچون بنز و بیامو و جذابیت آن در میان نسلهای مختلف؛ تلاش کره جنوبی برای نمایش تاریخی کهن برای خویش و امتزاج آن با نمادهای موفق تکنولوژیک این کشور و بسیاری موارد دیگر از جمله حوزههایی هستند که در حال حاضر در یک بازار به شدت رقابتی و با استفاده بهینه از ابزارهای نوین ارتباطی همچون اینترنت، در چهارچوب ساختارهای اقتدار نرم، در حال ارائه و جذب مخاطب هستند.
5. نظام جمهوری اسلامی ایران در طول حیات 30 ساله خویش، بسیاری از ابزارهای قدرت نرم یک تمدن عظیم ایرانی – اسلامی را تعیین، تعریف (گاهی نیز بازتعریف) و مورد بهرهبرداری قرار داده است. حتی تمرکز صرف بر مولفه فرهنگ، به تنهایی میتواند اوج ظرفیتها و پتانسیلهای اقتدار نرم در اختیار جمهوری اسلامی ایران را به خوبی نشان دهد. در حقیقت فرهنگ بخش بسیار مهمی از ابزارها و مولفههای قدرت نرم را شامل میشود. جوزف نای در بیان مولفههای قدرت نرم، به سه عامل اصلی اشاره میکند که یکی از آنها ارزشهای فرهنگی و ایدئولوژیک است. در حقیقت فرهنگ یک جامعه که میتوان آنرا در لایههای متعددی همچون هنر، تمدن، مذهب، جایگاه علمی، سرگرمی، ادبیات، سنن و فولکلور، ویژگیهای رفتاری منحصر بهفرد ملی و حتی غذاهایی هماهنگ با مذاق جهانی مشاهده و بازیابی نمود، طیف بسیار وسیع و در عین حال بسیار مقتدری از مولفههای قدرت نرم یک کشور را تشکیل میدهد. در این راستا استحکام، ریشهدار بودن و اتصال این مضامین به کهن الگوهای مستتر در تمدن و ایدئولوژی جامعه، میزان اقتدار مولفههای مذکور را مشخص میسازد.
6. کشور ما دارای آنچنان ظرفیتهایی در قدرت نرم است که وقتی آنها را در کنار هم قرار میدهی، هم دهانت از تعجب باز میماند، هم به خودت میبالی که ایرانی هستی و در این خاک زندگی میکنی، هم اشکت سرازیر میشود چون حال که میدانی چهتعداد از کشورها با درصدی از این ظرفیتها بسیاری از حوزههای امنیت نرم خود را بیمه کردهاند، میفهمی که ما چقدر با استفاده مطلوب از این نعمات خدادادی فاصله داریم.
7. وانگ ون که در ابتدای این متن نقل قولی از وی آورده شد، در مقاله خود پس از آنکه حسرت میخورد که چینیها در سرمای شدید ژانویه ساعتها قبل از طلوع آفتاب در مقابل گیشههای نمایش فیلم آواتار میایستند تا بتوانند این فیلم را تماشا کنند، این سوال را در مقابل دولتمردان چینی قرار میدهد که ما باید چه کنیم که زمانی فرا رسد که آمریکائیها ساعتها در زیر سرما به انتظار بنشینند تا بتوانند فیلمی ساخته شده در چین را تماشا کنند؟
این سوال خوبی برای ما هم خواهد بود: چه باید بکنیم که فرهنگ، هنر و تمدن ایرانی تبدیل به جزو لاینفکی از زندگی بخش مهمی از مردم جهان شود؟ چه کنیم که فرش ایرانی به جایگاه قبلی خودباز گردد؟چه کنیم که مارک Made in Iran تبدیل به نمادی از اعتماد شود؟ چه کنیم که دیگران برای دیدن سینمای ایران یا داشتن قطعهای از هنر هنروران ایرانی در زمینههای مختلف روز شماری کنند؟ چه کنیم که شرکتهای مسافرتی از شدت ازدحام برای بازدید گردشگران خارجی از جاذبههای توریستی و حداقل ژئوتوریستی ایران، وقتهای طولانی مدت دهند؟
اگر حتی فکر کردن به این موارد بیش از حد خوشبینانه به نظر میرسد، بدانیم که راهی بس طولانی در پیش رو داریم.
نظر شما :