از تگزیت تا کالگزیت؛ صدای استقلالطلبی آمریکاییها مدام بلندتر میشود
«ایالات متحده آمریکا» همانطور که از نامش پیداست از اتحاد ۵۰ ایالت بر اساس «اعلامیه استقلال آمریکا» در سال ۱۷۷۶ تشکیل شده است. این صرفاً یک اتحاد سیاسی است برای برپایی دولتی فدرال؛ اما در سالهای اخیر برخی ایالتها قصد جدایی دارند.
مجله فارس پلاس؛ امین رحیمی: آمریکا ابتدا از ۱۳ ایالت تشکیل شده بود؛ کشوری نوظهور بود که پس از جنگهای طولانی از امپراتوری بریتانیا جدا شد. پس از تشکیل اتحاد فدرال در سال ۱۷۷۶، ایالتهای دیگری هم به این اتحاد پیوستند و حالا آمریکا ۵۰ ایالت و ۵ قلمرو خودمختار نظیر مجمعالجزایر پورتوریکو در اقیانوس اطلس و تعدادی جزیرههای غیرمسکونی بدون ساکنان بومی دارد. این ایالتها و قلمروها نظام اجرایی، قانونگذاری و قضایی خود را دارند و حتی پرچم جداگانهای هم دارند و اتحاد میانشان صرفا برای تشکیل یک دولت فدرال بوده است.
در سال ۱۸۶۱ و همزمان با وقوع جنگهای داخلی آمریکا ۱۱ ایالت جنوبی قصد جدایی و تشکیل کشور مستقل «ایالات مؤتلفه آمریکا» را داشتند که درنهایت به دلیل شکست در جنگ، این هدف محقق نشد. با این حال برخی ایالتها در دورههای تاریخی مختلف برای جدایی تلاش کردند. حالا در دوران معاصر و بهویژه در ۲ دهه اخیر، استقلالطلبی در آمریکا صدای بلندتری پیدا کرده است؛ ۱۰ ایالت درخواست استقلال دارند که موضوع در ۶ ایالت جدی است. آیا این کار قانونی است؟ ظاهرا بله. چون قانوناساسی آمریکا در این باره سکوت کرده است. طبیعی هم هست. چون این کشور بر اساس تمایل و انتخاب ایالتها برای اتحاد شکل گرفته و بالطبع نمیتوان ایالتی را از حق انتخاب برای باقینماندن در این اتحاد محروم کرد.
«اعلامیه استقلال» سند اصلی تشکیل ایالات متحده آمریکا محسوب میشود و نویسندگان آن به صراحت بر حق استقلالطلبی آمریکاییها تاکید دارند
طومارهایی برای درخواست جدایی
ماجرای استقلالطلبی ایالتهای آمریکا در سالهای اخیر به نقطه عطف جالبی رسیده است. نظرسنجی موسسه آمریکایی «زاگبی اینترنشنال» در سال ۲۰۰۸ نشان داد ۲۲ درصد یعنی بیش از یکپنجم آمریکاییها معتقدند هر ایالتی حق دارد به طور صلحآمیز از آمریکا جدا و تبدیل به یک کشور مستقل شود. نظرسنجی موسسه «راسموسن» در سال ۲۰۱۲ نیز نشان داد این تعداد افزایش یافته و حدود یکچهارم آمریکاییها چنین نظری دارند. در همین سال طومارهای بلندبالایی از اغلب ایالتهای آمریکا به کاخسفید فرستاده شد تا به هر یک از ۵۰ ایالت آمریکا اجازه استقلال داده شود. کار به قدری بالا گرفت که «ران پال» نماینده کنگره آمریکا در واکنش به این طومارها گفت: «جداییطلبی یک اصل عمیقا آمریکایی است.» در این میان بیشترین امضاها مربوط به طومارهای ایالاتهای تگزاس، جورجیا، میسوری، تنسی، کارولینای جنوبی، کارولینای شمالی، آلاباما، اوهایو، اوکلاهما و لوئیزیانا بود و برای نمونه طومار تگزاس بیش از ۱۱۸ هزار امضا داشت. اما مشکل اینجاست که دادگاهعالیآمریکا حدود صد سال پس از تشکیل این ایالت، در سال ۱۸۶۹ حکم کرده که هیچ ایالتی نمیتواند به صورت یکطرفه از اتحاد خارج شود مگر با انقلاب یا با رضایت سایر ایالتها!
قانون اساسی آمریکا در مقابل حق استقلالطلبی ایالتها که در واقع کشورهایی جداگانه هستند سکوت کرده است؛ نه تایید، نه منع!
حق قانونی استقلالطلبی در آمریکا
طرفداران جدایی از آمریکا و استقلالطلبها حکم قدیمی دیوان عالی را قبول ندارند و آن را مخالف قانون اساسی آمریکا میدانند که در سال ۱۷۸۹ تصویب شده است. بهویژه آنکه اعلامیه استقلال آمریکا که پایه و اساس قانوناساسی این کشور است حق استقلال طلبی را با چنین جملاتی که در مقدمهاش آمده کاملا بدیهی و مجاز میداند: «آنگاه که در گذار رخدادهای انسانی، مردمی ناگزیر میشوند رشتههای سیاسی را که آنها را با مردمی دیگر پیوند دادهاست، بگسلند و برای خود در میان قدرتهای روی زمین جایگاهی جداگانه و برابر بیابند که قوانین طبیعت و خدای طبیعت آنها را سزاوار آن دانستهاست، احترام شایسته به افکار عمومی بشریت ایجاب میکند که آنها عللی را که آنها را به جدایی وامیدارد، اعلام کنند.»
فهرست بلند استقلالطلبیها
با حکم دیوان عالی آمریکا هر تلاشی برای استقلال، با اینکه ظاهرا یک حق عمومی و امکانپذیر است، در عمل با شکست مواجه میشود. آمریکاییها هم میدانند که این حکم دادگاه عالی آمریکا درواقع مخالف قانوناساسی این کشور است و به همین دلیل از پای نمینشینند. در سال ۲۰۰۵ کنفرانس استقلال ورمانت توسط حزب «جمهوری دوم ورمانت» برگزار شد ولی دولت فدرال با استفاده از حکم دادگاه عالی آمریکا این تلاش را ناموفق گذاشت. در نوامبر ۲۰۰۶ نیز حزب استقلال آلاسکا پروندهای برای استقلال از آمریکا به دادگاه عالی برد ولی پاسخ این بود که اجازه برپایی همهپرسی استقلال وجود ندارد.
فهرست اقدامات گروههای مردمی برای استقلال از آمریکا در ۲ دهه اخیر بسیار طولانی است؛ از تلاش گروههای مردمی برای تشکیل «جمهوری تگزاس» تا سلسله اقداماتی برای تشکیل «جمهوری کاسکادیا» شامل قسمتهایی از غرب آمریکا، جنبش استقلال هاوایی، جنبش «اتحادیه جنوب» برای تشکیل کشوری جدید و احیای «ایالات مؤتلفه آمریکا»، جنبش استقلال پورتوریکو به رهبری حزب استقلال که یکی از ۳ حزب بزرگ پورتوریکو است، جنبش «جبهه شمال غربی» برای تشکیل کشوری شامل ایالتهای شمال غربی آمریکا، جنبش «ایالت جفرسون» شامل ایالتهایی نظیر اورگن و از همه معروف تر: جنبش استقلالطلبی کالیفرنیا.
طرفداران جدایی از اتحاد فدرال در آمریکا، همزمان اقدامات حقوقی و مبارزه مدنی را در پیش گرفتهاند
در مقابل همه این جنبشهای استقلالطلبی، دولت فدرال آمریکا چه کرده است؟ اقدامات بهظاهر قانونی با توسل به احکام دادگاه عالی آمریکا و اقدامات فراقانونی! یک نمونه، رسوایی بزرگ پلیس فدرال آمریکا یا همان اف.بی.آی درباره زیر نظر گرفتن همه اعضای حزب استقلال پورتوریکو است. این حزب در سال ۱۹۴۶ تاسیس شده بود و بنابه اعترافات یکی از مقامات پلیس فدرال آمریکا که در سال ۲۰۰۰ منتشر شد این نهاد اطلاعاتی و امنیتی تا سال ۱۹۹۰ علیه اعضا و رهبران این حزب به اقدامات «غیرقانونی» پرداخته است.
نقض عدالت، جنگطلبی و سلطه شرکتهای خصوصی
دلیل این استقلالطلبیها چیست؟ کارشناسان بسیاری تلاش کردهاند به این پرسش پاسخ دهند. مهمترین دلایل اینها هستند: تصمیمات دولت فدرال آمریکا که عدالت میان آمریکاییها را در نظر نمیگیرد، سیاستهای جنگطلبانه، سلطه شرکتهای خصوصی بزرگ بر نهادهای فدرال که به نفع خودشان حقوقعمومی را ضایع میکنند و نهایتا سیستم ناکارآمد دموکراسی در این کشور که بر رقابت دو حزبی متکی است.
در کنار چنین نارضایتیهایی، قدرت اقتصادی ایالتها این امید را در ساکنانشان ایجاد میکند که بتوانند بهتنهایی یک کشور مستقل و برخوردار از رفاه و عدالت اجتماعی باشند. برخی ایالتهای آمریکا اقتصاد بزرگی دارند؛ کالیفرنیا اقتصادی ۳ تریلیون و ۱۴۰ میلیارد دلاری دارد که آن را در رتبه پنجمین اقتصاد بزرگ دنیا و بالاتر از اقتصاد فرانسه و بریتانیا قرار میدهد. ایالت تگزاس اقتصادی برابر اقتصاد برزیل دارد و اقتصاد ایالت نیویورک با کانادا برابری میکند.
کالیفرنیا، ثروتمند و صاحب فناوری است و ساکنانش امیدوارند بتوانند کشوری مستقل برای خود داشته باشند
در سالهای اخیر نیز رقابت دو حزبی و دورتر شدن هر چه بیشتر سیاستهای دو حزب بزرگ آمریکا شکافی ایجاد میکند که در آن میل به همبستگی ملی از بین میرود. «برنارد گرافمن»، استاد علوم سیاسی دانشگاه کالیفرنیا دراینباره میگوید: «ما از سالهای پس از جنگ داخلی تا به امروز شاهد چنین دوقطبی شدیدی در سیاست نبودهایم. دوقطبی موجود در کنگره هم در صد سال گذشته بیسابقه است.»
جمهوری دوم ورمانت
موج جدید استقلالطلبی در آمریکا را اقدامات حزب «جمهوری دوم ورمانت» رقم زد. این حزب در سال ۲۰۰۳ توسط «تامس نیلر» استاد دانشگاه اقتصاد و نویسنده کتاب «کاستن از اندازه آمریکا» تاسیس شد و وقتی در سال ۲۰۰۵ کنفرانسی بزرگ برای جدایی برپا کرد رسانههای آمریکا آن را پوشش دادند و موج جدید استقلالطلبی و جدایی از اتحاد فدرال به راه افتاد. ورمانت در اوایل تشکیل ایالات متحده یک جمهوری مستقل بود و حالا ساکنان این ایالت، جمهوری دوم را طلب میکنند. پس از آن تگزاسیها دستبهکار شدند.
تگزاسیها در استقلالطلبی، صریحتر از دیگران هستند؛ تگزاس زمانی یک کشور جمهوری بود
تگزاسیها ملتی جداگانه هستند
تگزاس در جنوب آمریکا دومین ایالت پرجمعیت و دومین ایالت بزرگ این کشور محسوب می شود. تگزاس به ایالت «تک ستاره» معروف است و دلیلش هم آنکه خودش روزگاری یک کشور مستقل بود. پس از آنکه مکزیک از اسپانیا اعلام استقلال کرد، به فاصله کوتاهی تگزاس نیز از مکزیک جدا شد و جمهوری تگزاس شکل گرفت؛ کشوری مستقل بین سال های ۱۸۳۶ تا ۱۸۴۵. پس از آن تگزاس برای پرداخت بدهیهای سنگینش مجبور شد به ایالات متحده بپیوندد ولی همیشه انگیزه و رویای استقلال را حفظ کرد. بیدلیل نیست که این ایالات همیشه ساز جدایی کوک میکند و هر وقت در آمریکا جریان استقلالطلبی داغ میشود یا هر جای دنیا کشوری از یک ائتلاف جدا میشود تگزاسیها از همه بیشتر به جنبوجوش میافتند. یک نمونه اینکه پس از همهپرسی «برگزیت» و تایید جدایی انگلستان از اتحادیه اروپا در سال ۲۰۱۶ برخی مقامات ایالتی از جمله «دنیل میلر» رئیس جنبش ملیگرای تگزاس به همراه گروههای مردمی خواهان اجازه برگزاری یک همهپرسی استقلال در تگزاس شدند.
«دنیل میلر»، رئیس جنبش ملیگرای تگزاس میگوید:«ما شاهد زوال اعتماد به دولت فدرال هستیم و مجبور نیستیم به این وضعیت تسلیم شویم. بله، ما میتوانیم تجزیه شویم.»
جنبش ملیگرای تگزاس یکی از بزرگترین و موثرترین نهادهای مدنی در این ایالت است و میلر از سال ۱۹۹۶ به صراحت خواهان استقلال شده است. به پیروی از برگزیت نام جنبش استقلالخواهی تگزاس نیز با هشتگ «تگزیت» در فضای مجازی داغ شد. بیدلیل نیست که «ریک پری» فرماندار تگزاس در سال ۲۰۰۹ گفته بود: «این ایالت، ملتی جداگانه است که به امکان ترک اتحاد فدرال هم فکر میکند.»
پیش از همهپرسی برگزیت و در جریان همهپرسی جدایی اسکاتلند از بریتانیا نیز تب استقلالطلبی در آمریکا و بهویژه تگزاس بالا گرفته بود و این بار نظرسنجی رویترز و موسسه ابسوس در سال ۲۰۱۴ نشان داد ۲۴ درصد آمریکاییها در سراسر این کشور موافق جدایی ایالت خودشان از اتحاد فدرال هستند. مساله اینجاست که دولت فدرال آمریکا از طریق دادگاه عالی اجازه تبدیل این نظرسنجیها به همهپرسی را نمیدهد. ولی روزی که همهپرسی مجاز شود معلوم نیست دیگر ایالات متحده آمریکا چه وضعیتی داشته باشد.
کالیفرنیاییها قصد دارند با کمپین «بله به کالیفرنیا» یک همهپرسی برای استقلال از آمریکا برگزار کنند
کالیفرنیا مصمم است
کالیفرنیا مانند تگزاس روزگاری از مکزیک جدا شد و به ایالات متحده پیوست و حالا پرجمعیت ترین ایالت آمریکاست؛ حدود ۴۰ میلیون نفر جمعیت دارد. اقتصاد قدرتمندی هم دارد و میتواند کشوری مستقل باشد. اما استقلالطلبی در کالیفرنیا معمولا دلایل اقتصادی ندارد؛ دلایل مهمتری دارد. شاید از همه مهمتر اینکه ساکنان کالیفرنیا گمان میکنند از جریان قدرت و روند تصمیمگیریهای کلان برای ایالات متحده کنار گذاشته شدهاند. دموکراسی آمریکایی پیچیدگی زیاد دارد؛ از همه پیچیدهتر اینکه ثروت در این کشور قدرت سیاسی میآورد. در واقع صاحبان ثروت و قدرت رسانهای در این کشور از هر کاندیدایی حمایت کنند احتمال رای آوردن او افزایش مییابد و این یعنی قدرت و اراده تودههای مردم و مالیاتدهندگان در سیاست جایی ندارد.
در یک دهه اخیر در کالیفرنیا به دلیل همین کنار ماندن از جریان قدرت زمزمههای استقلالطلبی جدی شد و در نهایت در سال ۲۰۱۵ حزب ملی کالیفرنیا از گروههای مردمی مختلف تشکیل شد تا روند استقلال این ایالت را از نظر حقوقی و سیاسی پیگیری کند. این جنبش در فضای مجازی «کالگزیت» نام گرفت. در سال ۲۰۱۸ کمپین «آری به کالیفرنیا» راه افتاد و تلاشی جدی برای برگزاری همهپرسی در سال ۲۰۱۹ وجود داشت که با کارشکنیهای جدی دولت فدرال مواجه شد ولی البته این کمپین هنوز ادامه دارد.
درباره استقلالطلبی کالیفرنیا 2 موضوع مهم وجود دارد. اول اینکه در صورت جدایی کالیفرنیا، اقتصاد آمریکا تضعیف خواهد شد تا جایی که پیشبینی میشود قدرت جهانی آمریکا از بین برود. «برندی اولری» استاد علوم سیاسی دانشگاه پنسیلوانیا دراینباره پیشبینی میکند:«ارزش دلار سقوط خواهد کرد و ممکن است یورو و یوآن چین جای آن را در اقتصاد جهانی بگیرد.» دیگر اینکه به دلیل همین تاثیر اقتصادی مهم، در صورتی که کالیفرنیا جدا شود احتمالا ایالتهای دیگری هم منفعت را در جدا شدن میبینند و کشور آمریکا به کلی فرومیپاشد.
جدایی کالیفرنیا میتواند جایگاه اقتصادی و قدرت سیاسی آمریکا در جهان را کاملا نابود کند
آمارها و نتایج نظرسنجیها نشان میدهد استقلالطلبی در آمریکا پس از سال ۲۰۰۰ رشد فزاینده دارد. بسیاری معتقدند ضعف دولت ترامپ در مهار کرونا نیز آتش زیر خاکستر است و با افزایش نارضایتی در ابعاد ملی دوباره برخی ایالتها پرچم استقلال بلند خواهند کرد. حوادث اخیر و بالاگرفتن اعتراض علیه تبعیض نژادی بر انگیزه استقلالطلبی گروههای بیشتری از آمریکاییها میافزاید و باید دید ماجرا به کجا میرسد؛ آیا ایالات متحده آمریکا نیز به سرنوشت شوروی دچار میشود یا «اتحاد اجباری» زمانی طولانیتر دوام میآورد.
نظر شما :