پایان دوران طلایی

۰۲ بهمن ۱۳۸۷ | ۲۰:۴۴ کد : ۳۷۱۳ سرخط اخبار
مقاله‌اى از هارولد جیمز استاد روابط بین‌الملل و تاریخ در موسسه دانشگاهی اروپا
پایان دوران طلایی
سال 2008 را همواره به عنوان نقطه تغییر در سیاست و اقتصادی که از دهه 1930 و 1940 به جای مانده بود به خاطر خواهیم آورد. اکنون ما با پایان شکل خاصی از جهانی سازی مواجه هستیم که به طور خاص با گسترش دراماتیک در جریان اقتصادی گره خورده است.
 
ما باید به خاطر داشته باشیم که بخش های پرماجرای زیادی در جهانی سازی وجود دارد. مانند فضاهای قبلی در جهانی سازی، واخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم، با گام های مهمی در نوآوری مواجه بود که سبب به وجود آمدن رفاه گسترده شد. اما در بسیاری از جهات این نوآوری ها به گونه ای بود که قابل حضم نبودند. امواج قدیمی جهانی سازی به وسیله یک بخش اقتصادی شکل گرفته بودند.

توسعه قرن هجدهم بوسیله پیشرفت چشمگیر در صنعت کشاورزی به وحود آمد که سبب افزایش قدرت خرید شد و به انقلاب اول صنعتی معروف است. در نیمه دوم قرن نوزدهم، توسعه و گسترش صنعت در بخش فرآوری و تولید به خصوص در بخش آهن و فولاد سبب انقلاب حمل و نقل شد.
تاریخ نگاران اقتصادی به دو گذر بسیار مهم در فعالیت ها و استخدام اشاره می کنند که طی 200 سال گذشته اتفاق افتاده است: یکی گذر از کشاورزی به سمت کارخانه ها در قرن نوزدهم و دیگری گذر از تولید قدیمی به سمت سرویس های جدید در قرن بیستم است.

در هر کدام از این گذرها، بحرانی پرآشوب موقعیتی را برای شکل دهی به یک مدل جدید توسعه به وجود آورده است.
در دهه 1840، شاهد بزرگترین قحطی در مناطق غیر شهری اروپا بودیم. شکست در صنعت کشاورزی در این دوره به گونه ای بود که امکان احیای آن برای دیگران نیز وجود نداشت. بعد از آنکه این بحران سپری شد، بسیاری از کشاورزان از کشاورزی به سمت مشاغل دیگر روی آوردند که همین امر سبب بروز اولین انقلاب صنعتی در جهان شد. رکود بزرگ در دهه 1930 در واقع بی شباهت به بحران کشاورزی دهه 1840 نبود که به شدت اقتصاد را تحت تاثیر خود قرار داد.
 
در این رکود بی کاری بسیار در صنعت سبب شد تا کارگران صنایع به سمت مشاغل دیگر روی بیاورند و به دنبال آموختن حرفه های دیگر و ادامه تحصیل باشند که همین امر سرویس اقتصادی اواخر قرن بیستم را رقم زد.
در هر تغییری در اقتصاد، مشاغل قدیمی از گردونه خارج نشدند. بلکه به بیان ساده بسیار پررونق تر شدند. بحران اعتبار در سال 2008 نیز نقطه عطفی است چراکه سبب ضعف بسیاری از بخش های اقتصادی شده است.

سازگاری با محیط جدید تنها با وجود یکی از دو سناریوی زیر امکان پذیر خواهد بود. اولین سناریو و بدترین آنها نظارت بیشتر است. این شیوه که در بحران کشاورزی نیز با آن رو به رو بودیم، انسان های با حسن نیت در قرن نوزدهم را بر آن داشت تا خواهان نظارت بیشتر بر روی قیمت های محصولات کشاورزی باشند. در دهه 1930 نیز به نظر می آمد که این شیوه پاسخ مناسبی به شرایط به وجود آمده است.

بهترین پاسخ همواره تغییرات در تکنولوژی است. استفاده از تکنولوژی های نوین و وسایل جدید سبب شد تا کشاورزی و صنایع تولیدات بیشتری داشته باشند که سبب استخدام نیروی کار کمتر می شد. نوآوری نیز پاسخی با کارآیی طولانی مدت برای مشکلات بانکی است. الگوریتم هایی که انجام کاری را اجازه می دهند و یا مانع انجام آن می شوند می توانند خسارت ها را جبران کنند. با استفاده از سیستم های نوین، سیستم مالی به طور فزاینده ای در جها سیستم های نرم افزاری به فعالیت های خود ادامه خواهند داد.

همانطور که در گذر اقتصادی گذشته شاهد بودیم آنهایی که در کارخانه های اقتصادی به کار مشغول بودند سعی می کردند تا قراردادهایی را به امضا برسانند که در آن به نیروی انسانی نیاز مبرم وجود داشت. در آن زمان برای افزایش امنیت قطارهای بریتانیایی به دو راننده نیاز داشتند و این درحالی است که امروزه قطارهایی بدون راننده در خطوط راه آهن مسافران را جابه جا می کنند.

امروزه بسیاری از کارخانه های اتومبیل سازی از روبات ها به جای انسان استفاده می کنند و این در حالی است که دیگر مانند گذشته به کارمندان بانکی نیازی نیست و آنها تنها در حکم یک سمبل ایفای نقش می کنند.
یکی از دستاوردهایی روانشناسی بحران اخیر اقتصادی در این است که نشان داد که چه میزان تصمیم های انسانی غیر عاقلانه است. داستان بحران اعتباری داستان دنباله داری است. استفاده از سیستم های کامپیوتری بسیاری از خطاهای انسانی را از بین می برد.

این مقاله توسط هارولد جیمز استاد روابط بین الملل و تاریخ در موسسه دانشگاهی اروپا نگاشته شده است.

نظر شما :