جایی برای عرض اندام دوحه
بحران افغانستان و احیای نقش میانجی گری قطر در منطقه
نویسنده: دکتر زهرا زمردی پژوهشگر حوزه خاورمیانه
دیپلماسی ایرانی: به نظر میرسد دهه دوم قرن بیست و یکم برای تصمیمگیرندگان قطری فرصتهای بیبدیلی را به ارمغان آورده است. از یکسو با به قدرت رسیدن جو بایدن در ایالاتمتحده آمریکا، ائتلاف عربستان، امارات متحده عربی، مصر و بحرین به محاصره قطر (2017-2021) پایان دادند و هریک از دولتها بر آن شده¬اند که روابط با دوحه را بهبود بخشند؛ از سوی دیگر با اعلام خروج نیروهای ایالاتمتحده از افغانستان و متعاقب با آن به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان فصل جدیدی در دیپلماسی میانجی گرایانه قطر گشوده شده است.
به بیان دیگر با شروع خیزشهای عربی در منطقه غرب آسیا از سال 2011 و اتخاذ سیاست خارجی تهاجمی از جانب دوحه در قبال تحولات منطقه، قطر از نقش میانجی گر و خواهان حفظ صلح در منطقه (بهویژه در فاصله زمانی 2011-2013) در دهه 2000 روی برگرداند و فعالانه به تغییر وضع موجود در مناطق دستخوش ناآرامی مبادرت کرد. اما دیری نپایید که از یکسو ظرفیت حداقلی قطر در نقشآفرینی گسترده همچون قدرتی بزرگ در منطقه با به قدرت رسیدن السیسی در مصر نمایان شد و از سوی دیگر نارضایتی و واکنش قدرتهای غربی به نقش مخرب قطر در منطقه (چون حمایت از گروههای تروریستی) موجب شد تمیم بن حمد امیر جدید قطر (2013) بار دیگر دیپلماسی میانجی گرا را در منطقه از سر بگیرد.
بااین حال به سبب آنکه از مهمترین شروط میانجیگری در منطقه اتخاذ موضعی بیطرف و عدم دخالت در امور داخلی کشورها است، دوحه همچون دهه 2000 با توجه به سیاست خارجی جانبدارانه و تهاجمی در طول دهه 2011 موفق به ایفای نقشی فعال در قالب دیپلماسی میانجی گرایانه (بهویژه در جهان عرب) نشد. بااین-وجود مسئله خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان و آغاز دور جدیدی از مذاکرات میان ایالاتمتحده و طالبان به میزبانی دوحه در سال 2020، فرصتی بیبدیل برای بازگشتن قطر به نقش سنتیاش بهعنوان میانجی گر در منطقه بود که البته با به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان از اوت 2021 پررنگتر نیز شده است.
بهکلام دیگر دستگاه تصمیمگیری در قطر همواره روابط با طالبان را برای خود مزیتی نسبی فرض کرده است و اگرچه در فاصله سالهای 1996-2001 دوحه امارت اسلامی در افغانستان را به رسمیت نشناخت اما تماسهای رسمی و غیررسمیاش را با طالبان حفظ کرد. همچنین دوحه از سال 2001 میزبان مذاکرات میان ایالاتمتحده، دولت افغانستان و طالبان بهمنظور پایان دادن به جنگ داخلی در افغانستان بود. اولین دفتر نمایندگی طالبان نیز در سال 2013 در دوحه بازگشایی شد. شایانذکر است سرویس اطلاعاتی قطر بارها نقش مهمی در مبادله زندانیان میان ایالاتمتحده و طالبان ایفا کردند که میتوان به آزادی یکی از سربازان آمریکایی به نام بو بوگدال در مارس 2012 در ازای پنج رهبر طالبان در زندان گوانتانامو و نیز آزادی انس حقانی، معاون رهبر طالبان، در ازای آزادی دو استاد آمریکایی در نوامبر 2019 اشاره کرد. لازم به ذکر است قطر همواره میزبان رهبران طالبان و خانوادههای آنها در دوحه چون ملا عبدالسلام ضعیف نیز بوده است.
بدین ترتیب با توجه به آنچه حول روابط دوحه با رهبران طالبان بیان شد میتوان به نکاتی درباره نقشآفرینی قطر در افغانستان اشاره کرد؛ اول آنکه قطر در تلاش است بار دیگر بهعنوان دولتی میانجی گر و حافظ صلح منطقه ای ایفای نقش کند؛ به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان موجب شده است دوحه بهواسطه روابط گسترده و دیرینه با طالبان به عنوان میانجی گر در کانون توجهات قرار گیرد و دولت های منطقه ای و فرامنطقه ای در رابطه با تحولات افغانستان با دولت قطر رایزنی کنند. چنین فرصتی به دوحه این امکان را می دهد همچون دهه 2000 وجهه اش را نظام منطقه ای و بین الملل ارتقا دهد.
دوم آنکه برخلاف دهه 2011 به نظر نمیرسد در رابطه با افغانستان و به قدرت رسیدن طالبان دوحه موضوع صریحی اتخاذ کند؛ گرچه الجزیره برخلاف دیگر رسانههای عربی از بازنمایی اسلام رادیکال از سوی طالبان خودداری میکند اما با توجه به این مهم که هرگونه اقدامی (روابط اقتصادی، نظامی و دیپلماتیک با طالبان) ممکن است برای قدرتهای منطقه¬ای و فرا منطقهای چون چین و روسیه حساسیتبرانگیز باشد، بدین¬ترتیب دوحه به حفظ تماسهای رسمی و غیررسمی در قالب میانجیگری با طرف های درگیر به ویژه طالبان ادامه خواهد. ضمن آنکه درصدد گسترش نفوذ پنهان بر رهبران طالبان و جامعه افغانستان در قالب کمک های انسان دوستانه، حمایت رسانه¬ای و ... خواهد بود.
نظر شما :