اقتصاد گیگ و نقض حقوق کودکان
استثمار مدرن در عصر متاورس
نویسنده: محمدمهدی سیدناصری، مدرس دانشگاه و پژوهشگر حقوق بینالملل کودکان
دیپلماسی ایرانی: رشد و پیشرفت تکنولوژی همزمان با ایجاد مشاغل و فرصتهای کاری جدید، نیروی کار را با چالشهای متعدد و متنوعی روبرو میسازد. بسیاری از این چالشها پیش از این نیز در بازار کار مطرح بوده اما با پیشرفت تکنولوژی شکل و ماهیت آنها تغییر یافته است. یکی از این موارد مسئلهی استثمار نیروی کار بویژه کودکان در اقتصاد گیگ است. استثمار به معنی استفاده از ثمره کار دیگران است که در طول تاریخ اشکال گوناگونی به خود گرفته است. در دوران فئودالیسم، استثمار به صورت بهرهکشی از ثمر کار کشاورزان توسط اربابان و در نظام سرمایهداری، بهرهکشی سرمایهداران از ثروت ایجاد شده به واسطه کار کارگران بوده است.
گسترش استفاده از اینترنت و ظهور اقتصاد گیگ نیز شکل جدیدی از استثمار را ایجاد کرده است. علیرغم پیشبینی ممنوعیت کار کودکان در کنوانسیون حقوق کودک، متأسفانه همچنان شاهد افزایش تعداد کودکانی هستیم که به جبر خانواده و فقر به محیط کار روی میآورند. تا چندی پیش کودککار به کودکانی گفته میشد که در سطح خیابان از طریق فروشکالا و یا جمع آوری زباله به امرار معاش میپرداختند که امروزه از این دسته از کودکان کار، به کودک کار سنتی یاد میشود. اما با دسترسی آسان بشر به شبکههای اجتماعی و علی الخصوص حضور روزافزون پدیدههای تکنولوژیک در زندگی انسان، گونه دیگری از کار کودکان به نام کودک کار مدرن یا فضای مجازی و در تازهترین شکل آن یعنی کودکان کار متاورسی پدید آمدهاند، کودکانی که تنها از نظر ظاهر با کودک کار سنتی تفاوت دارند و عناصر کارگر و کارفرما و انگیزه کسب درآمد همچنان در آنها دیده میشود. سوالی که این روزها بسیاری از افراد میپرسند این است که متاورس چیست؟ ما در عصری هستیم که سرعت پیشرفت تکنولوژی و فناوریهای دیجیتال بسیار بالاست. هر چقدر زمان میگذرد و جلوتر میرویم فناوریهای دیجیتال بیشتر خودنمایی کرده و جنبههای زندگی بشری روتحت تأثیر قرار میدهند.
تعاملات دیجیتالی به یک عنصر جدایی ناپذیر از زندگی ما تبدیل شده و تکنولوژیهای جدید روز به روز در حال دگرگون ساختن سبک زندگی گذشته و خلق مفاهیم جدید هستند. در این بین همه روزه اسامی پروژهها و ایدههای دیجیتالی جدیدی را میشنویم که هر کدام برای خود هدفی معین مشخص کرده و درصدد جلب توجه افکار عمومی هستند. یکی از این پروژههای جدید و نوظهور که توجهات زیادی رو هم به خودش جلب کرده، پروژه متاورس است و از همه شاید جالبتر اصطلاح کودکان کار متاورسی است که جلب توجه میکند. اصلاً تا امروز به تأثیر متاورس بر زندگی کودکان فکر کردهایم؟ این پدیده تکنولوژیک میتواند انقلابی در تربیت اجتماعی و رشد کودکان به وجود آورد. استفاده درست از متاورس میتواند راهحل مشکلات زیادی باشد و از طرف دیگر استفاده نادرست از آن هممیتواند مشکلات بسیار بزرگی را ایجاد کند . لازم به یادآوریست که منظور از کودک در این نوشتار به استناد اکثر اسناد حقوق بشری، شخصی است که به سن 18 سالگی نرسیده است.
جهت بررسی موضوع کودکان کار متاورسی ابتدا میبایست اصطلاح اقتصاد گیگ (Gig Economy) به صورت مختصر توضیح داده شود. سبک بسیار جدید و نوظهوری از اقتصادهای مطرح شده امروزی که عمده مشاغل تعریف شده در آن، به صورت نیروهای کارموقت، پروژهای، چند شغلی و انعطاف پذیر در کار همزمان با چندین کارفرما است. در این شیوهکاری، شرکتها، مخصوصاً شرکتهایی با مدل حاکمیت سازمانی متاورسی، تمایل دارند به جای استخدام کارمندان تمام وقت، پیمانکاران و حتی فریلنسرهای مستقل (فریلنسر فردی است که میتواند در یک لحظه چندین کارفرما داشته باشد) از نیروهای پاره وقت و چند شغله استفاده کنند. اقتصاد گیگ به کمک فضای متاورسی نه تنها باعث شکست سبکهای سنتی کار و کارمندی به سبک تمام وقت میشود، بلکه میتواند سبب ایجاد مزایای جدید برای کارگر و کارفرما شود. اما در اینخصوص، نقدهای بسیار جدیای منجمله عدم تمرکز کاری و سازمانی، فقدان مسیری برای پیشرفت شغلی، از دست رفتن سرمایههای انسانی و مسائلی از این دست به آن وارد است که محل مناقشه و اختلاف میان کارشناسان و صاحبنظران در این حوزه است.
یکی از پدیدههای شوم و پنهان، حوزه کودکان و اقتصاد گیگ است، که سبب ایجاد کار کودکان در محیط متاورسی میشود. به عنوان مثال؛ استفاده از روبلاکس (Roblox)به عنوان یک جریان درآمدی برای کودکان، میتواند بسیار جذاب باشد. اما مشکل اینجا است که ادامه این شیوه، نسلی دیگر از نسل Z که به آن کودکان نسل آلفا گفته میشود؛ این نسل از همان ابتدای کودکی وقتی چشمان خود را به روی دنیا گشودند، توانستند پیشرفت اینترنت و سایر ابزارهای هوشمند دنیا را ببینند و اصلاً به همین خاطر به آنها نسل نت (اینترنت) یا بومیهای دیجیتال گفته میشود، نسلی که جز زندگی و تعامل با محیطها و دنیاهای مجازی، با هیچ پدیده و احساسات واقعی از دنیای واقعی ارتباطی ندارند و متأسفانه، والدین آنها به جای اینکه به فرزندانشان آموزش دهند تا در یک اقتصاد خلاق شروع به کارآفرینی کنند، به آنها کمک میکنند تا از محیطهای اینگونه (اشاره به درآمد ۲۶ میلیون دلاری یک کودک از بستر یوتیوب در سال ۲۰۲۱ میلادی) کسب درآمد داشته باشند، به صراحت میتوان گفت که؛ آنها مورد سو استفاده و حتی استثمار گردانندگان اصلی این پلتفرمها خواهند بود و عملاً کودکان کار خیابانهای متاورسی، ثروتمندان دنیای واقعی هستند، چرا که نسبت تقسیم درآمد بین یک گیمر و صاحب پلتفرم بسیار ناعادلانه است.
عدم توجه به اخلاق در فناوری، سبب خلق پلتفرمها و خدماتی از خانواده فناوریهای مبتنی بر هوش مصنوعی شده است که خارج از أراده و کنترل بشر است و در آینده نزدیک و با ادامه این روند، شاهد شکل گیری نظم نوینی از اجتماع بشری خواهیم بود. ترکیب اقتصاد گیگ یا دیجیتالی با دنیاهای متاورسی میتواند بستری جهت شکل گیری مدینه فاسده یا دیستوپیا (دیستوپیا؛ یک جامعه یا سکونتگاه خیالی در داستانهای علمی-تخیلی است که در آن، ویژگیهای منفی، برتری و چیرگی کامل دارند و زندگی در آن دلخواهِ هیچ انسانی نیست) شود، که البته در تصویر پردازی که برای کودکان از دیستوپیا میکنند، همان تصویر پردازی کودکانه آنها از آرمان شهرها است و این تصویر پردازی از دنیای آینده بسیار نگرانکننده است که؛ چگونه و به چه قیمتی، رهبران بزرگ فناوری این را به عنوان یک امر عادی تلقی میکنند؟ که در جواب منتقدان، چنین بیان داشتهاند که نسلهای جدید میبایست با فرهنگ چنین اکوسیستمهایی آشنا شوند و قوانین، قواعد و مدلهای حاکمیتی آنها را بپذیرند. تا به الان ما قواعد و قوانین کافی در مورد اقتصاد دیجیتال نداریم، به نظر میرسد ترکیب دنیاهای متاورسی و اقتصاد دیجیتال نه تنها قوانینی ندارد بلکه این پتانسیل را دارد تا منبعی جهت کلاهبرداریهای نوین و تغییر رفتار بشر شود و باعث اعتیاد بیش از حد نسل آلفا به حلقه دوپامین دیجیتالی شود.
امروزه تکنولوژی کلانروایتِ دنیای همه ما انسانهاست که با پیشرفتهای شگرف در حوزههای نرمافزاری و سختافزاری، زندگی بشری را دچار دگرگونیهای فوقالعاده کرده است. در این فضا که آسیبهای متعددی بخصوص کودکان را تهدید میکند، موضوع صیانت از حقوق کودکان در عصر تکنولوژی و محیط دیجیتال، مسئلهای مهم و درخور توجه است که باید در ابتدا از سوی دولتها که میتوان به ماده ۳۲ کنوانسیون بین المللی حقوق کودک اشاره کرد، که اشعار میدارد؛ کشورهای طرف کنوانسیون، حق کودک جهت مورد حمایت قرار گرفتن در برابر استثمار اقتصادی و انجام هرگونه کاری که زیانبار بوده و یا توقفی در آموزش وی ایجاد کند و یا برای بهداشت جسمی، روحی، معنوی، اخلاقی و پیشرفت اجتماعی کودک مضر باشد را به رسمیت میشناسند) و سایر نهادهای دولتی و مدنی و سایر متولیان امور کودکان مورد حمایت بسیار ویژه قرار گیرد.
به طور کلی میتوان گفت ترویج امنیت دنیای دیجیتال برای کودکان از این مهم ناشی میشود که در عصر تکنولوژی؛ اینترنت ابزاری مهم است که میتواند در خدمت کمک به کودکان، جهت دستیابی به حقوق خود از جمله حق بر آموزش و پرورش، حق بر آزادی بیان، آزادی بر تشکل و مشارکت کامل در زندگی اجتماعی، فرهنگی و سیاسی باشد. حالا هر چند که این پدیده اجتماعی و اقتصادی جدید و نوظهور با سرعت زیادی در حال گسترش است و شاید آینده محتوم همه جوامع به این شکل باشد اما در نهایت این روش مواجهه جامعه و قانون است که در اثر گذاری مثبت و منفی آن تعیین کننده خواهد بود. اما نباید از نقش نهادهای تصمیم ساز در أمور فرهنگی، والدین و مربیان و معلمین غافل بود زیرا با بالا بردن فرهنگ سواد دیجیتال، میتوانند از خطرات احتمالی این تکنولوژی نوظهور آگاه باشند و اقدامات لازم را برای ایمن نگه داشتن و حفاظت از کودکان انجام دهند. تکنولوژی بیشتر از آنکه ذاتاً فناورانه باشد ماهیتی اخلاقی و فرهنگی و انسانی دارد و تکنولوژی به خودی خود مخرب نیست و نحوه استفاده از آن بسیار مهم است. به دنبال رشد اقتصاد گیگ و تغییر ماهیت مشاغل، ورود به بازار کار و کسب درآمد برای افراد تسهیل شده است. ظهور پلتفرمها و گسترش اینترنت موانع سنتی یافتن شغل را محدود نموده، در عوض باعث ایجاد معضلاتی نظیر کاهش امنیت شغلی و عدم وجود تعهد کارفرما نسبت به نیروی کار شده است. با توجه به رشد سریع و روزافزون اقتصاد گیگ، آگاهی از مزایا و معایب آن از اهمیت ویژهای برخوردار است.
نظر شما :