دانش سازمانی در جال تبدیل شدن به مزیت رقابتی است
دوئل دنیای دیجیتال در آستانه متاورس
دیپلماسی ایرانی: بالندگی فناوری های نوین به ویژه متاورس و دانش اطلاعات و ارتباطات موجب شکل گیری رویکرد جدیدی در دولتداری شده است که تحول عظیم در نحوه ارائه خدمات به شهروندان را در بر داشته است. دولت الکترونیکی سه نسل دارد که نسل سوم آن دولت هوشمند نامیده شده است و اکثر کشورها در حال تجربه و بکارگیری نسل اول دولت الکترونیکی یعنی اطلاعاتی سازی و برخی در مرحله نسل دوم یعنی انتقال الکترونیکی هستند، اما تعداد معدودی از کشورها در حال گذار به نسل سوم یعنی دولت هوشمند هستند. مدیریت هوشمند به عنوان مهمترین بعد هوشمندسازی در نظر گرفته می شود و به عنوان یک استراتژی توسعه جدید در حال ظهور است که ابعاد مختلفی دارد. سازمانها برای موفقیت و دستیابی به اهدافشان باید ظرفیتهای یادگیری خود را در تمامی ابعاد باال ببرند تا بتوانند بهتر و سریعتر از موفقیتها و شکستهای داخل و خارج سازمان خود یاد بگیرند. همچنین مدیران و رهبران سازمانها دریافته اند که به یادگیری، به عنوان پدیدهای ارزشمند بنگرند و برای موفقیت در ایجاد آیندهای بهتر، سازمان را پرورش دهند که به خوبی و به طور اثربخش و پایدار در پی فراگیری باشد و برای حفظ بقای خود با دگرگونیها هماهنگ گردد. بنابراین، سازمانهایی موفقتر هستند که زودتر، سریعتر و بهتر از رقبا یاد بگیرندبنظر میرسد یادگیری سازمانی ارتباط نزدیکی با مدیریت دانش و رهبری هوشمند دارد.
در دنیای پیچیده امروز، دانش سازمانی به سرعت در حال تبدیل شدن به مزیت رقابتی اصلی سازمانهاست. توجه به مدیریت دانش و حمایت از آن، شرایط مطلوبی را برای هر سازمانی به وجود می آورد تا علاوه بر اینکه در محیط رقابتی، حیاط مستمر داشته باشد، بتواند سبقت را از سایرین ربوده و پیشتاز عرصه های مختلف فعالیت باشد. همزمان با پیشرفت روزافزون کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه خصوصا در زمینههای علمی و فنی و اقتصادی و امتیازات بهکارگیری اینترنت، دادههای علمی و اطلاعاتی این کشورها بیش از پیش هدف تهدید سرقت هکرها و مهاجمان ناشناس قرار گرفته است و اگر در قرون گذشته به ویژه قرن بیستم جنگها عمدتا در میدان نبرد صورت میپذیرفت و تلفات میلیونی انسانی بر جای میگذاشت امروزه دستیابی به منابع اطلاعاتی رقبا و اختلال در سیستمهای ارتباطی آنها نزاع جدی را در فضای مجازی رقم میزند. تئوریسینها بر این باورند که میدان سایبری پنجمین میدان نبرد پس از جنگهای زمینی، دریایی، هوایی و فضایی است. در جهان امروز بیش از۳۶۰ تریلیون نشان اینترنتی به ثبت رسیده، رقمی فراتر از تعداد ستارگان شناسایی شده کهکشانها. همچنین 4 میلیارد و 700 میلیون نفر به شبکه اینترنت وصل هستند و جالب اینکه 65 درصد این افراد زیر ۲۵ سال سن دارند. آمارها در این حوزه خیره کننده است کاربران فیسبوک که گفته میشود تا چند سال آینده برچیده خواهد شد میلیاردی شده است و در چین که مردم با وضعیت اقتصادی متوسط حدود 1 میلیارد نفر به اینترنت متصلاند.
واقعیت این است که یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ آغازگر مرحله جدیدی در تغییرات تاریخی است این تغییرات در زمینه امنیت و تهدیدهای فراروی آن مشهود و جدی است. امروزه تهدید دیگر یک آدرس مشخص نداشته و فرستنده آن نیز گمنام است. بهرغم سرمایهگذاری گسترده در بعد کلاسیک ارتشهای دنیا امروزه تعریفهای زیادی در مورد جنگ سایبری ارائه شده است این نبرد مدل جنگ بدون درد و خونریزی که با نتایج ارزشمند و مهمتر همراه بوده و پیروزی یا شکست در آن چندان قابل تفکیک نیست مخصوصا اگر در این نیرو عامل ایدئولوژیک، اقتصادی و نظامی به مقابله برخیزند و مهمترین هدف آن دانستن همه چیز از دشمن و هیچ ندانستن او از شما و برهم زدن موازنه اطلاعات و دانش به نفع نیروهای خودی باشد مخصوصا اگر موازنه توان رزمی وجود ندارد و در این جنگ ابعاد روانی آن به اندازه ابعاد فنی آن اهمیت دارد.جنگ سایبری ترکیبی از نبردهای ذیل است: ۱- جنگ بر پایه اطلاعات ۲- جنگ الکترونیک ۳- جنگ فرماندهی و کنترل (از بین بردن مغز متفکر دشمن) ۴- نبرد هکرها ۵- جنگ اطلاعات اقتصادی ۶- جنگ روانی.
مهمترین جنگ سایبری قرن بیستم مربوط به ایجاد اختلال در سیستم فرماندهی و هدایت ناتو در جریان جنگ کوزوو و حمله به یوگسلاوی سابق بود که به اذعان مقامات ناتو این جنگ سایبری اجرای نقشههای عملیاتی را با مشکل جدی همراه کرده و تاخیر چندین روزهای را در برنامه حملات موجب شد در این حملات صفحات وب ناتو مختل و حتی دسترسی به تارنماهای ناتو غیر ممکن شد. هر روز هزاران وبسایت، شبکه اینترنتی و بانکهای اطلاعاتی سازمانی و شخصی هدف حملات سایبری مهاجمان ناشناخته قرار میگیرد و جنگ الکترونیک موجب اختلال در ارتباطات رادیویی، رادارها و سیستمهای هدایتی شده و از این طریق شنود و استراقسمع هم صورت میپذیرد.طی سالهای اخیر ایران نیز در برابر حمله مهاجمان سایبری قرار گرفته است. حمله سایبری با ویروس استاکس نت مهمترین آنها بود که با هدف قرار دادن ۴۵۰۰۰ سرور هدایتی و کنترل زیمنس انجام شد. اهمیت این حمله چنان بود که مایکروسافت نیز ضمن خطرناک توصیف کردن حملات اعلام کرد: ایجاد این ویروس اینترنتی حداقل ده هزار روز نیروی انسانی وقت برده است. در سال جاری نیز با ویروس مخرب جدیدی به نام شعله دهها هدف دولتی و سازمانی در کشورمان مورد حمله قرار گرفت که حمله به وب سایت وزارتخانههای علوم و نفت کشورمان در این راستا بوده است.. هم چنین در آخرین مورد حمله گسترده سایبری به شبکه توزیع سوخت ایران عزیز به چالشی اساسی در سطح ملی تبدیل شد که با تلاش فراوان کارشناسان در یک دوره یک هفته ای وضعیت به حالت عادی بازگشت.
در شرایط کنونی با روند افزایشی حملات سایبری و بعضا بسیار خطرناک؛ موضوع مهم نبود ساز و کار قانونی برای شناسایی و برخورد با مهاجمان سایبری خارجی و گمنام می باشد، امری که دیر یا زود قربانیان این حملات در مسیر تدوین و تصویب آن در مجامع تخصصی بینالمللی گام برخواهد داشت و امید آنکه دستگاههای ذیربط کشورهای مختلف با همکاری سازمان های بین المللی و ارائه ابتکارات عملی در این زمینه پیشگام باشند و در واقع نقش دیپلماسی سایبری را برجسته تر نمایند ولی تا آن زمان این سوال در اذهان عمومی ملتهای مختلف بدون پاسخ خواهد ماند که آیا اگر این حملات سایبری منجر به تلفات انسانی عمده شود چه کسی پاسخگو خواهد بود؟ و چه مرجعی به مجازات مهاجمان سایبری و با چه معیاری رسیدگی خواهد کرد؟ و اساسا آیا هیچ مجمع بین المللی در این زمینه موجودیت کارآمدی دارد؟
نظر شما :