عمویی: بایدن و ترامپ تفاوت فاحشی در هدفگذاریها ندارند
سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس گفت: ما در مجلس یک شعار داریم و آن این است که دولت را به کار میکشیم یا به کار وادار میکنیم.
گروه پارلمانی خبرگزاری فارس: ابوالفضل عمویی، سخنگوی کمیسیون امنیتملی و سیاست خارجی مجلس یازدهم در گفتوگو با خبرگزاری فارس به بررسی تحلیلی چالشها و اقدامات مجلس یازدهم از آغاز تاکنون پرداخت.
متن زیر مشروح گفتوگوی ابوالفضل عمویی سخنگوی کمیسیون امنیتملی و سیاست خارجی مجلس یازدهم است که از نگاهتان میگذرد:
*نقش مجلس در سالهای اخیر کمرنگ شده است
فارس: مجلس یازدهم از خرداد 99 که فعالیت رسمی خود را آغاز کرده، مطالبات زیادی را نمایندگی میکند. به نظر میرسد باتوجه به وضعیت کنونی کشور این مطالبات جدیتر شده است. رهبری نیز تعبیرات مهمی برای این مجلس بهکار برده و آن را انقلابی قلمداد کردهاند. از طرف دیگر به نظر میرسد مدتی است که مجلس در رأس امور نیست و جایگاهش تضعیف شده است. به نظر شما علت این امر چیست و مجلس یازدهم چه ویژگیهای منحصربفردی نسبت به مجالس پیشین دارد؟
عمویی: مجلس یازدهم مجلس خاصی است، ویژگیهای خاصی دارد که بر عملکردش هم تاثیر می گذارد. اولا که نقش مجالس در سال های اخیر در حوزههای مسائل کلان کشور کمرنگ شده است. مجلس اول از سوی امام مأموریت یافته بود که به موضوع گروگانها رسیدگی کند. اما اکنون به جایی رسیدیم که بسیاری قائل هستند در مسائل امنیت ملی مثل موضوع هسته ای، مجلس نباید ورود کند. بخشی از آن به عملکرد یکی، دو مجلس اخیر برمی گردد. مثلا در برجام به این جمعبندی رسیدند که جای دیگری برجام پذیرفته شده است، پس باید در زمان محدودی با کوچکترین موضعگیری از این عبور کنیم. علت دیگر کمرنگشدن نقش مجلس به شرایط کشور برمی گردد. تحریم ها و فشاری که آمریکایی ها به ما میآورند باعث شده است که مکان هایی برای اقدامات اضطراری ایجاد شود. مثلا جلسات سران قوا. این جلسه باعث میشود فرآیند قانونگذاری بدون عبور از مجلس طی شود و چون پروسه قانونگذاری را هم کوتاه میکند، دولت از این موضوع استقبال میکند.
رئیس مجلس قبلی هم همراهی فراوانی با دولت داشت و یک میدان بازی جدید برای دولت ایجاد شد. دولت هم عادت نکرده است که موضوعات مهم را به مجلس بیاورد. موضوع دیگر بحث شیوع کرونا است که خیلی کارها را محدود کرده و بر عملکرد مجلس اثرگذار بوده است. الان ما برای تشکیل جلساتمان با معضل مواجه می شویم. دسترسی های ما نیز محدود شده است. همین که شما باید جلسه را با فاصله اجتماعی برگزار کنید یعنی باید تعداد حاضرین را کم کنید. اینها نقش مجلس را تحتالشعاع قرار داده است. اما مجلس یازدهم ویژگی های مثبتی هم دارد. یکی این است که عمده نمایندگان رویکرد انقلابی دارند. بخشی از این نیروهای انقلابی جوان هستند. ما حدودا 65 نفر زیر 45 سال داریم که این ثمره ی گام دوم حضرت آقاست. جوان بودن از این جهت که انرژی می آورد خیلی خوب است، در عین حال بعضی مواقع ممکن است با این چالش مواجه شویم که تجربه کافی وجود ندارد. این جوان ها در مقطع ابتدایی کار مجلس تجربه کسب می کنند، به همین جهت است که در ابتدای کار مجلس، نمایندگان باسابقه بروز و ظهورشان بیشتر است. در عین حال ما در این مجلس نیروی اجرایی هم زیاد داریم، یعنی کسانی که سوابق مدیریتاجرایی دارند. اینها شاخصه های مجلس یازدهم را میسازد.
*دغدغه اصلی مجلس یازدهم معیشت است
دغدغه اصلی مجلس یازدهم موضوع معیشت است. البته حل مسائل معیشتی مردم در محیطی که فشار آمریکایی ها و تحریمهایشان به اوج خودش رسیده است، یک چالش جدی است. نکته ی مهمتر این است که مجلس با دولت لزوما در رویکردها یکسان نیست و دولت رویکردهای متفاوتی دارد و این بر قوانین که تصویب و اجرا میشود تاثیر میگذارد. یعنی مجلس سعی میکند یک ابزاری را به کار بگیرد ولی دولت با آن همکاری نمیکند. مثلا بحث تأمین کالاهای اساسی که از اولویتهای مجلس است، چالش اصلی این بود که منابع این طرح کجا است؟ پیدا کردن منابع مالی در شرایطی که خود دولت کسری بودجه زیادی دارد سخت است. از طرفی طبق قانون هرطرحی بخواهد در مجلس تصویب بشود باید منابع مالی اش درنظر گرفته شود مگر این که خود دولت لایحه بدهد که دولت در این زمینه فعالیتی ندارد. یکی از ایده ها این بود که مالیاتی از تراکنش های مالی بانکی که از یک سطحی بالاتر هستند، گرفته شود.
دولت با این موضوع در مجلس مخالفت میکند با این استدلال که باعث میشود مردم به استفاده از پول نقد تشویق شوند که به نظام بانکی صدمه وارد میکند. دولت با این ایده به شدت مخالفت کرد و مجلس هم به سراغ ایدههای دیگری رفت. اما چند وقت بعد دیدیم دولت از این ایده برای مصارف خودش استفاده کرد. این تفاوت رویکردی است که بین مجلس و دولت وجود دارد. شأن مجلس ریل گذاری است ولی در نهایت باید یک واگنی پیدا شود که روی این ریل راه برود، آن واگن دولت است. ریل گذاری بدون همراهی آن واگن فایده ندارد. چالش بعدی ما در مجلس این است که ما در سال آخر دولت هستیم و بههرحال مسائل مختلف اجتماعی و امنیتی وجود دارد که فکر میکنیم دولت باید مسیر خودش را به سلامت تا پایان کار طی کند. یعنی از طرفی با دولت اختلاف رویکرد وجود دارد و از طرف دیگر باید همین دولت را تا پایان کار حفظ کنید. این امر سبب شده است که یک مدل سخت تعامل بوجود بیاید. یعنی ما باید خیلی بادقت و ملاحظه از ابزارهای تندی که در مجلس داریم استفاده کنیم.
*دولت را به کار میکشیم یا به کار وادار میکنیم
این بخشی از اثرگذاری مجلس یازدهم را کم کرده است. ما در مجلس یک شعاری داریم و آن این است که دولت را به کار میکشیم یا به کار وادار میکنیم. یعنی ما نمیخواهیم دولت را حذف کنیم، اما باید دولت را بهکار بکشیم. این پروسه که چگونه یک نفر را مجبور کنیم کار کند و در عین حال نخواهیم حذفش هم کنیم و از طرفی اختلاف رویکرد هم وجود داشته باشد، زمانبر است. نیاز به جلسات و پیگیریهای زیادی دارد. اینها چالشهایی است که مجلس یازدهم با آن روبروست. در این شرایط کارهایی شده که شاید آن سرعت عملی که مورد انتظار بوده را نداشته است. یکی از کارها طرح مالیات بر خانه های خالی است که طرح از دید مجلس کامل شده است ولی شورای نگهبان نسبت به آن ملاحظاتی دارد.
بعد از آن طرح تأمین کالاهای اساسی است که سعی میشود بخشی از فشار را از دوش اقشار ضعیف بردارد. در همین چارچوب الآن در مجلس طرحی وجود دارد که مربوط به اصلاح بازار خودروست. قرار است خودروهایی که تیراژ بالای 5هزار دستگاه در کشور دارند وارد بورس کالا شود و قیمتگذاری از این طریق انجام شود. بدین ترتیب دسترسی برای مردم راحتتر میشود و مشکلاتی که اکنون برای ثبتنام خودرو وجود دارد را مرتفع خواهد شد. بحث بعدی طرح خرید تضمینی کالاهای کشاورزی است که بخش زیادی از آن در کمیسیون کشاورزی جلو رفته است. یکی از کارهایی که مجلس کرد و شاید خیلی دیده نشد، مخالفت و مقاومتی است که با فروش سلف نفتی کرد. این مساله میتوانست برای کشور خیلی چالش بزرگی باشد. ایده دولت این بود که حدود 2 میلیون بشکه نفت را پیشفروش کند.
این میتوانست هم دولت بعدی را مقروض کند هم میتوانست فشارهایی در حوزه سیاست خارجی برای ما به وجود بیاورد. به این معنا که شما نفت را به مردم پیشفروش میکنید و پولش را در مصارف کشور هزینه میکنید. از طرفی این نفت بعد از مدتی قرار است در اختیار آنها قرار بگیرد و چون مصرفی در کشور نداریم باید به خارج از کشور فروخته شود در حالیکه ما با تحریم نفتی مواجهیم.
در نتیجه یک فشار اجتماعی برای فروش نفت بوجود میآمد. بدین ترتیب ما مجبور میشدیم برای فروش نفت تصمیمات اشتباه بگیریم. من مخالف لغو تحریمها نیستم و اتفاقا فکر میکنم هدفگذاری سیاست خارجی کشور باید رفع تحریمها باشد اما آن مجری سیاستخارجه که باید این را دنبال کند نباید تحت فشار اجتماعی باشد و بتواند مستقلا تصمیم بگیرد. این ایدهی دولت در جلسهی سران قوا مطرح شد و آقای قالیباف این ایده را برای نمایندهها در جلسات غیرعلنی توضیح داد.
بحث به کمیسیون بودجه و کمیسیون اقتصادی کشیده شد و نهایتا با پیشنهاداتی سعی شد اصلاح شود. یکی از آن پیشنهادها این بود که باید پیش فروش قطعی باشد. یعنی کسی که نفت خریده باشد هر زمان اراده کند نفتش را تحویل بگیرد. متقابلا باید اجازه داده شود مصارفی برای این نفت در داخل کشور پیدا شود. ایده پتروپالایشگاه که دوستان ما در کمیسیون انرژی دنبال میکنند این است که پالایشگاههای کوچکی با هزینه بخش خصوصی ایجاد شود که بتواند این نفت را تبدیل به فرآورده کند و میدانید یکی از بازارهای خوبی که الان برای ما در شرایط تحریمی وجود دارد، فروش فرآورده است. فروش فرآورده های نفتی مثل بنزین و ... آسانتر است. نفت خام در جهان کددار است اما فرآوردههای نفتی کددار نیستند عمده بازار هم در کشورهای همسایه ما است. از طرفی وقتی تجارت با کشور همسایه صورت میگیرد قابلیت تحریمپذیری آن کمتر میشود. اما وزارت نفت با ایده مجوز دادن به پتروپالایشگاهها مخالف بود. این ایده اصلاحی مجلس بود که دولت همراهی نکرد ترجیح داد از ایده فروش نفت به مردم منصرف شود.
*باید به سمت «مقرراتزدایی» برویم
فارس: توضیحات شما بسیاری از سوالات ما را پوشش داد. شما به موضوع بهکارکشیدن دولت اشاره کردید. به نظر شما مجلس یازدهم تاکنون بیشتر با ابزارهای نظارتی مانند سوال و استیضاح این کار را کرده است یا با ابزار تقنین؟ قرار است که از کدام ابزار بیشتر استفاده شود؟ قبل از آن نیز بفرمایید که آیا با این گزاره که مجلس یازدهم بیشتر رویکرد نظارتی دارد تا تقنینی موافق هستید یا خیر؟
عمویی: نظارت و تقنین دو کار اصلی مجلس است. در سالهای گذشته بیشتر تمرکز بر روی تقنین بوده است و این آسیبی را برای کشور فارغ از اینکه با کدام دولت مواجه باشیم، ایجاد کرده است. آن مشکل تورم قوانین است. یعنی کشوری هستیم که خیلی قانون داریم و بعضا این قوانین منسوخ شده و یا حتی ممکن است در آن تعارضاتی وجود داشته باشد. برای همین است از دوره قبل مجلس یک رویکردی شکل گرفته است که به آن میگویند تنقیح قوانین.
معاونت قوانین، قوانینی را پیدا میکند که دیگر منسوخ شدهاند و موضوعیت ندارند و مجلس به تنقیح اینها رای میدهد یعنی این قانون دیگر وجود ندارد. ما باید به سمت «مقرراتزدایی» برویم و رویکردهای جهانی نیز همین است.
پس تقنین ابزاری است که ما از آن زیاد استفاده کردیم اما ابزاری که بیشتر از همه در وضعیت فعلی کاربرد دارد، ابزار نظارت است. یعنی قانون وجود دارد ولی اجرا نمیشود. این موضوع مهمی است و فکر میکنم در مواجه ما با دولت هم این تاثیر میگذارد. نقش مجلس در این موارد و مواردی که به تعارضات میان دستگاهها برمیگردد مهم است. مثلا این که علیرغم همه مشکلات کشور یک کالایی وارد می شود و در گمرک میماند، دیگر مشکل خارجی نیست. این ناهماهنگی بانک مرکزی، وزارت صمت، وزارت جهادکشاورزی، وزارت اقتصاد و دارایی و گمرک است. مجلس اینجا باید ورود کند و اینها را به جمعبندی برساند. کاری که در مجلس زیاد انجام میشود، یعنی ما در موضوعات مختلف چندتا دستگاه را دعوت میکنیم که بیایند بنشینند و بگویند این مشکل را از زاویه خودشان چگونه میبینند و راه حلشان چیست؟ به همین دلیل از ابتدای شعار مجلس این بود که ما تمرکزمان بر موضوع نظارت خواهد بود تا تقنین. از آنجایی که این جلسات حول کمیسیونها بود، نقش کمیسیونها در مجلس یازدهم پررنگتر شد. متاسفانه در مجلس قبلی گاهی اوقات جلسات کمیسیونها تشکیل نمیشد.
در مجلسهای قبلی حضور در کمیسیونها عمدتا بر اساس علائق و ارتباطات بود. در دوره اخیر اولین بار بود که مجلس یک آئیننامه برای این موضوع داشت و براساس تخصص و تحصیلات به کمیسیون مربوطه میرفتند. ما از وزرای مختلف هم شنیدیم که نسبت به دوره های قبل سطح توانمندی کمیسیونها بهتر است. این امر به موضوع نظارتی مجلس نیز کمک میکند. زیرا نماینده آشنا با موضوع در کمیسیون باعث میشود که نظارت دقیقتر شود.
موضوع نظارت در اولویت است ولی از تقنین هم غافل نشدیم. حتی در مرحله اول پیشنهادها این بود که ما بتوانیم روزهای صحن علنی را کم کنیم و تعداد جلسات کمیسیونها را بیشتر کنیم. تا یک مقطعی جلو رفتیم ولی کارهایی رسید که باید طبق قانون در صحن انجام میشد. مانند سوال از وزراء یا جلسه رأی اعتماد.
ما در کمیسیونها با حضور وزراء به بررسی امور مختلف میپردازیم و بیشتر سعی میکنیم با ارشاد، وزراء را بهراه کنیم. ابزار تیز تر ما در امر نظارت، سوال و استیضاح است که البته در خصوص استیضاحها ملاحظات سیاسی در وضعیت کنونی اثرگذار است. وضعیت کنونی کشور خاص است و ما سعی میکنیم کمتر از این ابزار استفاده کنیم البته اگر لازم باشد قطعا مورد استفاده قرار میگیرد. یعنی تا زمانی که دولت با ما همراهی لازم را داشته باشد و در مسیری که برایش ریلگذاری شده است حرکت کند، ما از ابزار استیضاح استفاده نمیکنیم.
*انقلابی بودن مجلس یازدهم به معنای بی اشکال بودن آن نیست
فارس: به نظر شما آیا اکنون در مجلس همبستگی و وحدت لازم وجود دارد یا اختلافات بنابر آنچه در برخی رسانهها گفته میشود بین جناحهای سیاسی موجود در مجلس افزایش یافته است؟
عمویی: در بحث همراهی نمایندهها، هیچ دونفری در عالم نیستند که عین هم در همه موضوعات فکر کنند. حتی نزدیکترین دوستان و دو برادر. بحث ما سر رویکردهای کلی است، من قائل هستم که کلیت رویکردهای مجلس یازدهم انقلابی است. اما این معنایش این است که داخل مجلس تنوع دیدگاهها وجود ندارد؟ حتما وجود دارد ولی در رویکرد کلان تاثیر نمیگذارد. برای همین شما میبینید طرحهایی که جنبه ملی، انقلابی دارند با اکثریت قاطع در مجلس تصویب میشود.
وقتی طرح تأمین کالاهای اساسی مطرح شد، علیرغم این که ممکن است بعضی دوستان ما اختلاف نظرهایی داشته باشند، با اکثریت قاطع تصویب میشود. طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریمها نیز نمونه دیگر است که با 196 رأی یکفوریت آن تصویب شد. در خصوص اصلاح کلیات انتخابات و اعتبارنامه آقای تاجگردون نیز همین اتفاق افتاد. گروه ها و جریانهای سیاسی مختلف در مجلس وجود دارند که در تحلیل مجلس باید درنظر گرفته شود.
انقلابی بودن مجلس یازدهم به معنای بی اشکال بودن آن نیست. حضرت آقا در پیامی که به مجلس دادند روی دو نکته تاکید کردند: یک اینکه نباید رفتارهای قومیتی در مجلس دنبال شود. ممکن است که ما شاهد برخی رفتارهای قومیتی در مجلس باشیم. دو اینکه آقا فرمودند برای کسب جایگاهها در مجلس مسابقه گذاشته نشود. این هم ممکن است برای بعضی افراد نقدهایی وجود داشته باشد که این اتفاق در حال رخ دادن است. در بعضی موارد، برای جایگاهها رقابتها زیاد میشود. برای عضویت در هیات رئیسه مجلس که 12 نفر میخواهد به ازای هر کرسی 9 نفر نامزد وجود داشت که عدد زیادی بود. گروههای مختلف در داخل مجلس فعالیت میکنند، اما طیف اصلی سیاسی مجلس متعلق به شورای ائتلاف نیروهای انقلاب است که خود شورای ائتلاف، یک جریان ائتلافی است. یعنی مربوط به یک حزب و یک گروه اصولگرا نیست، بلکه یک مجموعه ای از نیروها هستند. در واقع یک حزب وارد مجلس نشده است. ما جریان پایداری را داریم. جریانی که حول مدیران ارشد دولت نهم و دهم نیز هستند، در مجلس حضور دارند. اینها گروههای فعالی هستند.
ما در مجلس هم جریان اعتدال و هم جریان اصلاحات را داریم. البته الان به نظر من جریان اصلاحات و اعتدال در مجلس باهم کار میکنند ولی به دلیل اقلیت بودنشان، بروز و ظهورشان کم است. البته سیاست رسانهای این افراد نیز همین است که کمرنگ و چراغ خاموش حرکت کنند. پس تنوع در مجلس زیاد است اما رویکردهای آن به صورت کلان انقلابی است.
* «رقابت» یکی از چالشهای مدیریتی مجلس یازدهم است
فارس: پس به نظر شما این تضادها، مجلس را از راه اصلی خارج نمیکند؟ زیرا قبل از انتخابات و هنگام لیست بستن ما این تضادها و بعضا نزاعها را میدیدیم و بعد از ورود به مجلس نیز شاهد آنها بودیم.
عمویی: ممکن است برخی برای کسب منافع از این تنوع دیدگاهها در مجلس استفاده کنند. اما در کلیات تا حد زیادی همراهی وجود دارد و مهمتر از این، باید رقابتها مدیریت شود و این یکی از چالشهای مدیریتی مجلس یازدهم است که چگونه این مهم را به انجام برساند.به نظر من فعالشدن روندهای گفتگو که در مجلس درحال شکلگیری است و همچنین فعال شدن یک فراکسیون اکثریت به نام فراکسیون انقلاب اسلامی میتواند تنوع گروههای اصولگرا را مدیریت کند. جلساتی هم که میان افراد شاخص مجلس برگزار میشود میتواند به مدیریت این فضا کمک کند. مجلس محیط سیاسی دارد و مناصبی در آن وجود دارد که برای حصول به این مناصب بین نمایندگان رقابت شکل میگیرد اما این رقابتها باید در مجموع منتهی به یک مسیر در چارچوب انقلاب شود. این مسئله تاکنون سعی شده است که مدیریت شود و انشاءالله امیدواریم که در آینده نیز همین اتفاق بیفتد.
فارس: از آنجا که ما نزدیک انتخابات 1400 هستیم، زمزمههایی در خصوص نامزدی برخی نمایندگان که بعضا دارای جایگاههای مهمی در مجلس نیز هستند وجود دارد. به نظر شما آیا این رفتارها، وظایف نمایندگی را تحتالشعاع قرار نمیدهد؟ بعضا برخی نمایندگان شعارهایی را میدهند که در حیطه وظایف نمایندگی آنها نیست.
عمویی: انسانها را نمیتوان از حق قانونیشان منع کرد. من اول از همه به این موضوع فکر میکنم که شرایط و مختصات سیاسی کشور برای سال 1400 چیست؟ کشور چالشهای زیادی در حوزههای داخلی و خارجی دارد. در واقع کشور بیش از آنکه به شخص نیاز داشته باشد به ایده راهگشا برای 1400 نیاز دارد. آن ایده راهگشاست که باعث میشود فردی که به درد آن ایده میخورد شناسایی شود.
مستقیما ورود به بحث اشخاص را مفید نمیدانم. باید دید که مشکلات کشور چه نیازهایی دارد و چه کسی بهتر میتواند این نیازها را مرتفع کند. من نمیخواهم بر سر فرد خاصی صحبت کنم اما میخواهم بگویم که یک نماینده وقتی به وظایف نمایندگی خودش در حیطه تقنین و نظارت عمل میکند به واسطه ارتباط با دستگاههای مختلف به اشرافی در امور اجرایی میرسد. بخشی از این نمایندگان سابقه مدیریتی هم داشتهاند. مهم این است که ما قطاری را پیدا کنیم که بتواند بر روی ریلی که مجلس گذاشته است حرکت کند. اگر لوکوموتیوران قطار از درون مجلس بیرون بیاید، میتواند با مجلس هماهنگتر باشد. اینکه مخّل وظایف نمایندگی باشد یا خیر را باید خود نمایندگان مدیریت کنند. این اتفاق ممکن است برای هر فرد دیگری بیفتد. یعنی در جایگاه خود، اعمالی را انجام دهد که در انتخابات از آن بهره تبلیغاتی ببرد. انتظار ما این است که وقتی جامعه رشد پیدا کند این را بفهمد.
ممکن است برخی کارها با نیت و مسیر درست انجام شود. این امر سبب میشود که چهره فرد در جامعه به واسطه خدمتی که ارائه داده است نمایان شود. ما نباید به این بهانه که امکان دارد برای انتخابات از آن سوء استفاده کند مانع خدمت شویم. اما وجه خطرناکش اینجاست که کسی وعدههایی غیراقدامی و بدون نتیجه بدهد که با آن دیده شود و کار تبلیغاتی انجام دهد. این چالشی است که به نظر من کسی به جز مخاطب و رأیدهنده نمیتواند تشخیص دهد. ما در مجلس یک نهادی داریم به نام هیأت نظارت بر رفتار نمایندگان، اما این هیأت نمیتواند تشخیص دهد که فلان عمل نماینده با هدف بهرهبرداری در انتخابات بوده است یا خیر. چون قدرت نیتخوانی ندارد اما مردم میتوانند تشخیص دهند. نگرانی آنجاست که وعدههایی در مجلس داده شود که غیرعملی و فقط با نیت رأیآوری باشد. الان من در مجلس چنین حسی ندارم زیرا اکنون در مجلس باید هم امکانپذیر بودن و هم منابع تأمینش بحث شود که مربوط به ریلگذاری شرایط کشور است.
فارس: پس معتقدید که اگر رئیس جمهور از مجلس انتخاب شود، مزیت دارد؟
عمویی: به صورت مطلق نمیتوانم بگویم که این مزیت متعلق به مجلس است. هر چه رئیس جمهور با ابعاد مختلف کار در کشور آشنا باشد، موفقتر خواهد بود. انحصاری در نماینده مجلسبودن ندارد اما نماینده مجلس این ظرفیت را دارد که به موضوعات مختلف اشراف پیدا کند. این افزایش آگاهی نسبت به امور کشور به دو دلیل است یکی اینکه نماینده ارتباطات گستردهای دارد و دوم اینکه در معرض تصمیمگیری است. اما در کشور فقط نمایندگان مجلس این ویژگی را ندارند و نهادهای دیگری هم هستند که این ویژگی در آنها وجود دارد.
* بایدن و ترامپ تفاوت فاحشی در هدفگذاریها ندارند
فارس: انتخابات آمریکا برگزار و بایدن پیروز انتخابات شده است، اولا شما به عنوان یک متخصص روابط بینالملل بفرمایید که ما باید چه مواجههای با آمریکا داشته باشیم و ثانیا موضع مجلس چه خواهد بود و چه اقدامات و تمهیداتی صورت گرفته است؟
عمویی: ما در مجلس در حال ارزیابی این موضوع هستیم و در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی هم جلساتی برگزار شده و از اساتید دانشگاهها و ... دعوت بعمل آمده و صحبتهایی انجام گرفته است. تا آنجا که بنده اطلاع دارم، رئیس مجلس هم جلسات مختلفی را برگزار میکند.
من قائل به این هستم که بایدن و ترامپ تفاوت فاحشی با هم در هدفگذاریها ندارند. یکی از استنادات روشن بنده هم مقالهای است که بایدن یک ماه پیش در cnn چاپ کرده است. آنجا گفته بود: من راههای هوشمندانهتری برای اعمال فشار بر ایران میشناسم. کاری که ترامپ انجام میداده است نخراشیدهتر و تیزتر بوده است. بخشی از این هوشمندی نیز ائتلاف دوباره با اروپاییهاست و ایجاد اجماع بین المللی است. پس یک هدف و دو روش برای مواجهه با ایران در آمریکا وجود دارد. ایده تیم ترامپ این بود که برجام یک توافق کاملا یکسویه به نفع ایران بوده است و جایی برای احیاء آن وجود ندارد. اما آن چیزی که به صورت رسمی از سوی بایدن اعلام شده این است که اگر ایران به تعهدات خودش در برجام بازگردد، آمریکا مایل است برجام را احیاء کند. هرچند من از لحاظ کارشناسی معتقدم با آنچه ما از برجام میشناسیم، به راحتی قابل احیاء نیست.
یکی از دلایلش این است که در سالهای اخیر اقدامات مخربی صورت گرفته است. بسیاری از نهادها که طبق برجام رفع تحریم شده بودند، این بار با برچسبهای جدید تحریم شدند که حتی اگر قرار باشد طرف مقابل تحریمهای هسته را رفع کند، آن نهادهای دیگر مانند بانک مرکزی همچنان تحریم باقی میمانند. با مدل فعلی امکان احیاء وجود ندارد. بخشهایی هم وجود دارد که میتواند برای ما چالشزا باشد مانند اسنپبک که این موضوع دیگر به هیچ عنوان قابل پذیرش نیست. در سالهای اخیر برای ما خیلی مهم نبوده است که چه کسی در کاخسفید مینشیند، زیرا کاری که آنها انجام دادهاند برای ما ضرربخش بوده است. در خصوص برجام اولا مقامات آمریکایی به صورت مستقیم نگفتهاند که میخواهیم به برجام برگردیم. ثانیا اگر بخواهند بازگردند به این سادگی نیست و ثالثا باید خسارتهای این چند سال ما را بپردازند. در این چندسال اتفاقاتی افتاده است که به راحتی قابل کنار گذاشتن نیست که از جمله آنها ترور حاج قاسم است.
ما در موضوع تحریمها دو ایده داریم: اول اینکه اقتصاد کشور باید در مقابل تکانههای تحریمی مصون شود. برای این مهم دو مسیر وجود دارد. یکی اینکه تولید داخلی تقویت شود و نیازهای کشور حتیالامکان در درون کشور تأمین شود. بخشهای اقتصادی مجلس مانند کمیسیون اقتصادی، برنامهوبودجه، کمیسیون ویژه جهش تولید و ... این موضوع را دنبال میکنند و فعال هستند. دوم اینکه ما باید راههای جایگزین برای تجارت پیدا کنیم و توجه خودمان را از کشورهای غربی به سمت کشورهایی که میتوانند برای ما مطلوبیت داشته باشند، ببریم. مثل کشورهای همسایه. داشتن 15 همسایه با جمعیت بیش از 500 میلیون یک فرصت بینظیر است. تجارت با همسایه به راحتی قابل تحریم نیست. تهاتر، تبادل با پول ملی، تجارت چمدانی، تولید مشترک با همسایگان راحتتر است. علاوه بر همسایگان تمرکز بر روی کشورهایی که لزوما با تحریمهای یکجانبه آمریکا همراهی نمیکنند نیز مفید است. مانند روسیه، چین، برخی کشورهای حوزه آمریکای لاتین، برخی کشورها در آسیا مثل مالزی و اندونزی و ... .
ایده دوم در مواجه با تحریمها که ما در کمیسیون امنیت ملی به دنبال آن هستیم، این است که همان طرف تحریمکننده (عمدتا آمریکاییها) یا کسانی که با تحریم همراهی میکنند (عمدتا اروپاییها) را وادار کنیم تا در مناسبات رفتاریشان تغییر ایجاد کنند. یعنی باید هزینههایی برای رفتار آنها ایجاد شود که گمان نکنند تحریم ایران بیهزینه است. منطق طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریمها این است. میخواهد به طرف مقابل بگوید که مسیر تحریمی که شما برای ما ایجاد میکنید برای شما بیهزینه نخواهد بود و برای شما نگرانیهایی بوجود خواهد آمد. ما بهخاطر برجام بخشی از برنامه کشور در صنعت هستهای که برای نیازهایش بود متوقف کردیم. وقتی طرف مقابل تعهدات خودش را انجام نمیدهد چرا ما باید برنامه هستهای را متوقف نگه داریم؟ چون فقط نگراناند؟ قائل به این هستیم که ما برنامه خودمان را پیگیری میکنیم حتی اگر نگران باشند. اگر برای نگرانیشان ارزش قائل هستند، باید مسیری که در پیش گرفتهاند را تغییر بدهند. مسیر فعلی مدتی است که یکطرفه است و ما در موضع انفعال قرار داریم و طرف مقابل مدتی است که برای ما عناوین تحریمی مینویسد. بعضا به این تحریمها فراتر از یک بیانیه هم واکنشی نشان داده نمیشود. ما بعد از 5 گام کاهش تعهدات هستهای که گام پنجم با شهادت حاج قاسم همراه شد، اقدام موثری در مقابل تحریمهایی که پیوسته در حال صورت گرفتن است، انجام ندادهایم.
* آمریکاییها 18 بانک ایرانی را مجددا تحریم کردند
اخیرا آمریکاییها 18 بانک ایرانی را مجددا تحریم کردند. بانکهایی که عمدتا به دلیل محدود شدنشان در مناسبات بینالمللی فقط در موضوع تجارت بشردوستانه مانند غذا و دارو فعال بودند. جالب است که آمریکاییها هم معتقدند که مانع تجارت بشردوستانه ایرانیها نیستند! اما در عمل همین کشورها را تحریم کردند. یا حتی پس از شکست در شورای امنیت در خصوص تحریمهای تسلیحاتی علیه ایران، اعلام کردند هر کشوری که با ایران تجارت تسلیحاتی داشته باشد، تحریم میشود درحالیکه تجارت تسلیحاتی ایران قانونی و مشروع است. به نظر ما قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها میتواند ما را از موضع انفعالی خارج کند و به موضع فعال تبدیل کند. رویکرد اصلی ما نیز این است که طرف مقابل را وادار به تجدیدنظر کنیم.
فارس: در این طرح به ذخیرهسازی سالانه 120 کیلوگرم اورانیوم غنیشده 20درصد اشاره شده است. به نظر شما این اقدام سبب نمیشود همراهی نیمبند و مختصری که برخی کشورها مانند روسیه و چین با ما داشتهاند، بواسطه افزایش نگرانی آنها کاهش یابد و ما به شرایط پیش از برجام که همین حمایتها هم وجود نداشت بازگردیم؟
عمویی: برنامه هستهای ابعاد مختلفی دارد که ما بر حسب نیازهای خودمان آنها را تعیین کرده بودیم. طرف مقابل نسبت به این برنامه نگرانی داشت. ما در برجام نگرانیهای طرف مقابل را با ایجاد محدودیتهایی برای برنامه هستهای کاهش دادیم، اما طرف مقابل مقابل تعهدات خودش را انجام نداده است. این طرح نزدیک 4 صفحه میباشد و بیش از نصف آن مقدمه است. در واقع دلایل توجیهی ماست. ما در مورد رفتار خصمانه آمریکا میدانیم چه کردند اما در آن طرح، توضیحاتی در خصوص 11 تعهد اروپاییها داده شده است.
محور اصلی این 11 تعهد این است که طرف مقابل وعده کرده بود که تجارت ایران و اروپا عادی شود که ما بتوانیم هم در تأمین کالا و هم فروش محصولات خودمان از جمله نفت با آنها تجارت عادی داشته باشیم اما عمل نکرده است. سوال این است که وقتی طرف مقابل به تعهداتش پایبند نیست، ما چرا باید محدودیتها را بپذیریم؟ در این قالب طرح سعی میکند بخشی از محدودیتها را به صورت زمانمند که در مقام اجرا هم شدنی باشد، رفع میکند. از جمله اینکه غنیسازی 20درصد. منطق غنیسازی 20درصد این است که ما موادی را تولید میکردیم که مفید رآکتور تحقیقاتی تهران که عمدتا برای تولید رادیوداروها از آن استفاده میکند، باشد. قسمت دیگر طرح به این میپردازد که باید ذخایر اورانیوم غنیسازی سطح پایین را افزایش دهیم. باید سانتریفیوژهای نسل2 نصب شود و بعد خواسته شده که توسعه داده شود و بعد از آن سانتریفیوژهای نسل6 ما که کاملا تولید داخلی هستند نصب شود. بعد از آن هم احیاء قلب رآکتور اراک در طرح آمده است. در دوره قبل در کَلِندِریها سیمان ریخته شده بود و ما الآن لولههای جایگزینی داریم که میتوان آنها را احیاء کرد. بخش دیگر طرح به این میپردازد که اگر طرف مقابل تعهدات خود نسبت به ما در موضوعات اقتصادی (مانند نفت و تبادلات بانکی) را به یک سطح عادی نرساند، نظارتهای آژانس هم با یک زمانبندی محدود میشود.
اما اینکه آیا ما نگران همراهی کشورهایی که شما مثال زدید هستیم یا خیر، واقعیت این است که خیلی نباید نگران بود. اولا باید منطق طرح برای آنها توضیح داده شود که چرا محدودیتها را پذیرفتیم و چرا اکنون آنها را رفع میکنیم. روسیه و چین همراهیهای بسیار خوبی با ما در مسائل بینالمللی داشتند. گفتگوهایی هم که بین ما جریان داشته، توانسته است مفاهمه خوبی بین ما و آنها بوجود بیاید. روسیه و چین حتی میتوانند به ما کمک کنند و با استفاده از این ابزار طرف مقابل را به تعهدات خودش برگردانند. در واقع این طرح ابزار مطالبه است و تا جایی که ما اطلاع داریم این دو کشور در جلساتی که با کشورهای اروپایی دارند، به صورت روشن این دغدغه را مطرح میکنند که با توجه به اینکه ایرانیها هیچ منفعت اقتصادی از تعهد هستهای نبردهاند، این انتظار که آنها به تعهدات خودشان پایبند بمانند، بیجاست.
*مهمترین تضمین برای صلحآمیزبودن برنامه هستهای ما فتوای رهبری است
البته به نظرم میتوان همکاریهای دوجانبهای را با کشورهایی که با ما همکاری میکنند ایجاد کرد که نگرانیهای آنها به صورت جداگانه مرتفع شود. مهمترین تضمین برای صلحآمیزبودن برنامه هستهای ما فتوای مقام معظم رهبری است. از طرف دیگر این طرف نظارتهای آژانس را از بین نمیبرد. این موارد میتواند برای صلحآمیز بودن برنامه هستهای ما اثرگذار باشند.
نگرانیهای بیجای طرف غربی باعث شد ما در مقطعی سعی کنیم تسهیلاتی بدهیم که این نگرانی برطرف شود، اما ظاهرا فراتر از نگرانی، خواستههایی در خصوص محدودسازی ایران و توانمندیهایش دارند که ما زیر بار آنها نخواهیم رفت.
فارس: به نظر شما آیا امکان دارد که ما مجددا با آمریکاییها مذاکره کنیم؟
عمویی: ما تجربه موفقی از مذاکره با آمریکا نداشتهایم و این مسیر هم به راحتی قابل احیاء نیست. آمریکا باید سیاستهایش را تغییر دهد. این سیاستها در شرایط فعلی به نتیجهای نمیرسد و بالتبع آن، نمیتوانند از ما توقعی داشته باشند. ما در تجربه مذاکرات قبلی نقاط منفی زیادی مشاهده کردیم. آمریکاییها به گرفتن عکس با ایرانیها بسیار مشتاقترند تا اینکه به یک توافق با ایرانیها برسند.
موضوع مذاکره با آمریکا بعد از شهادت حاج قاسم، با یک تابوی منفی مواجه شد. بحث عدم اجرای تعهدات و خروج از برجام یک بحث است و شهادت حاج قاسم یک بحثی فراتر از این حرفهاست. در این شرایط من احیاء مذاکرات را متصور نیستم.
نظر شما :