چرا تروریست ها سرباز نیستند؟

۲۱ مرداد ۱۳۸۶ | ۲۲:۲۹ کد : ۴۸۵ سرخط اخبار
مقاله اى از وسلى کلارک فرمانده پيشين ناتو و عضو مرکز روابط بين الملل دانشگاه کاليفرنيا
چرا تروریست ها سرباز نیستند؟

مرز میان سربازان وغیر نظامیان از مدتها پیش در قوانین جنگی مطرح بوده است. امروزه این مرز در منازعات علیه تروریست از بین رفته است. پس از حادثه یازده سپتامبر، حکومت بوش، اعضای القاعده و سایر گروههای جهادی را با عنوان "رزمندگان نامشروع" طبقه بندی کرد تا اینکه با آنها به عنوان یک مجرم رفتار کند.

 

دادگاههای فدرال، در مورد این خط مشی بسیار محتاط هستند. دادگاه فدرال استیناف در ریچموند، در همین تابستان طی یک توبیخ، بازداشت یک غیر نظامی توسط دولت ، به نام علی الماری، توسط ارتش را محکوم کرد. این مورد بار دیگر مشکل خط مشی حاضر ما را نشان داد.

 

با تروریست ها به عنوان رزمنده رفتار کردن به دو دلیل اشتباه است: اول، قبح جنایتکاری را از طریق قاتلان تروریست در مقام سربازان از بین می برد. طبق قانون جنگ، اعضای ارتش از امتیازات بسیاری برخوردار می شوند. آنها اجازه دارند که دشمن را بکشند و از پیگرد قانونی این عمل هم مصون هستند.

 

آنها باید به دقت تفاوت میان رزمندگان و غیر نظامیان را تشخیص دهند و اطمینان یابند که صدمه به غیر نظامیان محدود شده است.

 

منتقدان به این نکته اشاره می کنند که دسته بندیهای قدیمی بین رزمندگان وغیرنظامیان در ستیز مقابل تروریست ها برهم خورده است.در جنگهای سنتی، رزمندگان وغیرنظامیان به آسانی قابل تشخیص بودند.عاملان حادثه 11سپتامبر، لباس های معمولی برتن داشتند و اسلحه های خود را پنهان کرده بودند.

 

آنها به عنوان یک شهروند عربستان سعودی و متحد آمریکا عمل نکردند، بلکه به عنوان اعضای القاعده، یک شبکه بین المللی رفتار کردند و هدفهای پیشین آنها نیز شهروندان وغیر نظامیان بی گناه بود.

 

با برخورد کردن با چنین تروریست هایی به مثابه رزمندگان، به نوعی به آنها و رفتارشان احترام گذاشته ایم و تکریم قائل شده ایم و تلاشهایمان علیه آنان در این پروسه را به بهای اندکی فروخته ایم.

 

القاعده نماینده هیچ دولتی نیست و هیچ مسئولیت دولتی را برای رفاه شهروندانشبر عهده نمی گیرد. برچسب رزمنده زدن به اعضای آن، اهداف آن را ترفیع می بخشد و شرایط شایسته ای را به القاعده اعطا می کند.

 

اگر ما می خواهیم با تروریست در دنیا مبارزه کنیم، بایست هراقدام ممکن در زمینه رد مشروعیت قانونی اهداف و ابزارهای آن انجام دهیم وبرای خود مشروعیت قانونی کسب کنیم.

 

 درنتیجه، در درجه اول بایست از طریق انتقال اطلاعات و اجرا قانون و سپس، از طریق ابزارهای امنیتی داخلی با تروریسم مبارزه شود. فقط در مرحله آخر بایست از ارتش استفاده کنیم وچنین فعالیتهایی را جنگ بنامیم. فرمول مبارزه با تروریزم معروف است وبه مرور زمان اثبات شده است.

 

برچسب رزمنده به تروریست ها زدن به چنین پارادوکسی نیز منجر می شود: درحالی که کشتن عمدی غیرنظامیان هیچ گاه در جنگ جایز نیست، هدف قرار دادن تاسیسات نظامی قانونی است.

 

 پس حمله مخرب القاعده دریمن درسال2000 مجاز خواهد بود درست مثل حملات تحت فرماندهی وکنترل مراکزی چون پنتاگون. به خاطر همه این دلایل، عنوان مناسب برای تروریست ها "رزمندگان نامشروع" نیست بلکه عنوانی است که مدتها توسط ایالات متحده استفاده می شد: جنایتکار

 

دومین مشکل اصلی با خط مشی حکومت بوش این است که عرف سیاسی و تعهدات ما به آزادی را به مخاطره می اندازد و مشروعیت آمریکا را در نظر دیگران تخریب می کند. تقریباً 50سال پیش، در اوج جنگ سرد، دادگاه عالی این مطلب را اثبات کرد: مخالفت قدیمی و ریشه دار در این کشور برای توسعه کنترل ارتش بر غیرنظامیان.

 

خطر بزرگتر در رفتار با القاعده به عنوان رزمنده این است که اعضای آن در یک جمعیت گسترده به آسانی قابل تشخیص نیستند.

 

ماجرای آقای ماری هم اینگونه بود که وی مقیم قانونی ایالات متحده و شهروند قطر است، حکومت مدعی شده است که او عامل القاعده است. درچهارسال گذشته او به عنوان رزمنده دشمن در ناوجنگی در چارلستون فعالیت می کرده است.

 

دادگاه فدرال به این نتیجه رسید که درحالی که حکومت می تواند شهروندان را دستگیر ومحکوم کند، بر طبق قانون فعلی ارتش نمی تواند آقای ماری را دستگیر و بازداشت کند. در نقطه مرکزی استدلال دادگاه این عقیده است که بین غیرنظامیان ورزمندگان تفاوت است.

 

اگر علی ماری برای دشمن ملی جنگیده است پس توقیف و بازداشت او سزاوار است. اما چون وی متهم به عضویت در القاعده و شهروند یک ملت دوست است نباید با او مثل یک ستیزه جو رفتار کرد.

 

مواردی چون این مورد نشان می دهد که خط مشی حکومت بوش بعد از 11سپتامبر نسبت به تروریزم بیشتر از اینکه به حل مسائل کمک کند، مشکلات بیشتری را به وجود آورده است. بد نیست بدانیم که تروریست ها ضمن اینکه خطرناک هستند بیشتر شبیه دزدان دریایی مدرن هستند تا رزمنده.

 

 آنها باید در دادگاه تحت تعقیب و مورد سوال و جواب قرار گیرند و محکوم شوند. درنهایت نیروی نظامی ممکن است مورد نیاز باشد. اما تروریست ها به خودی خود رزمنده نیستند.آنها فقط مجرم هستند ولو مجرمین نوع خاص و فجیعی از جرم واین عنوان، دادگاه مناسب با رفتارهایی که آنها انجام داده اند را پیشنهاد می دهد.

 

ما سربازانمان را برای احترام به مرز میان رزمندگان و غیر نظامیان تربیت می کنیم. رهبران نظامی ما نیز باید به این تفاوت احترام بگذارند.


نظر شما :