تغییر موضع قبل از مذاکره دور از انتظار است
هر دو طرف ايران و امريکا بر مواضع خود ایستادهاند و تا زمانیکه مذاکرات آغاز نشود، نباید انتظار داشت که طرفین از مواضع خود عدول کنند.
اصرار جرج بوش بر ادامه سیاست های سخت گیرانه در برابر ایران با تاکید باراک اوباما رئیس جمهور جدید ایالات متحده امریکا بر ادامه سیاست تشویق و تنبیه در قبال ایران فضای جدیدی را ایجاد کرده است که حاوی بلا تغییر مانده سیاست خارجی ایالات متحده در برابر جمهوری اسلامی ایران حتی با روی کار آمدن رئیس جمهوری است که سخن از مذاکره مستقیم با تهران به میان آورده است.
گفت و گوی دیپلماسی ایرانی با دکتر ابراهیم یزدی، کارشناس مسائل بین المللی:
- علل تاکید اوباما بر ادامه سیاست های در پیش گرفته شده برابر برنامه هسته ای ایران همزمان با تاکید بوش بر ادامه فشارها بر این کشور را چگونه ارزیابی می کنید؟
آقای اوباما با استراتژی تغییر روی کار آمده است، او هم خود محصول تغییر است و هم آمده که تغییراتی را ایجاد کند، اما اینکه تا چه اندازه قادر خواهد بود به این هدف خود جامه عمل بپوشاند، موضوعی قابل بحث است. درمورد ایران اوباما اعلام کرد که بی هیچ پیش شرطی قادر است با تهران به صورت مستقیم و بی واسطه گفت و گو کند، به نظر ما این حرکت مثبتی است، اگر اراده اصلاح در روابط بین دو کشور میان دو طرف وجود داشته باشد؛ قطعا صرف نظر از حرف های شعارگونه ، بهترین راه دیپلماسی، مذاکرات مستقیم و رو در روست.
طبیعی است نه ایران و نه امریکا هیچ کدام نمی توانند و نباید انتظار داشته باشند که اگر قرار است مذاکره انجام شود، از قبل مذاکرات مواضع خود را تغییر دهند، مذاکره برای این است که پیرامون اختلافات موجود به گفت و گو بنشینند و شاید به توافقات مرضی الطرفینی برسند، بنابراین اظهارات اخیر بوش و تاکیدات اوباما در مورد ایران و برنامه هسته ای این کشور، بسیار طبیعی است و مقامات ایرانی نباید انتظار داشته باشند که دولت امریکا قبل از آنکه مذاکره ای آغاز شود و یا قبل از آنکه تهران رسما اعلام کند که برای آغاز مذاکرات رسمی و علنی با دولت امریکا آمادگی دارد؛ واشنگتن از حالا عقب نشینی کند، این انتظارات بی مورد است، هر دو طرف بر مواضع خود ایستاده اند و تا زمانیکه مذاکرات آغاز نشود، نباید انتظار داشت که طرفین از مواضع خود عدول کنند.
- اوباما به صراحت از مذاکره مستقیم با ایران برای روشن شدن اینکه تهران راه آسان یا سخت را انتخاب می کند، سخن گفته است، آیا تهران در انتظار پیامی شفاف تر از این است؟
معتقدم که دولت ایران هم در برابر این گفته می باید اعلام دارد که از این موضع دولت اوباما استقبال می کند و این آمادگی وجود دارد که مذاکرات مستقیم را با واشنگتن آغاز کند، تهران هم می تواند اعلام کند که از طریق مذاکرات دیپلماتیک مستقیم قادر به بررسی این موضوع خواهد بود که آیا امریکا در حل مشکلاتش با ایران صادق است یا خیر؟
- سیاست تشویق و تنبیه امریکا در برابر ایران که دولت اوباما نیز قصد ادامه آنرا دارد، تا چه اندازه در خصوص ایران کار ساز بوده است، با توجه به این مطلب که مقامات تهران اعلام می کنند که تشویق و تنبیه امریکا ما را از راه خود باز نمی دارد؟
در هر مذاکره برای اینکه طرفین به نقطه ای مشترک برسند و بازی برد- برد باشد( باخت – باخت یا باخت- برد نباشد) طرفین باید بپذیرند که باید در مواردی چیزی بدهند تا چیزی در قبال آن دریافت کنند، در مذاکرات دیپلماتیک داد و ستد نیست که مورد انتقاد و ایران است بلکه اینکه چه بدهیم و چه دریافت کنیم، دارای اهمیت است.
بنابراین تاکید آقای اوباما در ادامه سیاست تشویق و تنبیه در قبال ایران درست است و مخالفت تهران با این مواضع نیز بی معناست، در مقابل این مواضع ایران نیز باید بر ورود به مذاکرات تاکید کند چراکه ای کشور نیز دارای ابزارهای تشویقی و تنبیهی در برابر امریکاست، طرفین حتی در متن مذاکرات نیز می توانند سخنان شعاری خطاب به یکدیگر بیان کنند.
اگر به تاریخ مذاکرات دیپلماتیک مراجعه کنیم، یک نمونه کلاسیک در این خصوص مذاکراتی است که میان رهبران ویتنام با گروه امریکایی به رهبری کسینجر در پاریس انجام شد، در این مذاکرات طرفین ضمن گفت و گو، نقاط ضعف یکدیگر را دریافته و یک باره در حالیکه مذاکرات در پاریس ادامه داشت، در ویتنام حملات بر ضد ویتنامی ها شدت می گرفت، این نشان می دهد که طرف امریکایی برای اینکه موضع مذاکره کنندگان ویتنامی را در پاریس تقویت کنند، دست به یک سلسله عملیات نظامی در ویتنام می زدند، این ها شیوه های شناخته شده ای است.
مهم آن است که دولت ایران نیز اعلام کند که ما هم بدون هیچ نوع پیش شرط برای مذاکره آمادگی داریم.
- روسیه نیز با روی کار آمدن اوباما در ایالات متحده امریکا، تاکید بیشتری بر همکاری های مسکو و واشنگتن در حل موضوع هسته ای ایران دارد، ارزیابی شما از تقویت این همکاری در برابر تهران چیست؟
دولت روسیه حل مسئله بحران هسته ای ایران را در چهارچوبی که منافع ملی اش اقتضا کند، دنبال می کند، مسکو با دولت بوش بر سر گرجستان و بطور کلی کشورهای اروپای شرقی مشکل داشت و این مسئله به درگیری نظامی در گرجستان تبدیل شد، طبعی است که دولت مسکو اعلام کند که قصد همکاری با دولت اوباما در حل مسئله هسته ای ایران را دارد اما در عین حال اعلام کرده است که دولت اوباما باید در سیاست های امریکا مقابل اروپای شرقی نیز تجدید نظر کند.
حال سوال این است که دولت روسیه تا چه اندازه به تعهدات خود برای تحویل نیروگاه بوشهر در شرایط کنونی پایبند است؟ به نظر می رسد که دولت روسیه حاضر نیست در شرایط کنونی نیروگاه هسته ای بوشهر را بر طبق تعهداتش در موعد مقرر به ایران تحویل دهد، مسکو چندین بار تاکنون در این خصوص خلف وعده کرده است چراکه نمی خواهد در این شرایط امریکا را از خود برنجاند و مایل نیست با واشنگتن بر سر موضوع هسته ای ایران درگیر شود.
بنابراین اینکه حاضر است با امریکا بر سر ایران همکاری کند می تواند معنای دیگری نیز داشته باشد و آن عبارت است از اینکه اولویت را به همکاری با امریکا می دهد و بر این اساس هر نوع رابطه مسکو با تهران، تحت الشعاع این همکاری قرار خواهد داشت، کما اینکه روسیه اعلام کرده است نیروگاه هسته ای بوشهر را تا اواخر سال 2009 تحویل خواهد داد، علت در این است که در آن زمان دولت اوباما کار خود را آغاز کرده و مسکو در طول این زمان قادر به تحلیل اقدامات دولت جدید امریکا در برابر برنامه هسته ای ایران خواهد بود و در نهایت اگر تحویل نیروگاه بوشهر را به مصلحت منافع خود ارزیابی کردند؛ به این کار اقدام کنند.
نظر شما :