فردایی بهتر برای افغانستان
یادداشتی از اشرف غنى، یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری افغانستان.
انتخابات رياست جمهورى افغانستان، آزمونی حساس برای دموکراسی جوان ماست. يک همهپرسى براى بىقانونى حکومت اخير و ثبات آينده کشور. در پنج سال گذشته حامد کرزاى، رئيسجمهور افغانستان کشور ما را به يکى از ناموفقترين کشورهاى فاسد دنيا تبديل کرده است. وی به جاى آنکه کشور را به سمت دموکراسی سوف دهد، با تبهکاران متحد شده است.
او فرمانداران و پلیس را که به طور آشکارا قانون را به مسخره گرفتهاند به کار گرفته است. او چشمان خود را در مقابل قاچاق میلیاردها دلار مواد مخدر که موجب شورش و ناآرامی شده است بسته است. ما برای آنکه بتوانیم کشور را دوباره بسازیم، باید حکومتی با قابلیتهای بیشتر را انتخاب کنیم. حکومتی که بتواند برای افغانها شغل ایجاد کند، خانه سازی کند و خدماتی عمومی مانند تحصیلات، آب و برق در اختیار افغانها قرار دهد. به همین دلیل است که من یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری هستم.
من دیدگاه روشنی دارم، رهبری خاص خودم، همراه با مدیریتی با دقت که میتوانم محیطی از اطمینان را برای بازسازی صلح و امنیت در افغانستان بسازم. دولت آقای کرزای به شدت بین نژاد و قبیله تقسیم شده است. ما باید این تقسیمبندیها را تغییر دهیم و هر افغانی را بخشی از دولت بدانیم. تصورمن براى يک افغانستان با ثبات و با امنیت بر اساس تجربهام به عنوان وزیر اقتصاد در سالهای 2002 تا 2004 است. زمانی که من با افغانهای دیگر کار میکردم و اصلاحات به معنای واقعی را اجرا میکردم. تنها در این 2 سال ما توانستیم ارتباطاتمان را مدرنیزه کنیم. همراه با وزیر ارتباطات با امضای قراردادهای منفعتطلبانه با شرکتهای خصوصی مخالفت کردم. در عوض، اصرار داشتیم که شرکتهای خصوصی تلفنهای سیار بتوانند در بازارهای افغانستان حضور داشته باشند و از راههای شفاف و روشن مالیاتهای واقعی پرداخت کنند. تعداد تلفنهاى همراه در کشور در جولاى 2002از 100مشترک به 1 میلیون نفر در انتهای سال 2005 رسید.
امروز 7.5 میلیون تلفن همراه در افغانستان وجود دارد و سرمایهگذاری خصوصی از مرز 1 میلیارد دلار گذشته است. مخابرات خصوصی در حال حاضر دومین مولد درآمدزایی دولت است. ما میتوانیم از همین الگو برای بالابردن درآمدن دولت و اشتغال زایی حتی در بخش کشاورزی، ارتباطات، حمل و نقل، خدمات و معدن و ساخت و ساز استفاده کنیم. ما میتوانیم با استفاده از مدل مناطق اقتصادی، مناطقی را که قابلیت رشد دارند را انتخاب کرده و سرمایهگذاری کنیم.
ما میتوانیم مناطقی را براى يک ميليون خانهسازى جديد استفاده بکنيم و واحدها را براى خانوادهها توليد کنيم و بسازيم. با چنین طرحی هم ایجاد شغل کردهایم و هم موفق به ایجاد فرصتهای مناسب برای جوانان، فقرا و زنان شدهایم. با نگاهی به جوامع دیگر به این نتیجه میرسیم که امروز در جهان این سه گروه به رشد اقتصادی جامعه خود کمک میکنند. در دهههای گذشته حقوق زنان در این خاک و بوم پایمال شده است.
من برای اینکه زنان بتوانند به حقوق خود دست یابند مبارزه خواهم کرد و حضور زنان را در دولت افزایش خواهم داد. دسترسی زنان به برنامههای اجتماعی و بهداشتی را افزایش خواهم داد. سرمایهگذاری در بخش تحصیلات برای زنان، در واقع یک سرمایهگذاری بنیادینی است که که آنها قابلیت رشد و شکوفایی میدهد. تجربه من به عنوان رئیس دانشگاه کابل در سالهای 2005 و 2006 مرا برای ایجاد تغییرات اساسی در سیستم آموزشی متقاعد کرد.
ما باید امکان تحصیلات را در اختیار تمام اقشار جامعه از جمله فقرا قرار دهیم. بیش از نیمی از جمعیت 33 میلیونی افغانستان در شهرهای کوچک و مناطق روستایی زندگی میکنند. توسعه این مناطق هر چند چالش بزرگی است اما سبب میشود تواناییهای بلقوهای شکوفا شود. در سال 2002 طرحی در ارتباط با رشد ملی جامعه افغانستان را ارائه دادم. این برنامه وحدت ملی را در برداشت. در این طرح بخشهایی به مردم محلی اختصاص میداد.
امروز این طرح به بیش از 23 هزار روستا رسیده است و در 359 بخش از 465 بخش افغانستان اجرا شده است. موفقیت این مدل از آن رو بود که این طرح قبلا هم اجرا شده بود و موفقیت آن به اثبات رسیده بود. هدف از این طرح پشتیبانی از عامه مردم و حتی بخش بسیار فقیر جامعه است. اکنون زمان آن فرارسيده است که افغانستان به مسير صلح و پيشرفت بازگردد، مسیری که در سالهای 2002 تا 2005 در آن قرار داشت. بحران کنونی غیر قابل پیش بینی نبود.
آقای کرزای خود را از زیر بار این مسوولیتها کنار کشید که از سال 2002-2005 در آن مسير بود بحران کنونى قابل پيشبينى بود. ما به عنوان وارثان تمدن اسلامی باید از ارزشهایمان دفاع کنیم. ما باید از هرآنچه که موجب مرگ و جدایی و چند دستگی میشود اجتناب کنیم. ما از همکاری و همراهی دوستان بینالمللی خود قدردانی میکنیم اما این را فراموش نمیکنیم که ما خودمان در قبال آینده خود مسوولیم. این انتخابات فرصتی است برای ما تا بتوانیم آینده خود را بسازیم.
منبع: Wall Street Journal
او فرمانداران و پلیس را که به طور آشکارا قانون را به مسخره گرفتهاند به کار گرفته است. او چشمان خود را در مقابل قاچاق میلیاردها دلار مواد مخدر که موجب شورش و ناآرامی شده است بسته است. ما برای آنکه بتوانیم کشور را دوباره بسازیم، باید حکومتی با قابلیتهای بیشتر را انتخاب کنیم. حکومتی که بتواند برای افغانها شغل ایجاد کند، خانه سازی کند و خدماتی عمومی مانند تحصیلات، آب و برق در اختیار افغانها قرار دهد. به همین دلیل است که من یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری هستم.
من دیدگاه روشنی دارم، رهبری خاص خودم، همراه با مدیریتی با دقت که میتوانم محیطی از اطمینان را برای بازسازی صلح و امنیت در افغانستان بسازم. دولت آقای کرزای به شدت بین نژاد و قبیله تقسیم شده است. ما باید این تقسیمبندیها را تغییر دهیم و هر افغانی را بخشی از دولت بدانیم. تصورمن براى يک افغانستان با ثبات و با امنیت بر اساس تجربهام به عنوان وزیر اقتصاد در سالهای 2002 تا 2004 است. زمانی که من با افغانهای دیگر کار میکردم و اصلاحات به معنای واقعی را اجرا میکردم. تنها در این 2 سال ما توانستیم ارتباطاتمان را مدرنیزه کنیم. همراه با وزیر ارتباطات با امضای قراردادهای منفعتطلبانه با شرکتهای خصوصی مخالفت کردم. در عوض، اصرار داشتیم که شرکتهای خصوصی تلفنهای سیار بتوانند در بازارهای افغانستان حضور داشته باشند و از راههای شفاف و روشن مالیاتهای واقعی پرداخت کنند. تعداد تلفنهاى همراه در کشور در جولاى 2002از 100مشترک به 1 میلیون نفر در انتهای سال 2005 رسید.
امروز 7.5 میلیون تلفن همراه در افغانستان وجود دارد و سرمایهگذاری خصوصی از مرز 1 میلیارد دلار گذشته است. مخابرات خصوصی در حال حاضر دومین مولد درآمدزایی دولت است. ما میتوانیم از همین الگو برای بالابردن درآمدن دولت و اشتغال زایی حتی در بخش کشاورزی، ارتباطات، حمل و نقل، خدمات و معدن و ساخت و ساز استفاده کنیم. ما میتوانیم با استفاده از مدل مناطق اقتصادی، مناطقی را که قابلیت رشد دارند را انتخاب کرده و سرمایهگذاری کنیم.
ما میتوانیم مناطقی را براى يک ميليون خانهسازى جديد استفاده بکنيم و واحدها را براى خانوادهها توليد کنيم و بسازيم. با چنین طرحی هم ایجاد شغل کردهایم و هم موفق به ایجاد فرصتهای مناسب برای جوانان، فقرا و زنان شدهایم. با نگاهی به جوامع دیگر به این نتیجه میرسیم که امروز در جهان این سه گروه به رشد اقتصادی جامعه خود کمک میکنند. در دهههای گذشته حقوق زنان در این خاک و بوم پایمال شده است.
من برای اینکه زنان بتوانند به حقوق خود دست یابند مبارزه خواهم کرد و حضور زنان را در دولت افزایش خواهم داد. دسترسی زنان به برنامههای اجتماعی و بهداشتی را افزایش خواهم داد. سرمایهگذاری در بخش تحصیلات برای زنان، در واقع یک سرمایهگذاری بنیادینی است که که آنها قابلیت رشد و شکوفایی میدهد. تجربه من به عنوان رئیس دانشگاه کابل در سالهای 2005 و 2006 مرا برای ایجاد تغییرات اساسی در سیستم آموزشی متقاعد کرد.
ما باید امکان تحصیلات را در اختیار تمام اقشار جامعه از جمله فقرا قرار دهیم. بیش از نیمی از جمعیت 33 میلیونی افغانستان در شهرهای کوچک و مناطق روستایی زندگی میکنند. توسعه این مناطق هر چند چالش بزرگی است اما سبب میشود تواناییهای بلقوهای شکوفا شود. در سال 2002 طرحی در ارتباط با رشد ملی جامعه افغانستان را ارائه دادم. این برنامه وحدت ملی را در برداشت. در این طرح بخشهایی به مردم محلی اختصاص میداد.
امروز این طرح به بیش از 23 هزار روستا رسیده است و در 359 بخش از 465 بخش افغانستان اجرا شده است. موفقیت این مدل از آن رو بود که این طرح قبلا هم اجرا شده بود و موفقیت آن به اثبات رسیده بود. هدف از این طرح پشتیبانی از عامه مردم و حتی بخش بسیار فقیر جامعه است. اکنون زمان آن فرارسيده است که افغانستان به مسير صلح و پيشرفت بازگردد، مسیری که در سالهای 2002 تا 2005 در آن قرار داشت. بحران کنونی غیر قابل پیش بینی نبود.
آقای کرزای خود را از زیر بار این مسوولیتها کنار کشید که از سال 2002-2005 در آن مسير بود بحران کنونى قابل پيشبينى بود. ما به عنوان وارثان تمدن اسلامی باید از ارزشهایمان دفاع کنیم. ما باید از هرآنچه که موجب مرگ و جدایی و چند دستگی میشود اجتناب کنیم. ما از همکاری و همراهی دوستان بینالمللی خود قدردانی میکنیم اما این را فراموش نمیکنیم که ما خودمان در قبال آینده خود مسوولیم. این انتخابات فرصتی است برای ما تا بتوانیم آینده خود را بسازیم.
منبع: Wall Street Journal
نظر شما :