۶ روز اول جنگ به روایت سرهنگ میریمیانجی
با توجه به شرایط سیاسی و اجتماعی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و تأثیر آن بر ارتش جمهوری اسلامی، عراقیها برآورد میکردند که چنین ارتشی قدرت مقاومت را در برابر آنها نخواهد داشت. از اینرو فکر میکردند که خرمشهر و آبادان را ظرف مدتی محدود به تصرف آنان درآمده و بر اروندرود مسلط خواهند شد. سرانجام رژیم عراق پس از مقدمه چینیها و ایجاد جو تشنج در روابط دو کشور، در تاریخ ۲۶ شهریور ۱۳۵۹به طور یک جانبه عهدنامه ۱۹۷۵را لغو و در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۳۵۹(۲۲ سپتامبر۱۹۸۰) حمله سراسری به جمهوری اسلامی ایران را آغاز کرد.
به گزارش ایسنا، سرهنگ میرحسین میریمیانجی در یادداشتی نحوه مقابله با تهاجم ارتش عراق و متوقف کردن پیشروی دشمن در سال ۱۳۵۹ را مررو کرد.
در این یادداشت میخوانیم:
با شروع تجاوز زمینی، فشار یکانهای «لشکر ۳ » عراق بهمنظور ورود به خاک مقدس جمهوری اسلامی ایران در این منطقه به پاسگاه شلمچه وارد شد،اما مقاومت و پایداری رادمردان مستقر در پاسگاه که مرکب از عناصری از لشکر ۹۲ زرهی، ژاندارمری، سپاه پاسداران و نیروهای مردمی بودند، دشمن را در خیز اول ناکام و تا اندازهای نیروهای متجاوز را از حوالی پاسگاه دور کرد. نیروهای مستقر در پاسگاهها و دژهای مرزی با عناصری از «تیپ ۱ لشکر ۹۲ زرهی» (با محوریت گردان ۱۵۱ دژ)، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و گردان تکاوران دریایی تقویت شده بودند.
نیروهای ایران با به اجرا درآوردن عملیات تأخیری برابر طرح ابوذر(که در ۱۳۵۹/۳/۱۵ از طرف نیروی زمینی براساس دستورالعمل ستاد مشترک ارتش صادر و در ۱۳۵۹/۶/۲۶ طرح حر لشگر ۹۲ زرهی بر مبنای آن تهیه گردید) و دستور جزء بهجز شماره ۱ مورخه ۱۳۵۹/۶/۲۰ توانستند در موقعیت مناسب پدافندی، ارتش متجاوز عراق را از ادامه پیشروی بیشتر بهسوی اهداف از پیش تعیین شده بازدارند و بهجز در محدوده خرمشهر و سوسنگرد، دشمن در سایر مناطق ناگزیر به اتخاذ پدافند اجباری گردید و زمینگیر شد. درواقع ماشین جنگی عراق در ۱۰ روز اول جنگ در غرب و جنوب غربی عملاً زمینگیر شد.
با توجه به اعلام اداره عملیات ارتش، قرارگاه مقدم نیروی زمینی بر مبنای دستور عملیاتی ابوذر، دستور جزء به جزء شماره ۱ را به لشکرهای ۸۱ زرهی کرمانشاه و ۹۲زرهی اهواز و تیپهای ۸۴ خرمآباد، ۳۷ زرهی و ۵۵ هوابرد صادر و با شعلهور شدن جنگ تحمیلی، برای برقراری کنترل، اداره، هدایت جنگ تا سرکوب متجاوز، راهبرد عملیاتی خود را بر اساس طرح ابوذر که شامل ۳ مرحله کلی بود انتخاب و با صدور دستورهای جزء به جزء اقدام به اجرای آن کرد:
مرحله یکم: متوقف کردن پیشروی دشمن با استفاده از موانع طبیعی: این مرحله حدود ۷ تا ۱۰ روز اولیه جنگ انجام شد و دشمن را وادار به اتخاذ حالت پدافندی کرد. بر همین اساس در پایان ششمین روز جنگ صدام حسین با اظهار اینکه ارتش عراق به اهداف نظامی خود دست یافته است، آمادگی آن کشور را برای ترک مخاصمه، مشروط به پذیرش شرایط عراق از سوی ایران اعلام کرد. این در حالی بود که صدام حسین در مردادماه ۱۳۵۹ در طایف عربستان گفته بود: " حمله به ایران برای ارتش قهرمان عراق بیش از یک تفریح نیست."در رابطه با اهداف تجاوز نظامی رژیم بعث عراق علیه ایران، سرلشگر وفیقالسامرائی در کتاب «ویرانیهای دروازه شرقی» میگوید: "اهداف نظامی عراق در جنوب، اشغال شهر دزفول، استان اهواز (خوزستان) و همچنین کرانههای شرقی شط العرب (اروندرود) از جمله شهرهای خرمشهر و آبادان و سپس ادامه پیشروی به سمت ماهشهر و بستن بندر امام و تسلط بر آن بود. در این صورت اگر حکومت ایران ساقط نمیشد و این کشور تجزیه نمیگردید، به تحمیل اراده عراق بر ایران منجر میشد.
اظهارات صدام حسین و همچنین اذعان رئیس میز ایران در استخبارات ارتش عراق با توجه به اینکه در طول ۶ روز اول جنگ، ارتش عراق حتی موفق به تأمین هیچ یک از اهداف با ارزش تاکتیکی خود نگردید و کماکان در پشت دروازههای خرمشهر و سوسنگرد و دامنههای تپههای اللهاکبر، ارتفاعات قبل از سرپل ذهاب، گیلان غرب و... درجا میزد، نشان میداد که حکومت عراق از همان روز ششم مهر ۵۹ یعنی پایان هفته اول جنگ از کسب پیروزی ناامید شده بود، چه اینکه در روز دوم مهرماه بغداد ۴۸ ساعت آتشبس یک طرفه اعلام نمود و در همین رابطه تصمیم گرفته بود از طریق جنگ سیاسی و چانهزنی در سر میز مذاکره و حرف زدن از موضع قدرت و با استفاده از گروکشی مناطق اشغالشده به خواستهای توسعهطلبانه خود در ایران دست یابد.
در صحنه زمینی با توجه به تمرکز عمده نیروهای دشمن در منطقه جنوب و تلاش اصلی آن برای اشغال خرمشهر و آبادان، ایران در بیست و هفتم مهرماه ۱۳۵۹ برای ساماندهی و انسجام رزمندگان اسلام که از نیروهای مختلف بوده و خلا وحدت فرماندهی بیش از هر چیز دیگری احساس میشد، در منطقه درگیری خرمشهر و آبادان قرارگاهی تحت عنوان "فرماندهی اروند " شکل داد و در رأس آن سرهنگ پیاده ستاد حسنعلی فروزان که یکی از افسران شایسته نیروی زمینی و مدتها از اساتید دانشکده فرماندهی و ستاد بود، به عنوان فرماندهی قرارگاه اروند منصوب شد و این فرماندهی ۴۸ ساعت پس از دریافت مأموریت، حضور عملی خود را به فرماندهان و نیروهای موجود منطقه ابلاغ کرد و نیروی زمینی نیز بنابه درخواست این فرماندهی نیروهای لازم را در حد توان و تقدم اعزام میکرد.
برای انسجام هر چه بیشتر نیروهای سپاه پاسداران و نیروهای مردمی، در ۵۹/۷/۲۹ برادر رحیم صفوی که به عنوان یک رزمنده جهادگر در دارخوین مستقر بود، از سوی حضرت آیتالله خامنهای(مدظلهالعالی) که در آن زمان نماینده حضرت امام(ره) در شورای عالی دفاع بودند به فرماندهی اروند معرفی شد تا با دریافت کمک و رفع نیازمندی، به هنگام لزوم در عملیاتها مشارکت نماید.
نیروی هوایی ارتش نیز علاوه بر اهداف راهبردی در عمق خاک دشمن، نیروهای سطحی را پشتیبانی نموده و یگانهای پدافند هوایی آن نیز با گسترش در کشور، با تهاجم هوایی دشمن مقابله میکرد. هوانیروز نیز نقش فعالی در کند کردن سرعت پیشروی دشمن برعهده داشت و به این ترتیب تا حدودی از تلاشهای پراکنده و کم اثر و از دست رفتن امکانات و نیروها جلوگیری شد، همچنین علاوه بر تقویت منطقه اروند با تمام امکانات در دسترس ژاندارمری تا اول آبان ماه از عناصر نیروی زمینی نیز استعدادی حدود یک تیپ تقویت شده با یک گروهان تانک و یک گردان توپخانه در مقابل دشمن در شرق کارون در اختیار فرماندهی اروند قرار گرفت.
نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران نیز بهمنظور مقابله با دشمن بعثی و ایجاد وحدت فرماندهی در کلیه عملیاتهای آفندی و پدافندی در خلیجفارس دست به تشکیل قرارگاه مقدم خود با نام نیروی رزمی ۴۲۱ و به فرماندهی ناخدایکم مصطفی مدنینژاد(جانشین وقت فرماندهی نیروی دریایی ارتش)در بوشهرزد. لازم به ذکر است که نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران با توجه به مأموریت ذاتی خود و با تهیه طرح کلی پدافندی در دریا با نام ذوالفقار، در طول ۸ سال جنگ تحمیلی به صورت مستمر، عملیات های متعددی را در دریا به اجرا درآورد که در این رابطه میتوان به محاصره دریایی کامل دشمن، بازنگه داشتن خطوط مواصلات دریایی خودی، بازرسی و تفتیش کشتیهای مشکوک، گشتهای دریایی در راستای پدافند از جزایر، سواحل و سکوهای نفتی، اسکورت کاروان کشتیهای تجاری و نفتکش، تجسس و نجات و... اشاره نمود.
رژیم بعث عراق که جنگ تجاوزکارانه و تمام عیار را با هدف براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران آغاز نموده بود، ابتدا موفق گردید مناطقی را در جنوب و غرب کشور اشغال نماید. پس از این تهاجم و در پی رهنمودهای حضرت امام خمینی(ره) همه آحاد ملت و دولت بسیج شدند تا دوشادوش نیروهای مسلح، دشمن متجاوز را از سرزمین ایران بیرون برانند. سامانه مدیریت و فرماندهی ارتش به سرعت منسسجم شده و با به اجرا درآوردن طرح های پدافندی خود به همراه سایر رزمندگان اسلام نخستین ضربات خود بر ماشین جنگی عراق وارد و با وجود موفقیتهای اولیه، دشمن نتوانست به اهداف خود که تصرف سریع خوزستان بود، دست یابد و حرکت و پیشروی آنها متوقف گردید. برای درک میزان مقاومت نیروهای ایرانی در مقابل دشمن نکته شگفتانگیز آن است که در جنگ جهانی دوم از نظر توان رزمی، تعداد تانکهای ارتش آلمان در تهاجم به روسیه کمتر از تانکهای ارتش عراق در تجاوز به جمهوری اسلامی ایران بود و نیروهای روسیه در ۳ هفته اول جنگ، ۳۵۰ تا ۴۰۰ کیلومتر در عمق خاک کشورشان در ۳ جبهه عقبنشینی کردند. (عملیات تاخیری) درحالیکه نیروهای ایرانی با استعدادی کمتر از نیروهای مدافع روسی در مقابل نیروهای دشمن، بعد از ۴ هفته در بعضی از مناطق کمتر از ۴۰ کیلومتر عقبنشینی داشتند. این خود گواهی است بر این مدعاست که برای دفاع از وجب به وجب این خاک چه حماسه آفریده شده و چه خونهای پاک و گرانقدری به زمین ریخته است.
نظر شما :