تحلیل عبدالباری عطوان از چرایی سقوط افغانستان و آینده آن در سایه حکومت طالبان

۲۵ مرداد ۱۴۰۰ | ۱۴:۴۹ کد : ۲۰۰۵۰۵۳ سرخط اخبار

آمریکا شکست بزرگی در افغانستان متحمل شد و دو و نیم تریلیون دلار و ۳۵۰۰ سرباز را به عنوان غرامت این اشغالگری پرداخت کرد و صحنه‌ای که ما در حال حاضر در کابل شاهد آن هستیم ممکن است در عراق، سوریه، لیبی و فلسطین اشغالی نیز تکرار شود. آینده افغانستان ممکن است به گام بعدی آمریکا بستگی داشته باشد و اگر واشنگتن به انتقام نظامی علیه طالبان متوسل شود، نبرد علیه آمریکا به حضور و پایگاه‌های آن در خارج منتقل خواهد شد.

به گزارش ایسنا، عبدالباری عطوان، نویسنده و تحلیلگر مشهور جهان عرب و سردبیر روزنامه رأی الیوم با انتشار یادداشتی درباره تحولات اخیر افغانستان نوشت: دو روز قبل اشرف غنی، رئیس جمهوری افغانستان روحیه بالای نیروهای ارتش خود را ستود و روز گذشته سوار بر یک بالگرد به همراه اعضای خانواده‌اش به تاجیکستان فرار کرد و عنوان جدید "رئیس جمهور سابق" را به خود گرفت.

به عبارت دیگر هیچگونه تحویل و یا تسلیم قدرتی وجود نداشت، بلکه فروپاشی آن و تصرف افغانستان توسط طالبان با استفاده از قدرت سلاح بود و پایداری این کشور به مدت ۲۰ سال در برابر "بزرگترین" قدرت تاریخ و شکست تحقیرآمیز آن، دولت افغانستان را به سومین امپراتوری پس از انگلیس و شوروی تبدیل کرد که جام تلخ شکست را از دست طالبان یا مقاومت ملت افغانستان می‌نوشد.

این سقوط همچنین مایه شرم تحلیلگران نظامی آمریکایی بود که ثبات ارتش افغانستان را برای حداقل سه ماه پس از خروج نیروهای آمریکا پیش‌بینی و تأکید کرده بودند که کابل قبل از این تاریخ به دست طالبان سقوط نخواهد کرد. وضعیت هرج و مرج امروز در پایتخت افغانستان، فروپاشی ارتش، نهادهای دولتی و فرار رئیس جمهور شواهدی است که نشان دهنده وضعیت آشفتگی و ادامه نظریه محاسبه اشتباه است.

آسمان کابل روز گذشته پر از بالگردهای عظیمی بود که دیپلمات‌ها و اتباع آمریکایی را (۲۴۰۰ دیپلمات در سفارت آمریکا) منتقل می‌کردند، اما هیچکس برای انتقال فرماندهان ارتش و سیاستمداران افغانستان وجود نداشت و آنها را رها کردند تا با سرنوشت سخت خود مواجه شوند.

همان صحنه‌ای که پس از شکست آمریکا در سایگون، پایتخت ویتنام رخ داد، دیدیم که در کل روز در کابل تکرار شد و ترافیک در یک جهت به سمت فرودگاه در جستجوی هواپیمایی برای فرار به خارج پس از کنترل طالبان بر تمامی گذرگاه‌های مرزی بود. اما تعداد هواپیماها محدود است و هواپیماهای موجود نیز به افراد سفید پوست اروپایی-آمریکایی یا کسانی که ملیت این کشورها را دارند اختصاص داده شد و ما امروز منتظر نمایشنامه "کابل" مشابه نمایشنامه معروف آمریکایی "سایگون" هستیم.

آمریکا درست مانند تجربه‌های قبل و شکست در تمامی کشورهایی که به آنها حمله کرد از جمله عراق، لیبی و ویتنام؛ در ایجاد ارتشی قوی و مدرن در افغانستان نیز ناکام ماند و به همین دلیل ارتش افغانستان که واشنگتن بیش از ۹۰ میلیارد دلار برای تشکیل و آموزش آن هزینه کرده بود، خیلی زود سقوط کرد.

دلایل این شکست نیاز به تحقیق و تجزیه و تحلیل زیادی ندارد. تمام ارتش‌های دست نشانده که توسط نیروهای متجاوز اشغالگر تأسیس شده‌اند به سرنوشت مشابهی دچار شده‌اند؛ از ارتش "آنتوان لحد" گرفته تا ارتش افغانستان. دکترین رزمی چنین ارتش‌ها و رهبرانی چیست؟ محافظت نیروهای اشغالگر از کشورشان یا حفظ منافع و دستاوردهای مالی؟ مورد دوم در رابطه با ارتش افغانستان تقریباً صدق نمی‌کند، چراکه نیروهای آن حقوق کمی دریافت می‌کردند و وضعیت غذا و مراقبت‌های پزشکی‌شان نیز بسیار بد بود و همین مساله هزاران تن از سربازان را به فروش سلاح‌هایشان و جدا شدن از ارتش و یا ملحق شدن به طالبان واداشت. اگر روزی ژنرال‌ها و وزرای دولت افغانستان را ببینیم که مانند همتایانشان در ارتش لحد، در خیابان‌های ایالات متحده کباب و نان محلی افغانی می‌فروشند، تعجب نخواهیم کرد.

حمله به کشورهایی مانند افغانستان و یمن به دلیل ژن‌های مردمانشان و دارا بودن عزت نفس و روحیه جنگندگی بالا و همچنین ماهیت جغرافیایی سخت، آسان اما ماندن و اقامت در آنها دشوار است. به همین دلیل، اقامت هیچ یک از این قدرت‌های اشغالگر زمان زیادی طول نکشید و شکست آنها اجتناب ناپذیر و کاملاً غم انگیز بود، درست مانند آنچه که ما در حال حاضر در کابل شاهد آن هستیم.

سوال دشواری که اکنون به شدت در ذهن بسیاری از مردم، به ویژه در شش کشور اطراف افغانستان، مطرح شده است؛ درباره تحولات ماه‌ها و سال‌های آینده و اردوگاهی است که دومین امارت اسلامی طالبان در آن خواهد بود.

ما جادوگر و یا رمال نیستیم اما می‌توانیم با دنبال کردن اتفاقات منطقه‌ای و جهانی تلاش کنیم که ویژگی‌های دوره آینده افغانستان را به صورت زیر ترسیم کنیم؛

۱ ـ القاعده در شکل قدیمی خود به افغانستان باز نخواهد گشت و امارت آن جدید خواهد بود؛ چراکه اسامه بن لادن، رهبر آن توسط آمریکا ترور شد و حاکمان جدید افغانستان برای مشروعیت و دولت خود بیشتر مشتاق دریافت حمایت بین‌المللی یا منطقه‌ای خواهند بود و بعید نیست که آمریکا سازمان تروریستی خود را ایجاد کرده و از چتر اقلیت اویغور چین به عنوان ایدئولوژی برای جذب تکفیری‌ها استفاده کند.

۲ ـ به دلیل وجود فرقه‌های متعدد شیعیان در هرات و مزارشریف ، تاجیک‌ها و ترکمن‌ها در مرزهای شمالی، احتمال ورود افغانستان به جنگ داخلی قومی-فرقه‌ای بعید نیست و ممکن است که قدرت‌های منطقه‌ای مانند روسیه، هند و ترکیه، چین و آمریکا، از این اهرم‌ها در منازعات خود استفاده کنند. به همین دلیل طالبان سعی کرد با اعزام هیئت‌هایی به این قدرت‌ها اطمینان بیشتری بدهد و آخرین آنها دو هفته پیش به پکن رفت تا به چین اطمینان دهد که این جنبش به هیچ نیروی خارجی (آمریکا) اجازه نمی‌دهد از خاک افغانستان به عنوان پایگاهی برای بی‌ثبات سازی چین در سراسر مرز افغانستان و چین (۷۵ کیلومتر مشترک) و حمایت از اقلیت مسلمان اویغور استفاده شود.

۳ ـ راز سر به مهر این است که روسیه از حامیان مالی و تسلیحاتی جنبش طالبان در جنگ علیه اشغالگران آمریکایی بود و بعید است که این جنبش علیه آن اتحاد کرده و تاجیکستان متحد روسیه را بی ثبات سازد و یا شیعیان مزار شریف را مورد آزار و اذیت قرار دهد.

۴ ـ‌ طرفی که طالبان را تأسیس کرد، از آن حمایت کرد، در کنار آن ایستاد و آغوشی محبت آمیز برای آن بود، پاکستان است و به همین دلیل اسلام آباد و ائتلاف‌های آن قطب نمای این گروه سیاسی در آینده خواهند بود. پاکستان در حال برقراری روابط قوی با ایران و ترکیه بوده و در سنگر چین ایستاده است و همین مساله آمریکا را ناگزیر کرد تا دو میلیارد دلار از کمک‌هایی را که سالانه به پاکستان ارائه می‌کرد، قطع کند، چراکه این کشور از توقف حمایت خود از طالبان و مبارزه با آن در کنار نیروهای آمریکا خودداری کرد.

ما با اکثر افشاگری‌های آمریکایی که می‌گویند میان جناح‌های سیاسی و نظامی جنبش طالبان درگیری وجود دارد، موافق نیستیم و این جنبش تا بدین لحظه زیر پرچم ملا عبدالغنی برادر، رئیس دفتر سیاسی طالبان متحد بوده است و هیچگونه شکاف و اختلافی در تشکیلات آن وجود ندارد اما کسی نمی‌داند که در آینده چه اتفاقی رخ خواهد داد؛ شاید این موضوع به گام بعدی آمریکا بستگی داشته باشد. اگر آمریکا به انتقام نظامی علیه طالبان متوسل شود و بمب افکن‌های غول پیکر B-۵۲ را برای بمباران آن از پایگاه هوایی العدید در قطر ارسال کند، پاسخ ممکن است تبدیل شدن جنبش طالبان به "القاعده جدید" باشد، که منجر به انتقال نبرد علیه آمریکا به حضور و پایگاه‌های آن در خارج می‌شود.

به طور خلاصه، آمریکا شکست بزرگی در افغانستان متحمل شد و دو و نیم تریلیون دلار و ۳۵۰۰ سرباز را برای غرامت این اشغالگری پرداخت کرد و صحنه‌ای که ما در حال حاضر در کابل شاهد آن هستیم ممکن است در عراق، سوریه، لیبی و فلسطین اشغالی تکرار شود.

انتهای پیام


( ۱۳ )

نظر شما :